موسوی: استراماچونی به مرز جنون میرسد!
علی موسوی آینده خوبی را برای استقلال متصور نیست و اعتقاد دارد سرمربیگری برای دوست و همبازی قدیمیاش فرهاد مجیدی زود است.
به نظر شما استراماچونی میتواند نجات دهنده استقلال از بحران چند سال اخیر باشد؟
نه، شرایط تیم ما عادی نیست. بدهیهای باقیمانده، هزینههای جاری، کسانی که نمیخواهند استقلال بدون آنها موفق باشد، امکانات کم و... باعث میشود کار برای مدیریت و سرمربی استقلال سخت باشد. آندرهآ استراماچونی در فضایی آرام و محترم رشد کرده، در فوتبال با برنامه و با امکانات اروپا بازی و مربیگری کرده است و به قول معروف از ناز و نعمت دارد میآید جایی که همهچیز شلم شورباست، چیزی به اسم آرامش وجود ندارد و خیلیها مشغول زدن یکدیگر هستند تا به منافع مورد نظرشان برسند. به نظرم استراماچونی بعد از مدتی به شدت عصبی خواهد شد و چه بسا به مرز جنون برسد.
تکلیف چیست؟
چه بگویم! زمان ما یکسری مشکلات بود، اما همه دلسوز تیم بودند و به بزرگترها احترام میگذاشتند. الان بداخلاقیها خیلی زیاد شده است؛ همه سرکش شدهاند، پول بیشتر میگیرند جای اینکه دنبال رفاه، آسایش و زندگی حرفهای باشند دچار توهم و غرور میشوند!
فکر نمیکنی فرهاد مجیدی که با محیط و فضای استقلال آشنایی داشت بهتر از استراماچونی میتوانست تیم را جمع و جور کند؟
نه، چون استقلال تیم ۱۰ سال قبل نیست. چند مدعی دارد که هر کدام برای خود دار و دستهای راه انداختهاند. آنها فرهاد را میزدند، الان نمیبینید چقدر خندهدار دارند حتی بدهیهای مدیریت قبلی باشگاه و به اوت رفتن پنالتی اسماعیلی و کیفیت نامطلوب زمینهای چمن و... را به مهدی رحمتی ربط میدهند؟ آنها به موقع همین جو را علیه مجیدی راه میانداختند. سرمربی استقلال باید هم سکوها، حاشیهها، فضای مجازی و... را مدیریت کند و هم تیم را. به نظرم فرهاد باید کمی بیشتر تجربه کسب کند و بعد میتواند سرمربی استقلال باشد.
تو در زمان بازیگری با فرهاد مجیدی خیلی صمیمی بودی، وقتی به گذشتهها فکر میکنی کدام خاطرات با فرهاد به ذهنت میرسد؟
با هم میرفتیم سر تمرین. یک بار خیلی با عجله سوار اتومبیل شدیم و رفتیم سر تمرین و یادمان افتاد ساک ورزشیمان را در منزل جا گذاشتهایم و دیگر زمان نداشتیم برگردیم. خلاصه خودمان را زدیم به سرماخوردگی. ناصرخان حجازی به دکتر نوروزی گفت ۴ روز دیگر بازی داریم و باید این دو نفر به بازی برسند! دکتر هم همان گوشه زمین به ما گفت دراز بکشید و نفری یک آمپول و واکسن سرماخوردگی به ما زد. هر دو زیرچشمی مشغول خندیدن بودیم و از فردایش سرحال تمرین و برای تیم بازی کردیم.
چرا به حجازی نگفتید ساک ورزشیتان را جا گذاشتهاید؟
زشت بود. آن وقت این سؤال به وجود میآمد که فکرتان کجا بوده!
در صحبتهایت به هجمهها علیه رحمتی اشاره کردی. خود او در این ماجراها چقدر مقصر است؟
مسلماً رحمتی هم یک جایی اشتباه کرده، اما من او را از زمانی که در امیدهای پاس بود میشناسم و در سالهای قبل هم در محافل مختلف دیدمش. شک نکنید اگر درصدی از این تهمتها واقعی بود او اینهمه سال در سطح اول فوتبال حضور نداشت. همیشه بزرگترهای تیم بیشتر از بازیکن معمولی در جریان جزئیات بودند. به نظرم یک جریان قوی در حال تخریب او است و سکوتش احتمالاً به این معناست که این تخریبها برایش اهمیتی ندارد!
کدام تیمها برای لیگ آینده میتوانند جزو مدعیان باشند؟
سپاهان، پرسپولیس، ذوبآهن، تراکتورسازی، پدیده و فولاد شرایط مالی بهتری در مقایسه با سایر تیمها دارند، اما استقلال علیرغم تمام مشکلات همیشه استقلال است و یک تیم بزرگ و مدعی و بهشخصه آرزو دارم تیم محبوبم قهرمان شود.
به عنوان سؤال آخر، شما و دینمحمدی زمان رولند کخ مدتی از تیم اخراج موقت شده بودید، علت چه بود؟
در بازی درونتیمی یکی به سیروس لایی زد و من به شدت خندیدم. وقتی در رختکن بودیم برای ۵ دقیقه داغ کردیم. من موبایلم را به سمت او پرتاب کردم، او صندلی را. خلاصه مشغول پرتاب صندلی پلاستیکی به هم بودیم که کخ دید و اخراجمان کرد، اما نیم ساعت بعد وقتی دید من و سیروس در حال خنده با هم داریم از رختکن به خانه میرویم متعجب شده بود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر