ماشین دزد: آزادم کنید بروم به مادرم کلیه بدهم
این آدمربایی یک سال قبل اتفاق افتاد و صاحب یک اوپتیما با مراجعه به کلانتری به مأموران گفت که چند آدمربا او را دزدیدند و سپس ماشینش را سرقت کردند. این مرد گفت: روز گذشته سه مرد برای خرید ماشینم که یک اوپتیما بود به سراغم آمدند.
آنها بعد از دیدن ماشین گفتند که باید کارشناس آن را ببیند و قرار شد فردای آن روز؛ یعنی روز حادثه، کارشناس بیاورند. آنها سر قرار حاضر شدند، اما کارشناسی در کار نبود و باز هم خودشان آمده بودند و به من گفتند که میخواهند با ماشین دوری بزنند و آن را بخرند. من شک کردم و قبول نکردم و گفتم که قرار بود شما کارشناس بیاورید و من ماشین دست شما نمیدهم. بعد آنها با من درگیر شدند. یکی از آنها با شوکر ضربهای به گردن من زد که باعث شد بیهوش شوم و بعد هم وقتی بههوش آمدم خودم را در خیابانی در شرق تهران یافتم و بعد هم به بیمارستان و سپس کلانتری آمدم.
با توجه به شکایت این مرد تحقیقات پلیس آغاز شد و با توجه به مشخصاتی که مرد شاکی داده بود، پلیس متوجه شد متهمان افراد سابقهداری هستند که پیش از این هم دست به سرقت زدهاند.
در ادامه رسیدگی پلیس موفق شد یکی از متهمان را شناسایی و بازداشت کند. این مرد گفت: من خودم در سرقت نقشی نداشتم، اما میدانم شروین، یکی از دوستانم، مدتی است که یک ماشین اوپتیما دارد و از آنجایی که سارق است فکر میکنم آن را سرقت کرده. وقتی مأموران به مقابل خانه شروین رفتند ماشین اوپتیمای مرد شاکی را با پلاک جدید پیدا کردند. بهاینترتیب شروین و دو نفر دیگری که در این سرقت شرکت داشتند بازداشت شدند.
شروین در بازجوییها به آدمربایی و سرقت ماشین اعتراف کرد و گفت: من همیشه عشق ماشین داشتم. دلم میخواست یک اوپتیما داشته باشم، اما پولش را نداشتم و بهخاطر همین هم دست به سرقت زدم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده سه متهم به اتهام آدمربایی و سرقت به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان روز گذشته پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه رسیدگی که در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، کیفرخواست علیه متهمان خوانده و درخواست دادستان برای مجازات متهمان قرائت شد. در ادامه شاکی پرونده در جایگاه حاضر شد و برای متهمان درخواست مجازات کرد.
در ادامه، متهمان در جایگاه حاضر شدند. متهم ردیف اول اتهام خود را قبول کرد و گفت: من از کرده خودم خیلی پشیمان هستم.
بعد از اینکه دستگیر شدم مادرم دچار بیماری کلیوی شد و حالا به کلیه نیاز دارد و من هم برای اینکه به او کلیه بدهم فرد مناسبی هستم.
متهم گفت: مادرم مدتی است در بیمارستان بستری است و منتظر دریافت کلیه است، درخواست دارم شاکی از شکایتش صرفنظر کند و من را ببخشد تا بتوانم بیرون بروم و به مادرم کلیه بدهم. در این مدت به هیچچیز جز اهدای کلیه به مادرم فکر نکردم و از کار خودم بسیار متأسف و پشیمان هستم. روزهای سختی را میگذرانم و مادرم تمام زندگیام را تحتتأثیر قرار داده است.
در ادامه، متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. او نیز اتهام را قبول کرد و گفت: ما ابتدا قصد سرقت نداشتیم و زمانی که دیدیم ماشین خوب است همگی وسوسه شدیم این کار را بکنیم. من هم مانند دوستم پشیمان هستم و درخواست دارم بخشیده شوم.
سپس نوبت به متهم ردیف سوم رسید. او اتهام را قبول نکرد و گفت: من این اتهام را قبول ندارم و اصلا هم در سرقت نقشی نداشتم. من فقط دو متهم دیگر را به مقابل خانه مرد شاکی رساندم و بعد هم خودم محل را ترک کردم. من اصلا در آدمربایی و سرقت نقشی نداشتم و هیچ سودی هم نبردم. درخواست برائت دارم. من فقط بهخاطر اینکه تا دم در خانه شاکی با دو دوستم رفتم بازداشت شدم.
بعد از گفتههای متهمان، وکلای آنها در جایگاه قرار گرفتند و دفاعیات خود را انجام دادند. در ادامه، یکبار دیگر متهمان برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفتند.
متهم ردیف اول یکبار دیگر گفت که اتهام را قبول دارد و از کارش پشیمان است و ادامه داد: من اشتباه بزرگی کردم و تاوان آن را با بیماری مادرم پس میدهم. مادرم روزهای سختی را در بیمارستان میگذراند. من در زندان هستم و نمیتوانم به او کمکی بکنم و همین مسئله خیلی حالم را بد کرده است. تصمیم دارم کلیهام را به مادرم بدهم. از شاکی خواهش میکنم رضایت بدهد تا من پیش مادرم بروم.
بعد از گفتههای متهمان، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر