ماجرای پسری که خانواده اش از مرگ او خرسند شدند
کارگرانی که این خبر را دادند اعلام کردند درگیری در ساختمان مدیریت رخ داده و آن جوان با ضرب چاقو مجروح شده، اما کسی نمیداند فردی او را زده یا خودزنی کرده است.
بعد از حضور پلیس در محل و انتقال مقتول به پزشکیقانونی، تحقیقات دراینباره آغاز شد و پدر مقتول که در محل حضور داشت مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: من با پسرم، کیارش، از مدتها قبل اختلاف داشتم، البته باید بگویم کیارش با همه اختلاف داشت. او از زمانی که بالغ شد و از آغاز جوانیاش فردی سرکش بود. او عاشق دختری شد و ازدواج کرد. انتظار داشتیم با توجه به اینکه متأهل شده، رفتارش درست شود، اما اینطور نشد. همسرم سالها قبل فوت کرد و با اینکه من تلاش میکردم که جای خالی مادر را برای آنها پر کنم، باز نمیشد و کیارش هر روز بدتر میشد. او کمکم بدرفتاریهایش را با همسرش هم شروع کرد و دعوا و درگیری راه میانداخت. برادرش را اذیت میکرد و وضعیت را برای همه سخت کرده بود. صبح روز حادثه متوجه شدم با برادرش جروبحث کرده و به او فحش داده است. وقتی به دفتر کارم رفتم دیدم کیارش آنجاست. او با فحاشی و بیادبی با من حرف زد. تذکر دادم مؤدب باشد و گفتم اگر مؤدب نباشد در همین سنوسال میزنمش. او هم به سمت آشپزخانه دفتر مدیریت رفت. چاقویی برداشت و گفت مرد نیستی اگر نزنی. من سعی کردم چاقو را از او بگیرم، اما نتوانستم. در کشمکشی که با هم داشتیم یکدفعه موکت از زیر پای پسرم لیز خورد. او روی زمین افتاد و چاقو در بدنش فرورفت.
این مرد ادامه داد: من سعی کردم به او کمک کنم، اما اجازه نداد. در را قفل کرد و به من هم گفت حق نداری در را باز کنی. کارگران با صدای ما آمده بودند و در میزدند، اما کیارش اجازه نمیداد در را باز کنم. من به آنها گفتم پلیس را خبر کنند. وقتی پلیس آمد پسرم فوت کرده بود.
بعد از گفتههای این مرد، تحقیقات مأموران به صورت میدانی ادامه یافت. آنها متوجه شدند پدر مقتول مردی ثروتمند است که در یکی از محلههای ثروتمندنشین تهران زندگی میکند و فرزندانش را هم حمایتهای زیادی کرده و او با پسر دیگرش ارتباط خوبی دارد، اما به گفته نزدیکان، کیارش از سالها قبل درگیریهایی با خانوادهاش داشت. نزدیکان کیارش گفتند زمانی که مادر این جوان زنده بود، او با مادرش هم رفتارهای بدی داشت و او را کتک میزد. این در حالی بود که پزشکیقانونی اعلام کرد عمق ضربه چاقو که بر بدن مقتول وارد شده زیاد است و به نظر میرسد او خودکشی نکرده، بلکه به قتل رسیده است. با توجه به این موضوع بود که کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 9 فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به پرونده بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد، همسر مقتول گفت: من و فرزندانم از پدرشوهرم شکایتی نداریم. او در این پرونده مقصر نیست. شوهرم مرد بدرفتاری بود و با اینکه با علاقه زیاد با هم ازدواج کردیم، اما او با من بدرفتاری زیادی میکرد. مدام من و بچهها را کتک میزد و به پدر و برادرش بیاحترامی میکرد. شوهرم مواد هم مصرف میکرد، با اینکه ظاهرش نشان نمیداد، اما معتاد بود. او کار نمیکرد و از پدرش پول میگرفت. پدرشوهرم از همان ابتدا اجازه نمیداد ما در سختی باشیم. شوهرم به بهانههای مختلف از پدرش پول میگرفت و خرج خودش میکرد. او بچهها را کلافه کرده بود. ما چندبار تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم، اما من بهخاطر بچهها مجبور بودم در این زندگی بمانم. من و بچههایم از پدرشوهرم هیچ شکایتی نداریم. او بعد از مرگ شوهرم به بچهها بیشتر از قبل رسیدگی میکند. ما تازه به آرامش رسیدهایم و وضع زندگی بچهها و خودم خوب شده است. آنها قبلا درسشان خوب نبود، اما حالا درس میخوانند و از زندگی راضی هستیم. این زن در پاسخ به این سؤال که آیا مقتول سابقه خودزنی یا خودکشی داشت، گفت: بله، همسرم سهبار اقدام به خودکشی کرده بود، اما زنده ماند. با توجه به اینکه نسبت به آسیبرساندن به خودش ترسی نداشت، من فکر میکنم گفته پدرشوهرم درباره اینکه خودکشی کرده درست است. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او یکبار دیگر گفت که قتل پسرش کار او نبوده است. این مرد ادامه داد: کف دفتر سرامیک بود، به همین خاطر هم موکت لیز خورد و پسرم روی زمین افتاد. با اینکه بدرفتار بود، اما من او را دوست داشتم و راضی به مرگش نبودم، ضمن اینکه اجازه نداد کمکش کنم. او خودش به خودش ضربه زد. با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند و متهم را با توجه به اینکه دلیلی علیه او نبود تبرئه کردند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر