خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس دیگر آن جذابیت گذشته را ندارد. یک زمان خبر خصوصی سازی و در واقع واگذاری این دو باشگاه پرطرفدار،شور و حالی در دل اهالی فوتبال ایجاد می کرد و این نوید را به آن ها می داد که بالاخره قرار است این دو باشگاه دولتی به بخش خصوصی برسند و قدم مهمی در راه حرفه ای شدن بردارند.

با این حال این حربه دیگر برش و کارایی سابق خود را ندارد. عدم تمایل و رضای دولت به این واگذاری، این مسئله را صرفا در حد یک نمایش باقی نگه داشته و حتی آن جایی که به ظاهر خریدارانی هم پیدا شدند و فرایند قیمت گذاری هم انجام شد،در نهایت اهلیت متقاضیان تایید نشد و پرونده واگذاری بسته شد.

حال سه سال پس از آن داستان ها،یک بار دیگر بحث واگذاری سرخابی ها کلید خورده است. بازهم همان پروسه. پروسه ای که از هیات دولت آغاز شده و قرار است در ادامه به سازمان خصوصی سازی برسد و به احتمال قریب به یقین بازهم به نتیجه نرسد.

چرا همیشه بی نتیجه؟

سالهاست خصوصی کردن استقلال و پرسپولیس به شعار ثابت سیاسیون تبدیل شده تا از طریق هواداران این دو تیم بتوانند به مقاصد و منافع خود دست پیدا کنند. این روش بارها از سوی مسئولان سیاسی و حتی غیرسیاسی در انتخابات ها و فضاهای دیگر مورد استفاده قرار گرفته است اما هیچگاه به سرانجام نرسیده و آن هم فقط به این دلیل که خصوصی سازی مانند اسمش،چندان هم ساده و آسان نیست.

خصوصی سازی یک تیم فوتبال، علی رغم ظاهر فوتبالی و ورزشی خود، در واقع باطنی کاملا غیر ورزشی دارد و با مسائل اقتصادی آمیخته شده است.

آیا در اقتصادی اکثرا دولتی که امنیت سرمایه گذاری و فعالیت بخش خصوصی در آن تضمینی ندارد، می شود دو باشگاه به عظمت  استقلال و پرسپولیس را به همین راحتی به بخش خصوصی واگذار کرد و منتظر بازدهی آن ها ماند؟

نکته بعدی این است که اصلا بخش خصوصی چرا باید برای خرید این دو باشگاه اقدام کنند؟ باشگاه هایی که واقعا جز خیل عظیم هوادار عاشق، تقریبا چیز دیگری ندارند. نه زمین تمرین اختصاصی،نه ورزشگاه اختصاصی و نه چیزی جز بدهی های کلان که دافعه بزرگی برای سرمایه گذاران است.

نکته دیگر منابع درآمدزایی برای این دو باشگاه است. روزی که استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند،  دیگر نمی توانند یک ریال هم از دولت ارتزاق کنند و باید به فکر درآمد برای خود باشند.

یکی از اصلی ترین طرق درآمدزایی هم برای یک باشگاه خصوصی حق پخش تلویزیونی است. در تمام کشورهای صاحب فوتبال، باشگاه های بزرگ و سرشناس مبالغ کلانی را هر سال بابت حق پخش از شبکه های تلویزیونی دریافت می کنند تا اجازه ورود دوربین های آن ها را به ورزشگاهشان بدهند و از طریق همین پول بخش زیادی از هزینه های خود را تامین می کنند.

حال کافی است به سرنوشت حق پخش تلویزیونی در فوتبال ایران بنگرید.آیا صداوسیمای دولتی ایران حاضر است برای پخش بازی این دو تیم مبلغ زیادی بپردازد تا چرخ دو باشگاه خصوصی بچرخد؟ قطعا و یقینا خیر.

فارغ از تمام مسائل اقتصادی حاکم بر این معادله که اصلا مساعد نیست،مسائل سیاسی و اجتماعی هم بر داستان خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس سایه افکنده.

دولت به دلایل گوناگون نمی خواهد دو بازوی خود در حوزه فوتبال از دست بدهد زیرا بیش از همه به میزان تاثیرگذاری فوتبال در جامعه آگاه است.

تاثیرگذاری ای که حالا تصور کنید دولت دیگر نقشی در آن نداشته باشد و این سرمایه عظیم مردمی به دست بخش خصوصی بیفتد و آن گاه مشخص نیست که این موج به کدام سمت هدایت شود.موجی که اگر باب میل قدرت نباشد، مشخص نیست در نهایت به کجا ختم شود.

خوش‌بینی به آینده در دل تمام مشکلات

در این بین اما تمام ماجرا هم به این سیاهی نیست و در دل تمام بیم ها و نگرانی ها،امیدهایی هم به تحقق این مهم وجود دارد. هیوا یوسفی روزنامه نگار با سابقه ورزشی در خصوص داستان خصوصی سازی این دو باشگاه گفت:«نکته اینجاست که بالاخره یک روز باید به این اتفاق تن بدهیم و مسیر خصوصی شدن این دو باشگاه را هموار کنیم زیرا دیگر به این شکل مدیریت کردن استقلال و پرسپولیس تقریبا غیر ممکن است. دولت به هر شکل هم که این دو باشگاه را اداره کند،بازنده این ماجراست.زیرا در نهایت از سوی بقیه متهم به جانب داری و رنگی بودن می شود.در این چند سال دیده ایم که طرفداران دو تیم به هر بهانه ای به دولت حمله کرده اند.به این دلیل و بعضی دلایل دیگر مثل عدم توانایی دولت در انتخاب مدیران شایسته،بهتر است که دولت این دو باشگاه را هرچه زودتر واگذار کند.»

این روزنامه نگار ادامه داد:« به نظر می آید الان بیش از همیشه فضا به این سمت رفته که دولت این دو باشگاه را واگذار کند. به شکل قطعی نمی توان گفت که این اتفاق خواهد افتاد اما شواهد نشان می دهد که این سری داستان جدی تر است.یکی از موارد قابل اشاره،حضور دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در جمع شرکت های سودده،در ردیف بودجه سال 98 است که درآمد این دو باشگاه 57 میلیارد تومان و هزینه های آن ها حدود 56 میلیارد و 900 میلیون تومان برآورد شده است.این به این معناست که دولت می خواهد شکل شفافی از درآمد و هزینه این دو باشگاه ارائه دهد تا بخش خصوصی بتواند نسبت به خرید آن اقدام کند.»

هیوا یوسفی در مورد موانع اقتصادی،سیاسی و اجتماعی واگذاری این دو باشگاه گفت:« این نگرانی از طرف حاکمیت وجود دارد که اگر این دو باشگاه به بخش خصوصی برسند،چگونه اداره می شوند و این سرمایه اجتماعی به کدام سمت می رود؟ با این حال باید بپذیریم که وضع درآمدزایی استقلال و پرسپولیس طی این سال ها و در همین اوضاع نه چندان نامساعد اقتصادی بهتر شده است. من کاری به پایداری و یا نمونه خارجی این سبک درآمدزایی ندارم اما این دو باشگاه از طریق اپراتورهای تلفن همراه توانسته اند درآمد خوبی کسب کنند.البته که از دولت هم کمک گرفتند و مثلا وقتی AFC برای پرداخت بدهی ها ضرب الاجل تعیین کرد، وزارت ورزش به آن ها کمک کرد. حرف من اما در نهایت این است که این دو باشگاه می توانند به همین سبک درآمد داشته باشند و از پس هزینه های خود بربیایند.»

یوسفی در مورد شیوه های درآمدزایی این دو باشگاه در فرض خصوصی شدن گفت:« یکی از اقداماتی که دولت برای این دو باشگاه باید بکند این است که مسیر درآمدزایی پایدار را برای آن ها فراهم کند که یکی اش بحث حق پخش تلویزیونی است. صداوسیما امروز می گوید پولی که ما به استقلال و پرسپولیس باید بدهیم از این جیب به آن جیب است چون این دو باشگاه هردو دولتی اند و ما هم دولتی هستیم. اما اگر استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند دیگر این بهانه از بین می رود. آن زمان حتما برای استقلال و پرسپولیس هم راحت تر است که جلوی ورود دوربین های صداوسیما را به ورزشگاه بگیرند. یکی دیگر از اتفاقات مثبت خصوصی شدن این دو باشگاه بحث کنترل هزینه هاست.

اگر این دو تیم خصوصی شوند دیگر شاهد ریخت و پاش و جذب یک سری بازیکنان بی کیفیت از لحاظ فنی نخواهیم بود. چیزی که در این سال ها بارها و بارها اتفاق افتاده است.حساب و کتاب در بخش خصوصی،حساب دقیقی است و بسیار با حساسیت بیشتری صورت می گیرد. حتی به طور مشخص تر می توان گفت که فساد موجود در فوتبال با این واگذاری حتما کمتر خواهد شد.»

این روزنامه نگار ورزشی در بخش پایانی صحبت هایش در پاسخ به این سوال که اگر بخش خصوصی به هر دلیلی نتواند این باشگاه ها را اداره کند،آن وقت تکلیف چیست؟ گفت:« این نگرانی همیشه بوده به ویژه تجربه ای که در باشگاه داری خصوصی با تیم هایی مثل استقلال اهواز و استیل آذین وجود دارد. اما این مقایسه درستی نیست زیرا این تیم ها ریشه و پشتوانه استقلال و پرسپولیس را نداشتند و یا امکان درآمدزایی در آن ها به اندازه این دو تیم فراهم نبود.

بخشی از نگرانی دولت هم همین است که به سمت تجربه های ناموفق گذشته نرود و مثلا این تیم ها را به آقای حسین هدایتی یا برادران شفیع زاده واگذار نکنند.

اما اگر بر فرض بخش خصوصی نتواند به تعهدات خود عمل کند و از پس اداره این دو باشگاه برنیاید،طبق مقررات سازمان خصوصی سازی، مالکیت این دو باشگاه دوباره به دولت برمیگردد تا یک بار دیگر مقدمات فروش آن فراهم شود.پس نباید اینگونه تصور کرد که اگر بخش خصوصی مثلا در عرض دو سال نتوانست در این باشگاه ها عملکرد خوبی داشته باشد پس این دو تیم نابود می شوند.

و در نهایت اینکه من خودم خوش بینم به ماجرا اما باید بپذیریم که این اتفاق اصلا آسان نیست زیرا ممکن است محسبات ما و یا دولت در این اقدام به هر دلیلی درست از آب درنیاید اما در کل سمت و سوی داستان را امیدوارکننده می بینم.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.