آیا زلزله کرمانشاه نتیجه یک پروژه مخفی آمریکایی بود؟
مدتی است که بحثهای جدیدی در حوزههای مختلف از زمینشناسی تا محیطزیست و حتی پزشکی در کشور باز شده که ادعا میکنند علمی هستند، اما در واقع این گزارهها هیچ اساس علمی ندارند و در واقع زیرمجموعه «شبهعلم» حساب میشوند.
«میدانستید عامل زلزله کرمانشاه که در آن ۶۲۰ نفر کشته شدند، یک پروژه نظامی مخفی آمریکایی است؟ پروژهای مخفی که از اواخر قرن ۲۰ در آمریکا شروع شده و در آن آمریکاییها از طریق امواج الکترومغناطیسی، در کشورهای مختلف حوادث طبیعی مختلفی مثل سیل، زلزله و ... ایجاد میکنند؟
اینها جملاتی هستند که شاید شما بارها بعد از وقوع هر حادثهای در ایران شنیده باشید، این نوع حرفها با ظاهری کاملا علمی سعی در توجیه مسائل مختلف دارند، آنها حتی گاهی با این کار به سادگی مقصر وقوع یک بحران را هم پیدا میکنند.
این نوع توجیه مسائل طبیعی زیرمجموعه بحرانی به اسم «شبهعلم» است، بحرانی که در آن افراد سعی میکنند با استفاده از کلماتی علمی، گزارههایی را بیان کنند که اصلا هیچ پایه علمی ندارد.
زلزله و زمینشناسی یکی از اهداف اصلی این بحران است، هربار که زلزلهای بزرگ شهری را میلرزاند بحث از پروژهای مخفی و نظامی میشود، هربار زلزلهای کوچک شهری را میلرزاند برخی شروع به «پیشبینی» یا «پیشگویی» زمان وقوع زلزله بعدی میکنند.
اما چقدر از این جملات علمی است؟ چگونه میتوان تشخیص داد که جملهای فقط ظاهر علمی به خود گرفته و پایه علمی ندارد؟ و آیا اساسا زلزله به عنوان یک حادثه طبیعی قابل پیشبینی است یا نه؟ در همین رابطه گفتگویی با مهدی زارع زمینشناس و استاد پژوهشگاه زلزلهشناسی داشته ایم که در ادامه خواهید خواند:
همانطور که میدانید بحث مربوط به شبه علم در همه حوزهها تاثیرگذار بوده. اما جایی که ما همیشه در این رابطه بحث داشتیم موضوع پیشبینی زلزله است. اصلا این موضوع در این حوزه از کجا شروع شد؟
ببینید در حوزه زلزله چنین اتفاقاتی یک پیشینه طولانی دارد، اینکه بشر بتواند از قبل موضوعی را بداند همیشه آرزوی بشر بوده و برای هر اتفاق خاصی برخی به «پیشگویی» و «طالع بینی» پرداختند. این موضوع در کشور ما و در سرزمینهای مثل چین، هند، ترکیه و ... سابقه تاریخی دارد. شاید شکل این موضوع اکنون تغییر کرده باشد و در برخی مواقع ظاهر علمی بگیرد، اما چه پیشگوییهای قدیم و چه اتفاقاتی که امروز رخ میدهد، هیچکدام پایه علمی ندارد.
شما به جای کلمه «پیش بینی» از کلمه «پیشگویی» استفاده کردید، این ۲ چه تفاوتی با هم دارند؟ از «پیشگویی» به عنوان اصطلاحی به کار میبریم که مشخصا محصول شبهعلم، طالعبینی، جادوگری و ... است؛ و چه چیزی پیشگویی را از پیشبینی و یا علم را از شبهعلم جدا میکند؟
به طور کلی چنین کارهایی یا براساس باورهای غیرواقعی تنظیم شدهاند و یا در برخی مواقع براساس برخی ارتباطات بیربط در طبیعت به وجود میآیند. مثل اینکه برخیها فصول، خورشید، صبح، شب و ... را به پدیدهای مثل زلزله ربط میدادند. برای چنین مسائلی از کلمه «شبه علم» استفاده میشود؛ اینکه بخشی از واقعیت در آن وجود دارد، ولی هیچ ربطی به مسئله ندارد.
به طور دقیقتر ما در شبه علم از گزارههایی استفاده میکنیم که به ظاهر ۲ یا چند پدیده در آن به یکدیگر ربط دارند، ولی نه در مطالعات قبلی و نه در «روش علمی» چنین چیزی اثبات نشده است. ما در علم یک دانشپیشینی (پیشفرض) داریم، برای اینها سوال طرح میکنیم و با روش علمی به اینها پاسخ میدهیم. اگر این اتفاق رخ ندهد اصلا کار علمی انجام نشده. اگر هم بخشی از آن فقط انجام شود، میتوان گفت وارد حوزه شبه علم شدهایم.
هر روز معدنهای اطراف تهران هم زلزلههای ۱ یا ۱.۵ ریشتری ایجاد میکنند، با امواج هارپ هم میتوان چنین زلزلههایی ایجاد کرد. اما درباره زلزلهای که در ٢١ آبان ٩٦ در کرمانشاه در عمق ۱۸کیلومتری رخ داده هیچ بشری نمیتواند به شکل مستقیم یا غیرمستقیم چنین رخداد را نه تحریک و نه ایجاد کند. پس اینکه هارپ بتواند چنین کاری انجام دهد به طور کلی منتفی است.
یک فرد عادی، چگونه میتواند تشخیص دهد چه گزارهای علمی است یا نه؟ چراکه هم شما زلزله را پیشبینی میکنید هم برخی دیگر افراد که اتفاقا ادعا میکنند حرف آنها علمی است.
اولین موضوعی که اهمیت دارد، شناخت گوینده است. روش دومی هم برای سنجش وجود دارد، زبان علم زبان قطعی نیست، زبان علم، زبان عدد، رقم، درصد و احتمال است. اینکه کسی بخواهد درباره موضوعی به شکل قطعی بحث کند یعنی از زبان علم دور است.
آقای دکتر اساسا، زلزله پیش بینیپذیر است؟
ببینید پیشبینی کار علم است و زلزله هم به عنوان یک پدیده طبیعی با علم قابل پیشبینی است. ولی اینکه کسی بتواند زمان، مکان و اندازه زلزله را پیشبینی کند، هنوز ممکن نشده.
ممکن است روزی این اتفاق رخ بدهد؟
حتما، مگر اینکه باور داشته باشیم زلزله پدیده طبیعی نیست و با علم ربطی ندارد. اما در ۲۵۰ سال گذشته تا امروز بشر به این رسیده که زلزله یک اتفاق طبیعی است. اولین کسی هم که درباره این موضوع یک مقاله نوشت امانوئل کانت فیلسوف آلمانی بود. او در مقالهاش تلاش کرد با پدیدههای طبیعی زلزله را توضیح بدهد.
از ٢٦٤ سال پیش وبعد از زلزله و سونامی ١٧٥٥ لیسبون تاکنون زلزله نه به عنوان یک اتفاق مافوق طبیعی بلکه به عنوان یک اتفاق طبیعی مطالعه میشود. کار علم هم پیشبینی است، اما کمبود دادهها و مدلها باعث شده پیشبینیهایی که انجام میشود دقیق نباشد. اما همه دنیا در حال انجام اینکار هستند، دانشمندان بخشهایی از پیشبینیهای میانمدت و بلندمدت را در اختیار عموم قرار میدهند تا شاید جریان مثبتی در جامعه به وجود بیاید.
بحث شبهعلمی دیگری که حوزه زمینشناسی به وجود آمده موضوع امواج هارپ و ایجاد زلزلههای شدید در ایران است. اصلا چقدر این موضوع از لحاظ علمی ممکن است؟
هر روز معدنهای اطراف تهران هم زلزلههای ۱ یا ۱.۵ ریشتری ایجاد میکنند، با امواج هارپ هم میتوان چنین زلزلههایی ایجاد کرد. اما درباره زلزلهای که در ٢١ آبان ٩٦ در کرمانشاه در عمق ۱۸کیلومتری رخ داده هیچ بشری نمیتواند به شکل مستقیم یا غیرمستقیم چنین رخداد را نه تحریک و نه ایجاد کند. پس اینکه هارپ بتواند چنین کاری انجام دهد به طور کلی منتفی است.
پس چرا به سادگی چنین باورهایی به وجود میآید؟ آن هم وقتی همین جواب کوتاه شما این موضوع را رد میکند.
در ۳ بخش میتوانیم به این سوال شما پاسخ داد. اول اینکه یک بخش از این مسئله بینالمللی است و در همه جای دنیا میتوان چنین شرایطی را مشاهده کرد.
بخش دوم هم این است که وقتی حوادث بزرگی رخ میدهد، برخی مردم به دنبال این میروند که مقصر پنهانی برای آن پیدا کند. برای مثال مستندات زلزله طبس در سال ۵۷ نشان میدهد، برخی افراد میگفتند این زلزله نبوده و بمبهای اتمی شوروی چنین شرایطی را ایجاد کردهاند. حالا به جای بمب اتمی بحث هارپ مطرح میشود.
اما نکته سوم؛ بشر به هر حال دنبال جوابهای زود و قابل فهم میگردد. اینکه فرایند اتفاقی مثل زلزله چه بوده را بسیاری از مردم نمیتوانند لمس کنند. ما اگر بگویید، تقصیر یک نفر یا کشور دیگری مسیب چنین رخدادی است، حرفی ساده و سرراست زده اید که پذیرش آن برای بسیاری مردم به عنوان یک جواب ساده و سریع، بسیار راحت است. ولی وظیفه و سازو کار علم، داستان سرایی برای سریعا قاتع کردن عمده مردم نیست.
به نظر من این یکی از ویژگیهای اصلی شبه علم است که بعضی مردم برای مسائل پیچیده چنین توضیحات و راهحل های خیلی سریع، ساده و غیرواقعی میسازند.
آقای دکتر زارع، اما در برخی مواقع این چنین مسائل فقط مربوط به مردم عام جامعه نیست. برای مثال بعد از زلزله کرمانشاه کارشناسی بدون هیچ پیشزمینه علمی مدعی میشود زلزله تهران چند میلیون نفر کشته به همراه دارد. این را هم میتوانیم جزوی از همین مسئله شبه علم بدانیم؟
طیف چنین نظریاتی گسترده است، برخی از آنها را میتوانیم شبه علم و برخی دیگر را برآوردهایی که برای احساس مسئولیت گفته شده بدانیم. مثلا ممکن است چنین حرفی نتیجه یک برآورد اولیه با فرض و در نظر گرفتن ساده آسیب به کل جمعیت یک شهر پرجمعیت، با برآوردهای خیلی خطی و ساده به دست بیاید، اما معمولا چنین برآوردهایی مستندات موثقی به همراه ندارد. اما از دیدگاهی میتوان این نوع حرفها را هم بیانهای شبه علمی بدانیم، حتی اگر خود گوینده استاد دانشگاه باشد.
برخی وقتها هم افراد به دلیل معروف شدن، هیجانزدگی، عصبانیت و ... حرفی میزنند که میتوان آن را جزو مسائل شبه علمی بدانیم. این نظرات به نیت خیر هم که گفته شوند مشکلاتی به همراه دارد، آنها تمام نکات مثبت، کارهای انجام شده و امیدواریها را با اغراق گویی از بین میبرند. این نوع اظهار نظرات بسیار صفر و یکی هستند و دیگر هیچ جایی برای ارزیابیهای بینابینی و هیچ راه امیدی را باز نمیگذارند.
وقتی حوادث بزرگی رخ میدهد، برخی مردم به دنبال این میروند که مقصر پنهانی برای آن پیدا کند. برای مثال مستندات زلزله طبس در سال ۵۷ نشان میدهد، برخی افراد میگفتند این زلزله نبوده و بمبهای اتمی شوروی چنین شرایطی را ایجاد کردهاند. حالا به جای بمب اتمی بحث هارپ مطرح میشود.
شما خیلی وقت است که در این حوزه مشغول به کار هستید، شبه علم چه مشکلاتی در حوزه علم زمینشناسی در ایران به وجود آورده؟
در جامعهای که بیشتر مردم به دنبال راه حلهای زود و سریع هستند، چنین اظهارات و یا خبرها در کوتاهمدت هیجانی را به وجود میآورند و یا از بین میبرند. مثلا، پیش بینیهایی که سال ۹۷ انجام شد مثل پیشگویی فوران آتشفشان دماوند، زلزله تهران و .. برای بازههای ده روز بعد از ادعای پیش گویی، کسی سوال نمیکند که چرا اصلا اتفاق نیفتاد؟ و مهمتر آنکه کسی سراغ مدعیان چنین پیشگوییهایی نمیرود و سوال نمیکند چرا بعد از عدم صحت پیشگویی تان اعلام نکردید که اشتباه کردیم؟ و چرا بعدا از عدم رخداد و عدم صحت پیشگویی تان چرا روش کارتان را توضیح ندادید؟
این اظهار نظرها هیجانهای منفی و مخربی به همراه دارند و بعد هم به سرعت فراموش میشوند. از سویی دانشمندان علاقه دارند در فضای آرام کار کنند، چنین مسائلی باعث اجتناب آنها میشود. همچنین در این فضا برخی از سازمانهای علمی دیگر حاضر نیستند در این حوزه سرمایهگذاری کنند. یکی از دلایل مشخص اینکه فعالیتهای علمی مربوط پیشبینی زلزله به جلو نمیرود دقیقا همین فضاسازیهاست. بدین معنی که دانشمندانی که واقعا مشغول کار علمی هستند، از سوی مدیران دانشگاهها و مراکز پژوهشی به دلیل یا بهانه چنین فضاهای هیجانی و شبه علمی منزوی میشوند و متاسفانه هم اکنون همین اتفاق با قطع بودجههای پژوهشی مربوط به پیش بینی زلزله و تصویت نکردن پیشنهادهای پروژههای پژوهشی با عنوان یا موضوع مطالعه پیش بینی زلزله و پیشنشانگرها، افتاده است. فعالیت در زمینه پیش بینی زلزله وقتی از سوی دانشمندان انجام نشود، و وقتی عالمان محدود و منزوی شوند، عزصه برای جادوگران فراخ و گسترده میشود. به تعبیر استاد سخن سعدی علیه الرحمه حکایت مردمانی است که سگ را گشاده اند و سگ را بسته!
اما در پایان باید این را بگویم که این بحران بینالمللی است و هرچقدر سواد علمی و تفکر آن در جامعه رشد کند، حل این مشکل راحتتر میشود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر