۳۱‌شهریورماه امسال مردی مأموران پلیس را از ماجرای ناپدید شدن ناگهانی پسرش با خبر کرد. او گفت: من کارخانه‌دار هستم و ساعتی قبل پسرم با من تماس گرفت و گفت که چند مأمور پلیس مقابل خانه مان در شهرک غرب آمده و قصد دارند او را با خود ببرند. در حال حرف زدن بودیم که ناگهان تلفن همراهش قطع شد. وقتی خودم را به خانه رساندم خودروی بی‌ام‌وی پسرم مقابل خانه پارک بود و گوشی تلفن همراهش هم داخل صندوق عقب بود، اما از خودش خبری نبود. در حالی که نگرانش بودم مردی ناشناس تماس گرفت و گفت که پسرم را به گروگان گرفته‌اند و در قبال رهایی او در خواست ۵ میلیون دلار و یک و نیم میلیون یورو کرد. آن مرد تهدید کرد اگر پول را به دست آن‌ها نرسانم اعضای بدن پسرم را بریده و به من تحویل خواهند داد.

با طرح شکایت تیمی از کارآگاهان اداره‌یازدهم پلیس‌آگاهی تهران به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی در این باره تحقیق کردند. کارآگاهان پلیس با ردیابی تماس‌های آدم‌ربایان متوجه شدند که متهمان گروگان خود را به مخفیگاهشان حوالی کرج برده‌اند. در حالی که تحقیقات پلیس برای بازداشت متهمان با بن‌بست مواجه شده‌بود، کارآگاهان چند روز قبل موفق شدند دارنده سیم‌کارتی که تماس با آن برقرار شده‌بود شناسایی و بازداشت کنند. مرد افغان در بازجویی‌ها گفت که سیم‌کارت را از مردی جوان خریده و از ماجرای آدم‌ربایی هم خبر ندارد. با اطلاعاتی که کارگر افغان در اختیار پلیس گذاشت آن‌ها موفق شدند فروشنده سیم‌کارت را شناسایی و او را در یکی از شهرهای شمالی کشور بازداشت کنند.
 
کارآگاهان پلیس در جریان تحقیق از مرد مظنون که از مأموران اخراجی پلیس بود، دو دامادش را هم به عنوان مظنون بازداشت کردند. در حالی که تحقیقات از متهمان در جریان بود، شامگاه دوشنبه ۲۲‌مهرماه خبر رسید که آدم‌ربایان پس از بازداشت این سه نفر از سوی پلیس گروگان خود را حوالی پرند رها کرده و گریخته‌اند. پسر ۲۴‌ساله گفت: روزحادثه با خودروی بی‌ام‌و از پارکینگ خانه خارج شدم تا به محل کارم بروم که یک خودروی سواری توقف کرد. سرنشینان آن پیاده شدند و خود را به پلیس معرفی کردند و خواستند همراهشان بروم که گفتم باید پدرم را از ماجرا با خبر کنم. در حال حرف زدن با پدرم بودم که ناگهان به دستانم دستبند و به چشمانم چشم‌بند زده و من را سوار ماشین‌شان کرده و حرکت کردند. بعد از چند ساعت در محلی که به نظر می‌رسید سوله‌است توقف کردند و برای اخاذی با پدرم تماس گرفتند. آنجا بود که فهمیدم در دام آدم‌ربایان گرفتار شده‌ام. پسر جوان گفت: در مدت ۲۳‌روز که گرفتار متهمان بودم، چشمانم بسته بود و یکبار هم جایم را عوض کردند تا اینکه من را در محلی ناشناس رها کرده و گریختند. تحقیقات برای بازداشت دیگر اعضای این شبکه در جریان است.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.