جانشین فرماندهی ستاد مرکزی خاتمالانبیا: غرضی در جنگ چه ها که با ارتش نکرد /غرضی: کاره ای نبودم
حسنیسعدی جانشین فرماندهی ستاد مرکزی خاتمالانبیا در واکنش به این گزاره که «بعضیها میگویند چرا ارتش در صفر مرزی عراق را متوقف نکرد»، گفته است: «همین غرضی که استاندار وقت خوزستان بود، چهها با لشکر۹۲ نکرد. این فرد بیشترین صدمه را به ارتش وارد کرد. خود ظهیرنژاد که فرمانده نزاجا بود، در خط مقدم بود و فرماندهی میکرد. در سوسنگرد و مناطق دیگر ارتش عراق متوقف شد ولی ارتش عراق دستبردار از خرمشهر و آبادان نبود تا اروندرود را از آن خود کند». اگرچه سعدی توضیح بیشتری نداده است که صدمات غرضی به ارتش چه بوده است، بااینحال پیش از سعدی، ناخدا هوشنگ صمدی هم چندی قبل در برنامه تاریخ شفاهی خشت خام ادعایی مشابه و بلکه تندتری علیه غرضی مطرح کرده و گفته بود: «۴۵ روز قبل از جنگ، سیدمحمد غرضی که آن دوره استاندار خوزستان بود، ۱۹ افسر ارشد را در میدان صبحگاه لشکر ۹۲ زرهی اهواز اعدام کرد». این اتهامی است که البته گویا هیچ وقت پروندهای بابت آن برای محمد غرضی درست نشد و در حد یک بگومگوی رسانهای باقی ماند.
من اختیار اعدام نداشتم
محمد غرضی، استاندار وقت خوزستان به «شرق» میگوید: «الان چون کسی را نمیتوانند پیدا کنند، یقه غرضی را میگیرند. از آقایان صمدی و سعدی که من هیچکدام را نمیشناسم، سؤال کنید که من در حق ارتش چه کردهام؟ یعنی بودجهشان را کم کردم یا توهینی کردم؟ چه اتفاقی افتاد؟ اسناد و مدارکی اگر دارید، بیاورید. ارتش در ابتدای انقلاب دچار گرفتاریهای داخلی بود و بعد دچار گرفتاری کودتا هم شد. در خوزستان هم دچار فروپاشی شده بود. نیروی دریایی، زمینی و هوایی در خوزستان دچار مشکل شده و افسرانش فرار کرده بودند. من هم استاندار بودم و سه نفر را فرستادم سراغ این نیروها. مثلا اقای آوایی را فرستادم به نیروی هوایی، گفتم برو مراقب باش گرفتاری پیدا نشود. اقای شمخانی را فرستادم نیروی زمینی. اینطور نبود که بخواهم فرمانده انتخاب کنم. اصلا انتخاب فرمانده در اختیار من نبود. آنها بهعنوان نماینده استاندار رفته بودند.
این درحالی است که غرضی در گفتوگویی با تاریخ ایرانی برعکس آنچه به «شرق» گفته تأیید میکند که با هدف تغییر فرماندهان به خوزستان رفته بود. او گفته است: «چهارشنبهظهری بود که بههمراه آیتالله موسویجزایری به یکی از پادگانها رفتم و برای نظامیها سخنرانی کردم. متوجه شدم برخی از نظامیها از من فرار میکنند و حرکتهای عجیبی دارند. پس از پادگان به استانداری برگشتم. چند لحظهای نگذشته بود که به دفتر آمدند و گفتند غرضی چرا نشستهای؟ لشکر ۹۲ که مأمور بود در مرز بستان بماند، به داخل پادگان برگشته است و تانکهایشان هم رو به سوی استانداری است. من بلافاصله شمخانی، آوایی و جهانآرا را بهعنوان فرمانده نیروی زمینی، هوایی و دریایی ارتش منصوب کردم و همه چیز به هم خورد».
غرضی در پاسخ به این سؤال که درحالیکه فرماندهی کل قوا با بنیصدر بوده او چه اختیاری برای تعویض فرماندهان داشته، گفته است: «نیازی به اختیار نبود». او درباره نقشش در جنگ گفته بود: «بنیصدر میخواست سیاست به خرج بدهد و از طریق ارتش، جنگ را فرماندهی و قدرت سیاسی خود را تثبیت کند و به آمریکاییها و اروپاییها بگوید که من جنگ را تمام میکنم؛ چون قدرت سیاسی دارم. اما مانعش میشدیم و نمیگذاشتیم این کار را بکند. بنیصدر یکبار به دزفول آمد و بحثش این بود که من در مسائل نظامی دخالت میکنم. من گفتم نظامیها نمیتوانند بجنگند اما ما میتوانیم بجنگیم. بنیصدر شروع به دادوقال کرد. گفتم: بنیصدر، از خوزستان میروی و دیگر برنمیگردی. او رفت و دیگر نیامد».
غرضی همچنان مدعی شده بود که: «بنیصدر هنوز در پی کشتن من است. او میخواست هدایت جنگ به سمت ارتش برود اما ما میخواستیم جنگ را مردم مدیریت کنند».
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر