همواره یکی از مهمترین مدعاهای حلقه انحرافی شکل گرفته در دولت‌های دهم این بوده که انحراف یک برچسب است که مخالفین سیاسی آقای احمدی‌نژاد برای از میدان به در کردن وی و متفرق کردن هوادارانش ساخته‌اند و اساساً انحرافی در افکار و عقاید این حلقه وجود نداشته و این حلقه بهترین منادیان و معتقدان اسلام ناب، مکتب امام خمینی (ره) و گفتمان اتقلاب اسلامی بوده و هستند.

به تازگی کتابی به نام «روایت انحراف» توسط پژوهشگران «اندیشکده ولاء» و درباره عقاید و افکار حلقه موسوم به «حلقه انحرافی» تألیف شده است. در این کتاب که به زودی به زیور طبع آراسته و روانه بازار نشر خواهد شد، تلاش گردیده تا فراتر از تحلیل‌های سیاسی راجع به حلقه آقای احمدی نژاد و دوستانش، به بررسی افکار و عقاید وی و این حلقه پرداخته شود. کنکاشی که می‌تواند نسبت عقاید و افکار این حلقه با مکتب «اسلام ناب» را که انقلاب اسلامی تعین یافته وجه نهضتی آن در عصر کنونی است را مشخص نماید. وب‌سایت «خبری-تحلیلی مشرق» به مرور گزیده‌ای از این کتاب را برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی با جریان انحراف منتشر خواهد کرد.

آن‌چه پیش‌رو دارید بخش هفتم گزیده‌ای است که پیش از این شش بخش از آن منتشر شده است. در این بخش‌ها درباره نسبت انسان و خدا در آموزه‌های حلقه انحرافی و نسبت این آموزه‌ها با دین مبین اسلام و مکاتب اومانیستی بحث گردید. در بخش قبل از نظرات اسفندیار رحیم‌مشایی درباره خداگونه بودن انسان و خدا شدن انسان سخن گفته شد. مشایی معتقد است انسان همان ویژگی‌های خدا را داشته و اساساً خدا با خلق انسان، خدا آفریده است و برای همین مقصد انسان، خدا شدن است. در این یادداشت درباره خداانگاری از انسان با این ادعا که انسان همانند خداوند متعال، خالق است و نیز درباره مأموریت تسخیر دنیا توسط انسان و از «اشتراکات انسانی» که در نظرات مشایی و احمدی‌نژاد دیده می‌شود رمزگشایی خواهد شد.

خالقیت انسان

اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد در خداانگاری از انسان تا جایی پیش می‌روند که صفات الهی را به انسان نسبت داده و با ادعای تجلی صفات الهی در انسان، انسان را همچون خداوند دارای توانایی خالقیت و آفریدگاری معرفی می‌نماید:

«یکی از صفت‌ها و ویژگی‌های انسان، خالق بودن است. با وجود اهمیت بسیار این صفت، کمتر به آن توجه می‌شود ... خالق بودن یکی از صفت‌های ممتاز الهی است. در میان صفت‌های الهی، خالق بودن نخستین و رازقیت (رزاق بودن) دومین صفت است؛ زیرا رزق برای بقای وجود و خالقیت برای اصل و ایجاد است. انسان نیز خالق است؛ یعنی این صفت الهی در او تجلی کرده است. دایره خلق او نیز بسیار وسیع و گسترده است.»

مشایی دایره خالقیت انسان را همچون خالقیت خداوند، بسیار وسیع و گسترده می‌داند. در این جا این سؤال مطرح می‌شود که آیا خالقیت انسان در همان معنایی که در مورد خالقیت خداوند باریتعالی گفته می‌شود، مد نظر وی است؟ با توجه به سخنان بالا که مشایی بعد از توضیح در مورد خالقیت خدا، انسان را نیز واجد صفت خالقیت می‌داند، به نظر می‌رسد که نظر وی در مورد خالقیت انسان همچون خالقیت خداوند، نه یک مسامحه کلامی بلکه یک اعتقاد درونی و جدی در نزد وی و دوستانش است. احمدی‌نژاد نیز در سخنان متعدد همسو با این نظر مشایی، بر این اعتقاد (توانایی خالقیت انسان همچون خداوند) صحه گذاشته و به صراحت مدعی است که انسان می‌تواند هر آنچه خداوند خلق کرده را خلق نماید:

«خدای متعال به طور مستمر در حال خلق است و معتقدم انسان می‌تواند مظهر خلاقیت خداوند شود یعنی هرچه خداوند خلق کرده، انسان هم می‌تواند خلق کند.»

«انسان تنها قدرت دستیابی به ذات خداوند را ندارد والا همه آنچه خداوند خلق کرده انسان هم می‌تواند خلق کند.»

«انسان، مأمور آفرینش و به ظهور رساندن توانمندی‌ها و ظرفیت‌های خویش است ... ما مأمور آفرینش هستیم، خدایی هستیم و باید چون خدا خلق کنیم. بهار انسانی، بهاری همیشگی است، چرا که در آن همیشه فرصت آفرینش و بروز ظرفیت‌ها وجود دارد؛ از این رو بهار انسانی، بهاری همیشگی است ... آنان که در مرتبه حیات انسانی، گوی سبقت از یکدیگر ربوده و در خط وصال پروردگار هستند در حقیقت دارای ظرفیت‌های بیشتری برای خلق و آفرینش هستند.»

اسفندیار رحیم‌مشایی به سخن گفتنِ کلی در مورد «خالقیت انسان» بسنده نکرده، بلکه در سخنانی با بیانِ مصداق از قدرت خالقیت انسان، مدعی شده که انسان در صد سال آینده، انسان‌هایی همانند خود را خواهد ساخت:

«انسان در صد سال آینده کارهایی را انجام خواهد داد که حتی به ذهن ما هم نمی‌رسد و یکی از این دستاوردها ساختن انسان‌هایی همانند ما به دست بشر خواهد بود که دقیقاً مانند انسان‌های طبیعی هستند و حس دارند و از درون همین انسان، ما شاهد ظهور مهندسان و شاعران و هنرمندانی دیگر خواهیم بود.»

مشایی و احمدی نژاد با این سخنان صریحی، مدعی هستند که انسان می‌تواند هر آنچه را که خدا خلق کرده، خلق کند. شاید با شنیدن این سخنان ابتدا تصور شود که سخنان مشایی و احمدی‌نژاد درباره خالقیت انسان، یک برداشت ذوقی و مسامحه کلامی است یا صرفاً هدف آنها برجسته‌سازی انسان به عنوان ظرف تجلی صفات و اسماء الهی است، اما تأکید آنها بر خلق هر آنچه که خدا آفریده توسط انسان و حتی ساختن انسان‌هایی مانند انسان‌های کنونی و واجد تمام ویژگی‌های احساسی، روحی و روانی یک انسان، نشان می‌دهد که در تفکر مشایی و احمدی‌نژاد، خداانگاری از انسان و اعتقاد به خالقیت انسان، نه یک سهل‌انگاری کلامی و تعبیری ذوقی، بلکه یک اصل و یک باور اساسی است.

احمدی‌نژاد معتقد به خالقیت انسان بوده و مشایی معتقد است که انسان می‌تواند همچون خدا به خلق پرداخته و حتی در آینده به آفرینش انسان‌هایی شبیه و همانند خودش مبادرت ورزد! چنین امری از سوی منابع دینی و نیز عقل کاملاً رد شده است. «خالقیت» از صفات خدای متعال است. همچنین این صفت، مقتضای برهان‌های اثبات وجود خدا است، زیرا استدلال می‌شود که خداوند مبداء و علت‌العلل موجودات است؛ بنابراین همه موجودات مخلوق و آفریده او هستند. نص صریح قرآن کریم بر این است که خداوند در خالقیت، واحد و بی‌همتا است و شریکی ندارد؛ «قُلِ اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْء وَهُوَ الْواحِدُ الْقَهّار. ُ»[۱]

ادعای خلق همه آنچه که خدا خلق کرده توسط انسان؛ تفاوتی با شریک قائل شدن در خالقیت خدا ندارد. شاید ادعا شود که خداوند آفرینش را به انسان تفویض کرده است، چنین ادعایی با توحید در خالقیت و عمومیت قدرت الهی منافات دارد. ممکن است به معجزات پیامبران استناد شود، مانند؛ «اَنِّی اَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَاَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِاِذْنِ اللهِ» [۲]؛ حال آنکه حضرت عیسی علیه السلام فرموده است به اذن الله، پرنده گلی او به پرنده واقعی تبدیل شده و جان و حیات می‌گیرد. یعنی به اذن خاص الهی و بنا بر مشیت و اراده الهی یک پرنده گلی به پرنده جاندار تبدیل می‌شود و در واقع حتی پیامبران به مثابه انسان‌های کامل عصر خود نیز فاقد توانایی خالقیت هستند! اما احمدی‌نژاد و مشایی، در توانمندی انسان به خلق، مقصودشان از انسان، انسان به صورت عام است و نه حتی انسان کامل و هیچگونه اشاره‌ای به امر یا اذن الهی نکرده و معتقدند انسان به دلیل آنکه محل ظهور اسماء الهی و محور عالم است، خالق است و مانند خداوند خلق می‌کند! حال آنکه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» [۳]؛ «هیچ چیز همانند او نیست.» او مِثل و مانند ندارد. شبیه ندارد. آیینه ندارد. او واحد است و یگانه بی همتا.

ممکن است گفته شود مقصود از خالقیت انسان، اختراعات بشری است. در پاسخ بایستی گفت اولاً تأکید اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد بر خالقیت است؛ همانند خالقیت خدا و نه ابداع و اختراع! (بین این خلق و اختراع اختلاف اساسی وجود دارد) و ثانیاً بر توانایی خلق همه مخلوقات توسط انسان تأکید نموده و محدوده خلق انسان را نیز همان محدوده خلق خدای متعال می‌دانند؛ بنابراین دایره بحث آنها بسیار فراتر از دایره اختراعات مصنوعی انسان است که حاصل تغییر شکل عناصر طبیعی بر اساس قوانین وضع شده در جهان توسط خدا می‌باشد. اختراعات انسانی متکی بر کشف ماهیت و چگونگی پدیده‌ها در چهارچوب نظام آفرینش است و نه بالاتر از آن. این کشف نیز نسبی است و همواره در آن، وجود نقص و خلل متصور است. کشفیات به دانشمندان کمک می‌کند تا به بازسازی از حقیقت دست بزنند. در واقع اختراعات صرفاً بازسازی اشیا بر اساس واقعیت‌ها و قواعد کشف شده در نظام آفرینش است. حال آنکه در موضوع «خلقت»، بحث آفرینش از عدم مطرح است و عموم مخلوقات از جمله انسان، پیش از خلق شدن موجود نبوده‌اند، بلکه بعد از امر الهی، خلق شده و موجود شده‌اند.

تسخیر جهان

اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد بر اساس نگاه خداانگارانه از انسان، همه هستی را در تسخیر انسان دانسته و خلقت آسمان‌ها و زمین را برای کمال انسان می‌دانند:

«هر آنچه در آسمان و زمین است، حتی شب و روز و خورشید و ماه می‌تواند مسخر انسان شود و اگر کسی برای خدا قیام کرد برای خدا قدم زد، برای خدا کار کرد، سرعت او هم مانند نور به بالاترین سرعت و بالاتر از سرعت نور خواهد رسید.»

«خداوند همه هستی و جهان را برای انسان خلق کرده است. همه کهکشان‌ها، آسمان‌ها، دریا و اقیانوس، رودخانه و چشمه برای انسان و در خدمت انسان است و خداوند همه عالم را در تسخیر انسان مقرر فرموده و بهترین نعمت‌ها را برای انسان‌ها در نظر گرفته است.»

[۱]. سوره رعد، آیه ۱۶.

[۲]. سوره آل عمران، آیه ۴۹.

[۳]. سوره شوری، آیه ۱۱.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.