ماجرای موضعگیری اخیر سروش درباره امام (ره)
*سروش در دهه ۷۰: امام خمینی، «پرچمدار عزت مسلمین»
در مراسم ترحیم مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت، در حسینیه ارشاد در سخنرانی خود با عنوان «آنکه به نام، بازرگان بود نه به صفت»، امام خمینی را «پرچمدار عزت مسلمین» خواند. عبدالکریم سروشِ دهه شصت - که بذر امید بخشی از نیروهای مذهبی انقلابی بود-، نسبتی با وضعیت امروز خود ندارد.
شب گذشته انتشار یک فایل کوتاه سه دقیقهای از عبدالکریم سروش، همه نگاهها را به سمت کسی سوق داد که در طول دهه هفتاد و هشتاد، سخنرانیها و درسگفتارهایش از مهمترین محملهای تحرکات علمی حوزه و دانشگاه بود.
عبدالکریم سروش در این سخنرانی که یکشنبه ۲۴ فوریه ۲۰۱۹ در «منلوپارک کالیفرنیا» و در مجموعه درسگفتار «دین و قدرت» برگزار شد، با بیان دو مقدمه درباره درگذشت همسر مرحوم دکتر علی شریعتی (پوران شریعت رضوی) و نیز درگذشت آیتالله محمد مؤمن، به بحث اصلی درباره انقلاب اسلامی پرداخت. دکتر سروش سخنان اصلی را با شعری از فروغ فرخزاد آغاز کرد:
چون جنینی پیر، با زهدان به جنگ
میدرد دیوار زهدان را به چنگ
زنده، اما حسرت زادن در او
مرده، اما میل جاندادن در او
و سپس با اشاره به این شعر گفت: انقلاب زاده شد اما حسرت زادن در او باقی مانده است و همانند جنینی پیر است که هنوز بالغ نشده است تا متولد شود و حقیقت خود را آشکار کند و از حالت جنینی بیرون بیاید.
در ادامه سروش به این پرسشها پاسخ میدهد: انقلابی که شد، خوب شد یا بد شد؟ انقلاب اجتنابپذیر بود یا اجتنابناپذیر؟
*انتخاب بین شاه و امام(ره)
او سپس در پاسخ به این پرسش که «اگر امروز شما را بین شاه و امام خمینی مخیر کنند، کدامشان را میپذیرید؟»، گفت: «اگر فرض کنیم که هیچ اختیاری نداشته باشیم، جز اینکه یا شاه یا آقای [امام] خمینی یکی را انتخاب کنیم، بنده صد در صد آقای[امام] خمینی را انتخاب می کنم. برای اینکه آقای [امام] خمینی، مردمیترین رهبری بود که در تاریخ این کشور ظهور کرد. شما فقط کافیست که استقبال از او و بدرقه او را ببینید. ما در تاریخ ایران هیچ رهبری را نداریم که این طور در دل مردم جا داشته باشد. شاه که هیچ، پدرجد شاه هم خواب اینجور پشتیبانی مردمی را نمیدیدند. مردم به هرحال یک چیزی دیده بودند، نشان یک عشقی بود، نشان یک عاطفهای بود که معطوف به یک رهبری میشد که دوستش داشتند؛ در او چیزی دیده بودند. [امام] خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تا کنون؛ از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچکس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید.
چرا؟ برای اینکه اولاً فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه قبل از آقای [امام] خمینی که بود؟ یک جوان ۲۰ ساله که از سوئیس بلند شد آمد ایران پادشاه شد. بعد از پادشاهیاش که درس و مکتب و مدرسهای نبود؛ قبلش هم حداکثر یک دیپلم، اگر آن دیپلم را هم داشت، من خبر ندارم. سوادی نداشت. پادشاهان قبل از او چی؟ این را تواریخ برای ما نوشتند، اینها خواندن و نوشتن بلد نبودند. انقدر فاصله زیاد است که لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، اینها آدمهای بافکر، با علم و با سوادی نبودند. در تاریخ ما آقای [امام] خمینی واقعاً یک نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری. [امام] خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاکی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را کشته بود. نه تجاوزی به حق کسی کرده بود. هیچکدام اینها نبود. مرد شجاعی بود. ما آدم شجاع در تاریخ خودمان کم داشتیم. آدم قلدر داشتیم، ولی شجاعت یک فضیلت اخلاقی است. این غیر از این است که شما زورتان زیاد باشد. نادرشاه هم آدم قلدری بود. ولی شجاعت اصلاً حرف دیگری است. اختناق و خفقانی که در زمان شاه بود که کسی جرأت سخن گفتن نداشت، یک کسی از قم [اشاره به امام خمینی] برمیخاست و فریاد میکشید و مقابل حکومت شاه میایستاد و میگفت من سینهام را برای سرنیزههای شاه آماده کردهام، این چه میزانی از شجاعت لازم دارد؟ بین شاه یا [امام] خمینی اصلا جای مقایسه نیست. چه نسبت خاک را با عالم پاک؟ این کسانی که الان مدعی رهبری خارج از کشور هستند تهیدست تهیمغز هستند. آخه شما یک چک خورده باشید بعد ادعای رهبری کنید.»
*آیا موضع سروش به امام(ره) تغییر کرده است؟
البته سروش در ادامه همین سخنرانی، با نقد نگاه فقهی امام، به بررسی تحولات چهاردهه اخیر میپردازد؛ اما همان بخش از سخنانش کافی بود واکنشهای متفاوتی و متضادی را در فضای عمومی همراه داشته باشد. با این وجود باید به این نکته توجه کرد که نوع مواضع سروش در خصوص ماهیت انقلاب اسلامی و کاراکتر امام خمینی، همواره به همین سیاق بوده. در اوج اعتراضات انتخابات سال ۸۸، با وجود انتشار نامههای متعدد از جانب شارح مولوی، وی در مجموع همین نگاه را نسبت امام خمینی داشت.
عبدالکریم سروش در مستند معرفت و مدارا که شبکه BBC د خصوص شرح زندگی و تحولات فکری وی ساخت، در مورد ملاقات خود با امام در بهمن ۵۷، با فراگیرنده خواندن شخصیت امام میگوید: «... در یک مدت کوتاهی حس کردم سر جای خودم میخکوب شدم» وی در ادامه به روایت جلسهای که با امام در مدرسه علوی داشت میپردازد.
با این اوصاف به نظر میرسد هرچند عبدالکریم سروش که زمانی نقطه امید بخشی از نیروهای مبارز مذهبی، در جدال با گروههای چپگرا؛ بهمثابه آلترناتیو فکری مهم دوره استقرار جمهوری اسلامی شناخته میشد، مدتهاست از مقام تئوریسین نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی، به منتقد آن تبدیل شده است، اما همچنان در مقام یک روشنفکر مذهبی راستکیش نمایانده میشود، تا به تعبیر خود حقیقت را به مسلخ مصلحت نکشاند.
*پشت صحنه موضع صریح سروش
جای انکار نیست که مواجهه سروش؛ بهعنوان کسی که بالغ بر دو دهه در پی آشتی اسلام و لیبرالیسم، تئوری شریعت را قبض و بسط داده؛ با جریان راست افراطی جهانی سبب شده تا به آلترناتیوهای دروغین انقلاب اسلامی این نکته را تذکار دهد که با وجود همه انتقادات همچنان بر جایگاه فقهی و مشروعیت سیاسی امام خمینی، باور دارد. نقد سروش به «نئولیبرالیسم مسلح»، اولین شعله از این وجه جدید از نگاه او بود.
از این منظر، سخنان اخیر سروش نه جای ذوقزدگی کسانی را دارد که برای تأیید ماهیت انقلاب، برخلاف آنچه از آن دم میزنند، چشم به شبکههای خارجی دارند و نه جای آه و افسوس برای کسانی که خود را متحیر از مواضع «فرصتطلبانه» سروش میخوانند. چه؛ هر دوی این گروهها نشان دادهاند که اساسا عبدالکریم سروش را نه از معبر یافتههایش، که از مسیر اطلاعات کانالیزه رسانههای رسمی و غیررسمی دنبال کردهاند. شاید بهترین پیشنهاد به هردوی این جریانات، دعوت آنها به مطالعه مواضع و آثار سروش و سایر روشنفکران و اندیشمندان، به تبعیت از آیه شریفه: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» باشد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر