این در حالی است که طی چهل سال گذشته سیاست ایران در دوره‌های مختلف تغییر نداشته و فقط در راستای برخی توافقات بین‌المللی چون برجام به مذاکره با طرف آمریکایی پرداخته‌اند. نکته اینجاست که بسیاری از استراتژیست‌های آمریکایی پس از چندین دهه به این امر اقرار می‌کنند که سیاست تغییر رژیم یا Regime change در ایران جواب نمی‌دهد و باید به فکر تعامل با ایران بود، اما محافظه‌کاران جنگ طلبی چون ترامپ، پمپئو و بولتون اساسا اعتقادی به تعامل ندارند و با اعمال مجدد تحریم‌ها بر ایران، خروج از برجام و قرار دادن سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی عملا درصددند که فشارها را بر ایران گسترش دهند غافل از اینکه دیگر نمی‌توانند علیه ایران اجماع جهانی شکل داده یا قطعنامه‌ای صادر کنند. برای بررسی علل و عوامل فشارهای آمریکا بر ایران، ادعای به صفر رساندن صادرات نفت ایران و رویکرد اروپایی‌ها در این قبال، «آرمان» با رامین مهمانپرست سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

استراتژی مشخص کاخ سفید در قبال تهران چه بوده و هدف آنها از اعمال فشارهای همه‌جانبه ضد ایرانی چیست؟

ایالات متحده آمریکا به‌طور صریح دیدگاه‌هایش را در مورد جمهوری اسلامی ایران اعلام داشته است. آمریکایی‌ها از هر راهی که بتوانند با ملت ایران دشمنی کرده و می‌کنند. آنها اقدامات مختلفی از جمله مسدود کردن منابع مالی ایران برای تحت فشار قرار دادن مردم به کار برده و می‌برند. واشنگتن به امید آنکه بتواند تغییراتی در نظام ایران ایجاد کند دست به هر اقدامی می‌زند. آنها صراحتا مساله تغییر سیستم سیاسی در ایران را مطرح می‌کنند. به‌نظر می‌رسد یکی از بدترین دولت‌هایی که می‌توانست با حیثیت ایالات متحده آمریکا بازی کند در حال حاضر رأس هرم قدرت را در دست دارد. افراد تندرو و افراطی همچون جان بولتون مشاور امنیت ملی و مایک پمپئو وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا که با رژیم صهیونیستی و گروه‌های افراطی و تروریستی در ارتباط هستند جزو حلقه‌های نزدیک دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هستند. افرادی که هم اکنون در کاخ سفید جزو مشاورین، تصمیم‌گیرندگان و تصمیم‌سازان ایالات متحده آمریکا محسوب می‌شوند، افرادی غیرمنطقی و افراطی بوده که برخی از کشورهای غیردموکراتیک منطقه را به‌عنوان متحدین استراتژیک ایالات متحده آمریکا برگزیده‌اند. بنابراین ایالات متحده فشارهای سیاسی و اقتصادی را بر تهران تحمیل کرده تا به وسیله آن بتوانند به اهداف خودشان برسند. اما این روش مسیر تازه‌ای نیست بلکه از سال‌های گذشته تاکنون آنها این روش را آزموده‌اند. آمریکایی‌ها با اعمال تحریم‌های نفتی به‌دنبال آن هستند که درآمدهای حاصل از فروش نفت جمهوری اسلامی ایران را مسدود کرده و آن را وسیله‌ای برای فشار بر تهران قرار دهند.

آیا آمریکایی‌ها می‌توانند در مسیر صادرات نفت ایران وقفه ایجاد کرده و براساس آنچه که برخی مقامات کاخ سفید مدعی هستند آن را به صفر برسانند؟

بازار انرژی در دنیا از محدودیت‌های خاصی برخوردار است. همگان به خوبی می‌دانند که اگر امکان حذف صادرات نفت ایران از بازار انرژی دنیا وجود داشت، بدون شک آمریکایی‌ها طی سال‌های گذشته دست به چنین اقدامی می‌زدند. ایالات متحده با اعلام مسائلی از این دست به‌عنوان ابزاری در جهت جنگ روانی علیه مردم ایران استفاده می‌کند. البته ممکن است آمریکایی‌ها تا حدودی بتوانند در مسیر صادرات نفت ایران وقفه ایجاد کنند. اما به صراحت این مساله را مطرح می‌کنم که آنها هیچ‌گاه نمی‌توانند صادرات نفت ایران را به صفر برسانند. امکان حذف نفت ایران از بازار انرژی دنیا چیزی نزدیک به صفر است. به همین دلیل برخی از مقامات ایالات متحده آمریکا در دولت کنونی سخن از برخی معافیت‌های نفتی بعضی از مشتریان نفت ایران را مطرح می‌کنند. به‌نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران باید در برنامه‌های کلان اقتصادی به سمتی حرکت کند که وابستگی به درآمدهای نفتی را به کمترین میزان ممکن برساند. ما می‌بایستی از راه‌های گوناگون همچون کوچک کردن دولت، صادرات غیرنفتی و تقویت بخش خصوصی، وابستگی به نفت را به کمترین میزان ممکن برسانیم. اگر ما بتوانیم اقتصاد غیرنفتی خودمان را تقویت کنیم دیگر آمریکایی‌ها نمی‌توانند از نفت به‌عنوان ابزاری برای فشار بر تهران استفاده کنند. از سوی دیگر ما باید از درآمدهای نفتی در راه ایجاد اشتغال، راه‌اندازی صنایع مهم و زیربنایی در کشور بهره‌مند شویم.

با توجه به آنکه در مواضع رسمی (اعلامی) آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند که به‌دنبال براندازی در ایران نیستند، اهداف اعمالی ایالات متحده آمریکا از اعمال تحریم‌های نفتی چه بوده و از پس آن چه سناریوهای احتمالی را دنبال می‌کنند؟

به‌نظر می‌رسد تصمیم‌گیرندگان کاخ سفید در پی آن هستند که با محدودیت‌های صادرات نفت باعث کسری بودجه و فشار بر اقشار مختلف مردم در ایران شده و با افزایش میزان نارضایتی‌ها به‌دنبال افزایش تنش‌ها در داخل کشور هستند. سناریوی فشار اقتصادی و سیاسی ایالات متحده بر تهران مساله تازه‌ای نبوده و بر کسی پنهان هم نیست. آمریکایی‌ها بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دشمنی‌های خودشان را با مردم ایران آغاز کردند و این دشمنی‌ها تا امروز ادامه داشته است. اگر آنها در طول چهار دهه گذشته نتوانسته‌اند به اهداف خودشان برسند علتش آن نیست که آنها نخواسته‌اند اقدامی علیه مردم ایران انجام دهند، بلکه دلیلش آن است که آنها نتوانسته‌اند از آن فشارها و اهرم‌هایی که به‌کار گرفته‌اند بهره‌ای ببرند. البته این اقدامات آمریکایی‌ها برای مردم کشورمان سختی‌ها و فشارهایی را به‌دنبال دارد اما مقامات کاخ سفید باید بدانند که نظام جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر مردم با اینگونه فشارها دچار سرنگونی نشده و آمریکایی‌ها نمی‌توانند به اهداف خودشان برسند. به‌نظر می‌رسد نتیجه اقدامات عملی آمریکایی‌ها ایجاد فشار بر مردم، نارضایتی و تنش‌های سیاسی و اجتماعی باشد. با توجه به مواضع و عملکرد مقامات کاخ سفید نسبت به تهران میان سناریوهای مختلف از مذاکره تا جنگ آنها چه سناریویی را به‌طور مشخص نسبت به جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کنند؟ آمریکایی‌ها با توجه به شرایط داخلی خودشان و همچنین شرایط منطقه و تنش‌های بسیاری که دارد به خوبی می‌دانند که امکان آغاز شعله‌ور ساختن آتش جدیدی را در منطقه ندارند. بنابراین به‌نظر می‌رسد تبعات تندروی در تصمیمات نمی‌تواند منافع آمریکایی‌ها را تامین کند، چون هرگونه بازی با آتش می‌تواند روند و شرایط منطقه را به سمت و سوی غیرقابل کنترلی هدایت کرده و حتی می‌تواند منافع هم‌پیمانان و سرسپردگان ایالات متحده آمریکا در منطقه را تهدید کند. بنابراین به‌نظر می‌رسد هدف از اقدامات ضد ایرانی آمریکایی‌ها از تحریم‌های اقتصادی گرفته تا فشارهای سیاسی به منظور آن است که به نوعی مسئولان کشورمان را به خیال خام خودشان وادار به تسلیم کنند. همگان در داخل و خارج از کشور به خوبی می‌دانند که سناریوی مذاکره با آمریکایی‌ها سناریویی آزموده شده است و به عبارت صحیح‌تر می‌توان گفت سناریوی مذاکره امتحان خودش را با طرف آمریکایی پس داده، افرادی که در آمریکا مدعی بودند بیشترین نیات خیر را دارند و تصمیم دارند روش‌های خیر را نسبت به تهران به‌کار گیرند همگان به خوبی دیدند که تمامی نتایج مذاکرات توسط تیم بعدی که در آمریکا روی کار آمد و قدرت را در دست گرفتند تمامی تعهدات زیر پا گذاشته شد. بنابراین با قاطعیت می‌توان گفت به کسانی که تمامی تعهدات بین‌المللی را با کشورهای مختلف جهان نه تنها با ایران بلکه با متحدین خودشان از آمریکای جنوبی گرفته تا اتحادیه اروپا و حتی رقبایی همچون چین و روسیه زیر پا گذاشته‌اند نمی‌توانند مدعی سخنان صادقانه با ملت ایران بوده بلکه آنها به‌دنبال منافع یک‌جانبه خودشان هستند. مذاکره‌ای که تیم دونالد ترامپ و مشاورانش با ایران دنبال می‌کنند مذاکره‌ای که به‌دنبال تامین منافع دو طرف باشد نیست، بلکه مذاکره‌ای به معنای تسلیم بی‌قید و شرط ملت ایران بوده که بدون شک گوش شنوایی در ایران برای انجام چنین مدل مذاکره‌ای وجود ندارد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.