۱- میترا استاد، زن جوانی که لابد هزاران آرزو در زوایای ذهن خود داشت اکنون در گورستان بهشت سکینه کرج زیر خروارها خاک آنها را به گور برده است و در این میان برخی رایزنی‌ها که عمدتا بر مبنای سلایق قشرهای مختلف جامعه است پیش از همه نمود پیدا کرده و بعضا این اظهارنظرها هر یک فصل جدیدی را برای راز گشایی از این جنایت که در وقوع آن تردیدی وجود ندارد می‌افزاید.

۲- در نگاه اول به این پرونده که پس از قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی و قصاص شهلا به سوژه پررنگی در فضای رسانه‌ای تبدیل شده، باید اذعان کرد، آقای نجفی با صراحت به قتل اعتراف کرده و حتی صحنه قتل میترا استاد در برج آرمیتا را  با حضور قاضی ویژه قتل و کارآگاهان شعبه ۱۰ پلیس آگاهی بازسازی کرده و پرونده وی همچنان در شعبه ۱۰ دادسرای جنایی تهران در حال پیگیری است و به عقیده نگارنده در آینده ای بسیار نزدیک این پرونده برای رسیدگی وی که عامل جنایت به دادگاه کیفری استان تهران ارسال خواهد شد.

۳- بر اساس قانون در پرونده قتل ۳ مولفه وجود دارد که با استناد به آن قاضی حکم می‌کند. ۱- دلایل و مدارک جرم شامل آلت قتاله شاهدان عینی و... ۲- اعتراف صریح متهم و بازسازی صحنه جنایت ۳- علم قضایی که در این پرونده به نوعی تمامی مولفه‌ها وجود دارد اما به عقیده نگارنده که عمر حرفه‌ای خود را در حوزه حوادث سپری کرده است، اطلاع رسانی شتاب زده این پرونده در حال حاضر نیاز به اقناع اذهان عمومی جامعه دارد و چه بسا بروز شایعات و ابهامات مختلف عملا کار را بسیار سخت و مشکل کرده است.

۴- ابهامات این پرونده به قدری زیاد است که موجب این نگرش شده که هر کس خود را در این زمینه صاحب نظر دانسته و بدون توجه به نتیجه تحقیقات نقطه نظرات خود را در فضای مجازی، رسانه‌های دیداری و شنیداری و.... اعلام می‌کند. اما نباید از نظر دور داشت که برخی از این ابهامات نیازمند شفاف‌سازی بسیار جدی است.

برای نمونه: آیا براستی ردپای فرد دیگری که گفته می‌شود از نزدیکان آقای نجفی است وجود دارد؟!

آیا نجفی که خود را عامل جنایت معرفی می‌کند برای نجات این فرد خود را آگاهانه قربانی کرده و قتل را به گردن گرفته است؟

چرا در تحقیقات اولیه سلاحی که جزیی از ابزار جنایت است در دستان یک خبرنگار قرار می‌گیرد و...؟

آیا این قتل یک بازی سیاسی است و به قصد انتقام از یک جناح سیاسی این سناریو نوشته شده است؟

چگونه عامل جنایت وقتی به قم سفر می‌کند فردی از پشت سر از او عکس می گیرد، عکاس این صحنه چه کسی بوده است؟

چرا قبل از نجفی دختر وی و فردی که عنوان می‌شود راننده وی بوده است در محل جنایت حضور داشته‌اند؟

چرا در حضور خبرنگاران در شعبه ۱۰ داد سرای جنایی، نجفی موضوع وابستگی امنیتی «میترا استاد» را (که از سوی نهادهای امنیتی تکذیب شد) مطرح می‌کند و از ادامه پاسخگویی طفره می‌رود؟

چرا...

بدیهی است از این چراها در این پرونده به وفور وجود دارد، اما نباید فراموش کرد، هیچ تفاوتی میان یک قاتل که از شهرت بی بهره است با آقای نجفی که با صراحت به قتل اعتراف کرده وجود ندارد راه برخی بدسلیقگی‌ها از جمله پذیرایی از وی در دفتر فرمانده پلیس آگاهی تهران و مواردی از این دست موجب شده تا به این ابهامات بیش از پیش دامن زده شود اما فراموش نکنیم در کنار تمامی این موضوعات که می‌توان به اندازه یک کتاب ابهام برای آن نوشت و کمی دورتر از ما زنی با هزاران امید و آرزو تنها فرزندش را تنها گذاشت و قربانی یک تراژدی بسیار دردناک شده است که دو سر آن برای نجفی باخت بوده است.        

* روزنامه‌نگار

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.