آیا می‌دانستید نقش دیوانه فیلم «گاو» را به جای عزت رمضانی‌فر قرار بوده جعفر والی بازی کند؟ نه بعید است! شما هم وقتی این روایت را بخوانید احتمالا تعجب می‌کنید مثل همه آن هایی که در آن صف طولانی خود را به سالن شماره شش چارسو رساندند.

لادن طاهری مدیر فیلم‌خانه ایران به مناسبت ۵۰سالگی نمایش فیلم «گاو» به سراغ راش‌هایی از این اثر جاودانه رفته بود که به قول خودش اوتی یا کات شده یا دورانداختنی بودند. تصاویری از پشت صحنه این فیلم. روایتی صامت که با نقالی علی نصیریان در سال‌های سفر دوستانش عزت انتظامی، پرویز فنی زاده، جعفر والی تصاویرش جان گرفتند.

استاد که در کنار رضا کیانیان ایستاده بود، ابتدا در این مراسم گفت: «رفتن‌شان برایم بسیار غم انگیز است. خانم ها صفوی و شهابی، آقایان بهجت، مشایخی و انتظامی و ... هنرمندان بزرگی بودند.»

او از روزهای پشت صحنه گفت: «مدام در جلسات گریم گفت‌وگو می‌کردیم که چه کنیم تا صورت‌های‌مان نسوزد. از من و مشایخی و انتظامی خواستند که به بندر انزلی برویم و آفتاب بگیریم.»

حرف‌هایی که رمضانی‌فر برایش تکمله‌ای داشت از آقای بازیگر. او گفت: «البته آقای انتظامی نیامدند و گفتند می‌خواهند در حس و حال نقش‌شان باقی بمانند.»

آن‌ها ۵۰ سال قبل به اثر جاودانه غلامحسین ساعدی چنان جان بخشیدند که تا ابد در تاریخ سینمای ایران می‌ماند. رضا کیانیان که راوی فیلم و مجری مراسم روی صحنه بود در حین پخش این اثر مستند که سورپرایز ویژه مسئولان جشنواره فجر امسال بود در بخشی از حرف‌هایش درباره آن برای حضار گفت: «جالب است در تست‌های فیلم پشت صحنه و انتخاب بازیگر «گاو» دو نفر هستند که چهره‌شان شبیه چهره امروزشان است؛ یکی از آن‌ها شما هستید و دیگری آقای انتظامی که انگار از کودکی همین چهره را داشته‌اند.»

در سالن وقتی موسیقی فیلم به طور زنده اجرا شد و کیانیان و دوستان لو دادند که عزت رمضانی‌فر انتخاب اول مهرجویی برای بهترین نقش دوران سینمایی‌اش نبوده و قرار بوده جعفر والی این نقش را بازی کند، تقریبا حاضران به خود بالیدند که این اکران ویژه جشنواره را با دیگر فیلم‌های همزمان چون رونای برادران محمودی عوض نکرده‌اند.

حال خوب آنها را می‌شد وقتی از سالن خارج می‌شوند دید.

اگرچه گرد پیری روی چهره‌ استاد نصیریان و حال گرفته او از این تنهایی در فراق دوستان بغضی بود که در گلو می‌نشست.

او این بار با خاطره‌گویی‌اش حال خوب را به همه هدیه داد هرچند دلش گرفته بود و باز گلایه کرد و گفت اعتقادی به اینکه خیابان به نامش کرده‌اند ندارد.

دوری از همسر و سفر ابدی رفیق جانش جمشید و او که حالا تنها ستاره روپای سینمای سال‌های قبل از انقلاب باقی مانده در ایران است، شاید دلیل این حس گس چهره خودش را باعث شده باشد اما همین بودنش چه حال خوبی به همه دوستداران سینمای‌مان می‌دهد.

این‌بار همین خاطراتش روی صحنه‌های خاک خورده ۵۰ ساله گاو بود که جان بخشید به فضای جشنواره و چه خوب که لادن طاهری این‌چنین دقت به خرج داده بود در گزینش راش‌هایی که رو به سوی نابودی داشتند. راش‌هایی که شاید دیگر خود مهرجویی هم در یادش نباشد چه بوده‌اند و خودش هم آنها را ندیده است.

«گاو»، قصه زیبای مش‌حسن که که باور ندارد گاوش مرده. همه امید مش‌حسن به گاوی است که در طویله دارد. روزی که مش‌حسن به شهر رفته، گاو به علتی نامشخص می‌میرد. افراد روستا به مش‌حسن می‌گویند گاو گریخته اما او باور نمی کند و در همان طویله خودش را گاو می‌پندارد.

مش‌حسن که در سیمای عزت انتظامی جان می‌گیرد که فریاد می‌زند: «من مش‌حسن نیستم، من گاو مش‌حسنم ...»

علی نصیریانی که کدخدای روستاست حالا از آن قصه روایت کرده که آدم چطور ذره ذره و به مرور گاو می‌شود.

روحشان شاد؛ ساعدی، انتظامی ، مشایخی، والی ، فنی زاده، شهابی و سایه اش مستدام علی نصیریان بر سر سینمای ایران...

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.