از دکتر ظریف تا علی مطهری و الهام چرخنده...
احسان محمدی در عصر ایران نوشت: «من تا نبینم باور نمیکنم.» این جمله را هر ایرانی دست کم یک بار گفته است. نشانهای از ایمان به چشم و دیدن. این که حرف دیگران ممکن است در مورد یک موضوع اشتباه باشد و باید با چشم خود دید تا باور کرد. اما این روزها حتی وقتی با چشم خودمان میبینیم هم نمیتوانیم باور کنیم!
وقتی نرمافزار فتوشاپ همگانی شد به عکسها تردید کردیم و گفتیم اگر راست میگویی فیلمش را بیاور اینا ممکنه فتوشاپ باشه! حالا به فیلمها هم نمیشود اعتماد کرد. آنها گر چه واقعی هستند اما همه حقیقت را نشان نمیدهند و گاهی نشان دادن بخشی از حقیقت، خودش یک دروغ است!
۱- جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به زاگرب میرود. فیلمی از این سفر در شبکههای اجتماعی منتشر میشود که یکی از همراهان از سردی هوا و این که افراد بیشتری ممکن بود به استقبال بیایند، صحبت میکند. در حالی که قبل و بعد این ویدئوی چند ثانیهای حذف شده است. بلافاصله برخی چنین القا کردند که هیچ مقام دولتی کرواسی به استقبال ظریف نرفته است.
اما واقعیت آن بود که در فرودگاه زاگرب، اسکراچیچ، معاون سیاسی منطقهای وزارت خارجه، سفیر کرواسی در تهران، نماینده تشریفات وزارت خارجه کرواسی، رییس پروتکل ریاستجمهوری این کشور، معاون شهردار زاگرب و چند مقام دیگر کروات به همراه و اعضای سفارت ایران در این کشور به استقبال ظریف رفته بودند و ویدئو تمام حقیقت نبود.
۲- فیلمی از برخورد یک جوان در گلپایگان با علی مطهری و پاسخ نه چندان شایسته او منتشر میشود و در انتهای آن یک روحانی تهدید میکند که جوان را در «گونی» خواهند بُرد!
رسایی، مردی که از او جز موضعگیریهای تند چیزی به خاطر نمیآوریم، مثل یک فتحالفتوح این ماجرا را دنبال میکند. غافل از این که استقبال از این برخوردهای هیجانی، شعلهور کردن آتشی است که فقط دامن مخالفان او را نمیگیرد و مثل اعتراضات دی ماه ۹۶ با ولع همه را خواهد سوزاند.
تردیدها شروع میشود. مطهری میگوید برنامهریزی شده بود، رسایی افشاگری میکند که جوان حامی حسن روحانی بوده، مطهری میگوید آن روحانی اصلاً همراه او نبوده، فیلم تقطیع است و همین که رسایی اولین بار فاش کرده یعنی کاسهای زیر نیمکاسه است و ... و حقیقت تقطیع شده به مخاطب رسیده است! بیچاره حقیقت!
۳- فیلمی از خواهران منصوریان (دختران ورزشکار اهل سمیرم) منتشر میشود که در آن میگویند الهام چرخنده با وعده ماشین و خانه و پول نقدی از آنها خواسته چادری شوند، چند وقتی هم چادر سر کردهاند اما چون وعدهها عملی نشده چادر را برداشتهاند.
در شبکههای مجازی آتش تند است. هم حمله به خانم چرخنده که با چه حقی و از کدام کیسه چنین بذل و بخششی کرده است و هم حمله به خواهران منصوریان که چرا روی عقیدهتان پا گذاشتید و حالا که وعده ها عملی نشده اعتراض می کنید؟ اگر عملی می شد با ریاکاری کاری را می کردید که به آن باور نداشتید و ... .
حالا ویدئویی منتشر شده که نشان می دهد در هنگام چادری شدن این خواهران، خانم چرخنده از آنها می پرسد «جوگیر که نشده اید؟» و جایی می گوید «وقتی به من زنگ زدید...» یعنی آنها به چرخنده زنگ زدهاند و مورد آخر این که این بازیگر سینما و تلویزیون در اینستاگرامش نوشته که آنها حقیقت را وارونه جلوه داده اند و پیگیری می کند و ... .
می شود در مورد این ماجرا، قصه ها نوشت. نقدها کرد. هم به عملکرد خانم چرخنده و هم به دختران جوان و زجرکشیده ای که احتمالاً مقابل وسوسه ها نتوانسته اند مقاومت کنند، می شود در مورد حمله های تند موافقان و مخالفان این دو تحلیل کرد، اما من به مادرم فکر می کنم که چادرش را دوست دارد، بی آن که خبر داشته باشد الهام چرخنده ای روی این کره زمین است، بی آن که برایش مهم باشد که در این ماجرا چه کسی مچ دیگری را می خواباند و ... .
این ماجرا ضربه زدن به آنهاست که به «حجاب» باور قلبی دارند و پوست نینداختهاند.
این روزها به چشم هایتان شک کنید. به حقیقت هایی که همیشه با اطمینان از آنها دفاع می کردید چون به چشم خودتان دیدید، چون فیلمش هست، چون این طور می گویند... روزگار، روزگار تردید است... .»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر