«گویا حق با «محمدرضا تاجیک» است که در گفت‌وگو با روزنامه آفتاب یزد به صراحت گفته بود: «موریانه قدرت‌طلبی برخی، به جان اصلاحات افتاده است.» حتی اگر به او لقب«اصلاح‌طلب خارج از قدرت» داده باشند. اختلاف دیدگاه در هر جمعی، از سیاسی گرفته تا صنفی و گعده‌ای طبیعی است اما اصل اختلافی که بنیان‌ها‌ی نفوذ و تاثیرگذاری یک حزب را سست کند نه تنها طبیعی نیست که عین ابهام و ایراد است.

شهردار اسبق تهران وقتی می‌گوید: «شورای عالی اصلاح‌طلبان به جایی نمی‎رسد» لابد از مسئله‌ای مکدر است اما وقتی می‌گوید: «معلوم نیست اگر به عارف نقد هم شود، عملکرد او خوب شود. به نظرم خیلی فایده‌ای ندارد.» دیگر از دایره تکدر خاطر فراتر می‌رود خاصه وقتی که کرباسچی شان شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات را به آن‌ اندازه‌ای پایین بیاورد که معتقد باشد: «از شورایعالی سیاستگذاری باید برای هماهنگی‎های انتخاباتی استفاده شود، چیز دیگری از آن بیرون نمی‎آید.» همان شورایی که توانست حداقل در تهران تمامی لیست اصلاح‌طلبان را وارد مجلس و شورای شهر کند تا امثال کرباسچی بتوانند از رسانه‌ها این حرف‌ها را بزنند؛ حرف‌هایی که در ۸ سال احمدی‌نژاد جرات بیان آن را نداشتند.

پایین آوردن شان یک حزب سیاسی برای «هماهنگی‌ها‌ی انتخاباتی» همان نقدی است که بارها به «جمنا»یی‌ها‌ نسبت داده بودیم و حال یکی از خودی‌ها‌ برای نشان دادن آزردگی خاطر به عالی‌ترین تشکل اصلاح‌طلبی می‌گوید.

انتخاب مجدد عارف و برخی حرف و حدیث‌ها‌

در این که برخی احزاب و نحله‌ها‌ی اصلاح‌طلب با برخی دیدگاه‌ها‌ی چهره‌ها‌ی شاخص این حزب موافق نباشند تنها بخشی از ماجرا است اما وقتی این موافق نبودن به سنگربندی و گروکشی و رو در رویی منتهی شود تئوری: «افتادن موریانه قدرت طلبی برخی به جان اصلاحات» خودنمایی می‌کند.

تابستان امسال بود که بحث‌ها بر سر آمدن‌ها و نیامدن‌ها بالا گرفت. حرف و حدیث‌های پیش و پسِ پرده فروکش کرد و بار دیگر محمدرضا عارف به عنوان رئیس شورای عالی اصلاح‌طلبان برگزیده شد و اما ماجراها تمام نشد.

همزمان با مطرح شدن پایان همکاری افشانی با شورای شهر تهران، اسامی بسیاری در رسانه‌ها‌ برای تصدی این پست مطرح شد. پستی که قطعاً برای تمامی احزاب و گروه‌ها مهم و قابل اعتنا است اما دست آخر قرعه به نام حناچی خورد و او صندلی تازه تصاحب شده‌ای که به افشانی وفایی کوتاه‌مدت داشت مال خود کرد اما جسته و گریخته در برخی محافل، گلایه‌مندی‌هایی مطرح شد که چرا بزرگان اصلاحات از جمله عارف از شهردار شدن محسن‌ها‌شمی حمایت نکرد‌ه‌اند! گلایه‌مندی‌هایی که به اصطلاح «کش» داده نشد. این گلایه‌مندی‌های نرم و آهسته اما روی دیگری هم دارد؛ روی دیگری که عجیب و نگران‌کننده است.

از نظر عارف میثاق نامه خط قرمز است

طبق اخبار موثق، مرعشی در جلسه‌ای، با ناراحتی از رهبر اصلاحات این پرسش را مطرح می‌کند که چرا از محسن‌ ها‌شمی برای تصدی پست شهرداری حمایت محکمی نشده، حمایتی که مد نظر مرعشی بوده، معادل همان حمایتی است که لابد از حسن روحانی در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ به عمل آمده است.

رهبر اصلاحات این مسئله و مرعشی را یک جا به شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان ارجاع می‌دهد و همین ارجاع دادن باعث می‌شود که مرعشی ادامه حضور در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات را برنتابد زیرا درجه بالاتری از این گلایه‌مندی یعنی عدم حمایت از شهردار شدن محسن‌ ها‌شمی، شامل حال محمدرضا عارف می‌شود. به عبارتی ساده‌تر، مرعشی معتقد است عارف مخالف شهردار شدن محسن‌ ها‌شمی بوده است اما اگر مخالفتی هم باشد از دیدگاه رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان دلیلی موجه دارد و آن پایبندی تام و تمام به میثاق نامه‌ای است که اعضای شورای شهر تهران پای آن را به نشانه تایید و تاکید امضا کرده‌اند.

عارف همیشه و هر بار که نام یکی از اعضای شورای شهر تهران به عنوان یکی از گزینه‌های تصدی پست شهرداری تهران مطرح شده با یادآوری میثاق نامه، ضمن اعلام مخالفت با شهردار شدن محسن‌ ها‌شمی یا هر یک از اعضای فعلی شورای شهر تهران بر این ایده پای فشرده که تبعیت از قانونی که خود بنا نهاده‌اند نشانه‌ای از پایبندی به دیگر تعهدات است و این یعنی میثاق‌نامه از نقطه نظر رفتارهای حزبی به نوعی خط قرمزی است که عبور کردنی نیست.

با توضیحات داده شده می‌توان فهمید که انتخاب عنوان «موریانه قدرت‌طلبی» انتخاب هوشمندانه ای است زیرا موریانه قدرت طلبی سبب می‌شود یک حزب بزرگ و تاثیرگذار سیاسی از درون متلاشی شود ضمن آن که دلیل مخالفت یا به تعبیری عدم حمایت زعیم اصلاحات و رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان کاملا مشخص و موجه است؛ پایبندی به میثاق نامه‌ای که خود پای آن را امضا کرده اند.

درز این گونه اختلافات و طرح چنین گلایه مندی‌ها، بیشتر از آن که جناح مخالف را خوشحال کند، اصلاح طلبان را آزرده خاطر خواهد کرد که چرا بر سر چنین مسائلی باید اساساً جدل وجود داشته باشد. بازخوانی حرف‌های از سر دلخوری کرباسچی نشان می‌دهد برای کارگزاران، شهردار شدن و نشدن محسن‌ هاشمی‌ چندان مهم نیست که هدف بی‌اعتبار کردن شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان و متوقف کردن روند پیروزی‌های اصلاح طلبان است! هدفی که می‌دانیم محقق بشود یا نشود تبعات گسترده ای بر جای خواهد گذاشت؛ تبعاتی که اول از همه کارگزاران را شامل خواهد شد و بلایی را بر سر شورای شهر خواهند آورد که بر سر شورای شهر اول آوردند و نتیجه آن شد ۸ سال دوره احمدی‌نژاد!»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.