امپراتور فرانسه چگونه از دستیارانش کار میکشید؟
هنگامی که ناپلئون بناپارت، ژنرال ۱۶۷ سانتیمتری ارتش فرانسه، در دسامبر سال ۱۸۰۴، به عنوان نخستین امپراتور فرانسه تاجگذاری کرد، به نظر میرسید تمام آنچه فرانسویها با انقلاب کبیر در پی آن بودند، به باد رفته باشد. ناپلئون، سرداری بسیار زیرک و باهوش بود. او توانست در مدت کوتاهی مدارج ترقی را طی کند و در امواج بحرانهای بنیانکن فرانسه آن دوران، رقبا را کنار بزند و خود را نه پادشاه فرانسه که امپراتور این کشور بنامد.
ناپلئون منشی کش/ امپراتور فرانسه چگونه از دستیارانش کار میکشید؟
بیشتربخوانید: ماجرای کابوس عجیب ناپلئون بناپارت!
نابغه اهل جزیره «کُرْس» در دریای مدیترانه، خیلی زود در کاخ ورسای پاریس جا خوش کرد و توانست انضباطی آهنین را در کشور برقرار کند. او به خوبی از روحیات وطنپرستانهای که پس از انقلاب کبیر فرانسه، در میان مردم این کشور شایع بود، به نفع جاهطلبیهایش بهره برد و خیلی سریع توانست ارتشی مجهز، آموزش دیده و وفادار را برای بلعیدن قاره سبز فراهم آورد. ناپلئون، ضمن توسعهطلبیهایش، نیم نگاهی هم به شرق داشت و کوشید تا با فتحعلیشاه قاجار، باب مراوده را باز کند و مسیر حرکت ارتش خود را به سمت هندوستان بگشاید؛ رؤیایی جاهطلبانه که البته با خیانت ناپلئون به ایرانیان، طی قرارداد «تیلسیت»، جامه عمل نپوشید. اما آنچه در این نوشتار کوتاه درباره نخستین امپراتور فرانسه مد نظر ماست، پرداختن به فتوحات وی نیست؛ میخواهیم درباره اخلاقیات و زندگی شخصی مردی صحبت کنیم که بسیاری از مورخان، وی را یکی از بزرگترین زمامداران اروپایی قرن ۱۹ میلادی میدانند.
ویژگیهای یک امپراتور عصبی!
ناپلئون، قدی بسیار کوتاه داشت؛ آنگونه که وقتی در دانشکده افسری تحصیل میکرد، همدورهایهایش او را به همین دلیل، به باد تمسخر میگرفتند. او به انفیه علاقهمند بود و همیشه انفیهدانی مرصع را به همراه داشت که به کمربند خود میآویخت؛ به جواهرات توجه چندانی نداشت، اما دستور داده بود که آستر داخل کفشهایش را از جنس ابریشم بسازند و سگگهای طلا روی آن نصب کنند. ویل دورانت، در جلد آخر کتاب تاریخ تمدن مینویسد که ناپلئون، «به حد افراط در پاکیزگی میکوشید» و شاید، این رفتار او، نشان دهنده بیماری وسواس بود؛ هنگام بروز هیجانات عصبی، دچار درد عضلانی میشد و پوستش به خارش میافتاد! ناپلئون در خوردن و آشامیدن افراط نمیکرد، چون دوست نداشت به خاطر خواب، از خیر اداره امور بگذرد. روش زندگی اش، باعث بروز بیماریهایی مانند یبوست و سوءهاضمه در او شده بود؛ مشکلات جسمانی که تا پایان عمر امپراتور فرانسه را رها نکرد. او حافظهای قوی داشت و بسیار اهل مطالعه بود؛ میخواست اطلاعات کاملی درباره دشمنان و طرفهای مذاکرهاش داشته باشد.
ناپلئون چندان پایبند به مذهب نبود و ترجیح میداد از آن برای راه انداختن کارهای خودش استفاده کند؛ در اواخر عمر، کمی چاق شده بود؛ آنقدر که نمیتوانست برآمدگی شکمش را با لباسهای سایز بزرگ، پنهان کند. با همه این توصیفها، ناپلئون بناپارت یک منبع فناناپذیر انرژی بود! هیچوقت آرام و قرار نمیگرفت و برای رسیدن به هدفش، از پا نمینشست. اطرافیان او هم مجبور بودند که خودشان را با روش زندگی و فعالیت ناپلئون، سازگار کنند؛ موضوعی که البته، اصلاً ساده نبود.
مرگ تدریجی مُنشیها
یکی از مشاغلی که برای امپراتور فرانسه اهمیت ویژهای داشت، سمت منشیگری دربار بود. مورخان از کار در خدمت ناپلئون، به ویژه در سمت دستیاری و منشیگری، به «مرگ تدریجی» تعبیر کردهاند و این ادعا، اصلا گزاف نیست. بسیار بودند کارمندان مغروری که یکی دو سال پس از انتصاب به سمت دستیاری و منشیگری ناپلئون، عاجزانه از وی میخواستند که با استعفایشان موافقت کند! یکی از افرادی که نامزد شغل منشیگری برای وی شده بود و البته به این مقام منصوب نشد، با خوشحالی در خاطراتش نوشت: «[اگر منشی او بشوم]از فرط کار تا آخر ماه میمیرم. ناپلئون تا حالا پورتالیس، کرته و تقریباً تریار را که آدم سختکوشی بود، کشته است.
تریار وقت سرخاراندن نداشت، دیگران نیز، همین حال را داشتند.» این یک واقعیت انکار ناپذیر است که ناپلئون منشیهایش را از فرط کار زیاد، میکشت! آنها اصولاً وقت استراحت و حتی خوابیدن نداشتند. ناپلئون خود به این ویژگیاش، یعنی منشیکُشی، اعتراف میکرد و با مزاح میگفت: «خوشبخت کسی است که در گوشه یکی از ایالات دوردست، از نظر من پنهان است!» او هم خودش را فرسوده و هم زمینه مرگ منشیها را فراهم میکرد. ویل دورانت مینویسد: «ناپلئون ساعت هفت صبح پشت میز کارش مینشست و انتظار داشت که منشی او، در هر ساعت از شبانهروز که وی اراده کند، سرِ کارش حاضر باشد.» گاه پیش میآمد که ساعت یک صبح، منشی را فرا میخواند و از او میخواست که برایش مطالبی را یادداشت کند یا نامهای را بنویسد. ناپلئون به یکی از اعضای شورای دولتی گفته بود: «وقتی ناهار میخورم، کار میکنم؛ وقتی که در تئاتر هستم، کار میکنم؛ حتی نصف شبها هم از خواب بلند میشوم و کار میکنم.» این کار مستمر، البته با همراهی منشیهای بخت برگشته امکان داشت؛ ظاهراً ناپلئون، در عرصه کارهای اداری نیز، مانند میدان جنگ عمل میکرد و از کشتهها، پُشته میساخت!
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر