سرنوشت مشترک یارانِ غار احمدینژاد
لیلا شریف در خبرآنلاین نوشت: ۱۰ سال از ۲۲ خرداد ۸۸ گذشته است اما وقتی در تقویم نوبت به این روز میرسد، هنوز رئیس دولت بهار فارغ از آنچه پیش آمد، روایت مطلوب خود را از آن روز و اتفاقات بیان میکند، مانند جملهای که امسال آن را با عکسهای جشن پیروزیاش در سال ۸۸ توئیت کرد:«روز غلبه اراده عمومی مردم بر قدرت رسانه و ثروت جناحهای سیاسی.»
اما این روزها از میان تمام خاطرات سرمستی آن روزهای احمدینژاد، همین مرور چند عکس و سخنرانی است که او را به حس حضور در قدرت متصل میکند؛ چرا که دیگر از یاران سیاسی آن روزهای او جز چند نفری انگشت شمار، فردی باقی نمانده است. احمدینژادی که روزی تصویر خود را در میان طرفدارانش ثبت میکرد، این روزها برای گرفتن تصویر بدرقه مشایی و بقایی به زندان اوین، باید چنان کادر تصویر را بسته بگیرد که ردی از تنهاییش در قاب تصویر نمایان نشود.
یارانی که رفتن را بر ماندن ترجیح دادند
تا پیش از سال ۸۸ حلقه یاران احمدینژاد وسیعتر از حلقه مخالفانش در کابینه بود اما ارادت ویژه رئیس دولت بهار به مشایی و بقایی موجب شد تا اندک اندک از خیل مشتاقان کاسته و به دسته منتقدان افزوده شد.
علاقه احمدی نژاد به یاران غارش کار را به جای رسانده بود که نه تنها تحمل انتقادات اصولگرایان و یاران سابقش را نداشت بلکه برای دفاع از آنهایی که برایش ارج و قرب خاصی داشتند، آنان را خط قرمز خود معرفی کرد:« کابینه خط قرمزی است که اگر بخواهند به آن دستاندازی کنند، دیگر من باید وظیفهی قانونی خود را انجام دهم و این حتما به کشور آسیب میزند.»
البته روی سخن احمدینژاد در کابینه هم با مخاطبان خاص و یاران نزدیکش بود چرا که پیش از چنین موضع گیریای، کابینه دولت دعوا و استعفاهای احمدینژاد با وزرای مخالفش را بسیار تجربه کرده بود. افرادی همچون محمود فرشیدی، داوود دانش جعفری، مصطفی پورمحمدی، غلامحسین محسنیاژهای و... چهرههایی بودند که در فاصله میان سالهای ۸۴ تا ۹۲ هرکدام به دلیلی گرفتار آتش اختلاف با احمدینژاد شدند و خروج را بر حضور در کابینه ترجیح دادند. به این ترتیب احمدینژاد ماند و حلقه یاران غاری که این روزها هر کدام با سرنوشت منحصر به فردی رو به رو شدهاند.
بقایی؛ ۱۵ سال زندان
حمید بقایی یک ضلع از مثلث مشایی و احمدینژاد است، رفقایی که گذر زمان نشان داده است، همانقدر که با هم بر قوه مجریه ریاست کردند، در ادامه مسیر هم در کنار هم ماندند و با یکدیگر برای انتخابات ثبت نام میکنند، با یکدیگر به قوه قضائیه انتقاد کردند و حتی اگر لازم باشد با هم به زندان میروند، مانند چند روز پیش که بقایی و مشایی با هم روانه زندان شدند.
انتخابات ۹۶ که تمام شد، نوبت رسیدگی به پرونده بقایی رسید تا بالاخره حرف و حدیثهای پیرامون بقایی با صدور حکم قضایی شکل واقعیت به خود بگیرد. غلامحسین اژهای در قامت سخنگوی قوه قضائیه در تیر ماه ۹۶، خبر از ثبت اتهاماتی همچون«تصرف غیرمجاز، اختلاس و تبانی در معاملات دولتی» در پرونده بقایی داد تا پس از حاشیهسازیهای احمدینژاد، بقایی و مشایی نوبت به اجرای حکم ۱۵ سال زندان برای معاون اجرایی رئیس دولت بهار برسد.
مشایی درحال سپری کردن ۶ سال حبس
کمتر اصولگرایی است که از مشایی دلخوشی داشته باشد. از نظر جناح راست تمام اشتباه احمدینژاد و رفتارهای محیرالعقول او ریشه در خط دهی یک فرد با نفود دارد؛ اسفندیار رحیم مشایی.
بدون شک میتوان گفت که هیچ فردی جای مشایی را برای احمدینژاد نداشت و ندارد، چرا که در هر برههای احمدینژاد از هراس آنکه مبادا خاطر اسفندیارش از اتفاقی مکدر شود، حمایت تمام قد از او را رقم زد. این قبیل حمایتها بارها و بارها در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد تکرار شد، مانند روزی که در حمایت از مشایی سنگ تمام گذاشت و گفت:« وقتی این همه هجمه و تخریب را علیه مشایی میبینم به حال او غبطه میخورم . مشایی انسان زلالی است و برای خدمت از آبروی خودش مایه گذاشته است.»
اما سرنوشت مشایی پس از اتمام دوران ریاست جمهوری احمدینژاد به گونه دیگری رقم خورد، چرا که دیگر رئیس دولت محبوباش نمیتوانست با تکیه بر قدرت ریاست او را از دایره امان خود نگه دارد. داستان صدور حکم قضایی مشایی به پرونده زندان بقایی گره خورده است. اظهارنظرهای جنجالی، اتهامات مشایی به قوه قضائیه و سرانجام آتش زدن حکم بقایی در برابر سفارت انگلیس دلایلی بودند تا سرانجام حکم قضایی ۶ سال زندان به دست مشایی برسد. اتهاماتی همچون اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و سرانجام توهین به مقامات قضایی سه اتهامی بودند که موجب همسایه شدن مشایی و بقایی در زندان شد.
بهمن شریف زاده؛ زندان با حکم دادگاه روحانیت
بهمن شریف زاده روحانی جوانی که هر چند حامی احمدینژاد به شمار میآمد اما بیشتر او را مرید مشایی میدانستند. شریف زاده هم همچون دیگر یاران نزدیک احمدینژاد طعم زندان را چشیده است و در سال ۹۳ با حکم دادگاه ویژه روحانیت روانه زندان شد. او که همچون دیگر چهرههای نزدیک به احمدینژاد تا پیش از تمام شدن دوران قدرت دولت بهار، نقدی از دستگاه قضایی به زبان نمیآوردند، پس از دوران محکومیتش گفته بود:« من تا زمانی که خودم به زندان نرفته بودم نمی دانستم چه خبر است. وقتی رفتم گفتم چقدر خوب شد که آمدم؛ چراکه اگر فردا روزی حرفی خواستم بزنم بدانم مشکل کجاست. قبلش می شنیدم اما بین شنیدن و دیدن فاصله زیاد است. حتی اگر شما به عنوان یک قاضی بروید ببینید نمی توانید به درکی برسید که به عنوان یک زندانی می روید و می بینید.»
جوانفکر؛ در جمع یاران زندانی احمدی نژاد
مرد رسانهای دولت احمدینژاد که نامش با روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا گره خورده بود. بدون شک در پس پرده تمام تحرکات رسانهای رئیس جمهور سابق میتوان ردی از جریانسازی و تفکرات جوانفکر را پیدا کرد. هر چند جوانفکر به دلیل انتشارات مطالب رسانهای در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به حبس و جریمه محکوم شده بود اما داستان مهم محکومیت او در روزهای بعد از قدرت کلید خورد و او به دلیل اتهام اجتماع و تبانی جهت جرم علیه امنیت کشور که از سوی قاضی غضنفرآبادی ذکر شد و در سال ۹۷ برای ۵ سال حبس به جمع یاران زندانی احمدینژاد پیوست.
رفقای بی حاشیه ای که ماندگار شدند
در کنار چهرههای دولت نهم و دهم که یا رفتن از کابینه را انتخاب کردند یا با حاشیههای بسیار در حلقه مریدان خاص احمدینژاد قرار گرفتند، چهرههایی هنوز شانه به شانه رئیس جمهوری محبوبشان قدم برمیدارند اما خود را از هر نوع حاشیه دور نگه داشتهاند.
افرادی مانند مرتضی تمدن استاندار تهران ، غلامحسین الهام سخنگوی دولت، مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد و عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر تعاون دولت احمدینژاد چهرههای شناخته شدهای هستند که خود را در حاشیه امن نگه داشتهاند و دور از حضور فعال رسانهای همچنان در دایره دوستان نزدیک احمدینژاد با او همراه هستند تا در میان هیاهوی یاران غار احمدینژاد، ساحل آرامشی برای ادامه حیات سیاسی او مهیا کنند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر