داریوش مهرجویی شب گذشته (یکشنبه چهارم شهریور) بعد از نمایش فیلم «دایره مینا» در جشنواره فیلم سلامت گفت: یکی از دوستانم به نام دکتر کیومرث فرد در شیراز روزی به من تلفن کرد و از من دعوت کرد نزد او بروم تا مراکز انتقال خون را مشاهده کنم. این مراکز از معتادان خون می‌گرفتند و وضعیت فجیعی داشتند. این پیشنهاد باعث شد به شیراز بروم و یکی دو مرکز را ببینم و تحت تأثیر قرار بگیرم.

او افزود: هدف این بود که یک فیلم مستند بسازیم منتها آنقدر این قضیه پیچیده بود که فیلم مستند برای آن کافی نمی‌نمود. در آن زمان من با رییس شیر و خورشید سرخ وارد مکالمه شدم. او به من گفت معتادان اماکنی را دارند که صبح‌های زود به آنجا می‌روند و خون می‌فروشند. این مکان‌های مخوف بعداً در فیلم من استفاده شد. براساس این قضایا شروع کردیم به فکر برای ساخت یک فیلم داستانی. در آن زمان غلامحسین ساعدی به من گفت داستانی در مورد بیمارستان نوشته و می‌توان آن را در فیلم من گنجاند.

مهرجویی ادامه داد: این داستان منتهی ربطی به قضیه خون و خون فروشی نداشت. با این حال فیلمنامه نوشته شد و به وزارت فرهنگ و هنر آن زمان رفت. آنها در ابتدا مخالفت کردند و اجازه ندادند که فیلم ساخته شود. من از طریق بهمن فرمان آرا و سایر دوستانم اجازه ساخت فیلم را از مراکز خاصی گرفتم و این کوشش به ثمر رسید. البته فیلم ساخته شده سه سال توقیف بود. توقیف در واقع از زمان ارائه فیلمنامه شروع شده بود. دکتر اعلا، بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران، تنها کسی بود که در جلسات از من دفاع کرده و به ضرورت ساخت چنین فیلمی تاکید می‌کرد.

کارگردان «دایره مینا» ادامه داد: تأیید فیلمنامه حدود ۸ ماه طول کشید ولی بعد از ساخت مجدداً توقیف شد. دکتر اعلا در این زمان با رییس نظام پزشکی یعنی دکتر اقبال وارد مذاکره شد و حتی من روزی به دفتر دکتر اقبال رفتم و تنها با ایشان جلسه‌ای برگزار کردم. دکتر اقبال انگار قرص آرام بخش خورده بود و به من گفت: این چه فیلمی است که ساخته‌ای. این فیلم مثل این است که انگار شما یک هتل درجه یک و مجلل داری و به جای اینکه هتل و مجلل بودن آن را نشان دهی، یک ضرب به آشپزخانه رفتی و فقط کثیفی‌ها را نشان می‌دهی. چرا این کار را کردی؟ گفتم: می‌خواستم نسبت به کمبود خون در ایران آگاهی رسانی کنم و مردم را تشویق به اهدای خون کنیم.

مهرجویی ادامه داد: آن موقع مردم از اهدای خون هراس داشتند و از مزایای بهداشتی آن با خبر نبودند. دکتر اقبال گفت: تو باید نشان می‌دادی یک فردی افتاده و حالش بد است. بعد به او شیشه خون تزریق می‌کنند و او کم کم حالش خوب می‌شود. من گفتم این فیلم و سناریو یک یا دو دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد و به هیچ دردی نمی‌خورد. دکتر اقبال در نهایت موافقت نکرد. یک روز به طور خصوصی شاه با همسرش در قصر این فیلم را دید و گفت: باید کسی که این قصه را نوشته اگر دروغ گفته، محاکمه شود و اگر راست گفته باید ببینیم این دیگر چه وضعی است؟ به این ترتیب بود که بعد از سه سال توقیف، در جشن هنر شیراز، آقای قطبی، رییس وقت تلویزیون، این فیلم را پخش کرد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. در واقع طلسم نشان دادن فیلم شکست.

او گفت: شخصیت دکتر داوود زاده در فیلم، برگرفته از دکتر علا بود. بهمن فرسی نیز این نقش را بازی کرد و البته در بازی کردن نقشش وجدان کاری زیادی داشت. شخصیت دکتر سامری نیز برگرفته از شخصیت دکتر گیلانی بود که البته من او را زیاد نمی‌شناختم. جالب است که جیب مدیر تهیه ما، علی نقی کنی پر از تریاک بود و وقتی معتادان سر صحنه سر و صدا به راه می‌انداختند، به آنها تریاک می‌داد تا آرام شوند و بگذارند فیلمبرداری کنیم.

این کارگردان ادامه داد: فیلم دایره مینا به شکل غیرمستقیم باعث شد که سازمان انتقال خون تأسیس شود و این خیلی مهم است. من در مورد فیلم بمانی نیز این کار را کردم. در این فیلم خودسوزی دختران و زنان را نمایش دادم. برای ساخت این فیلم هم مشکلاتی داشتیم و البته پروژه بعدی من نیز به موضوع سلامت تاکید دارد. من طرفدار مساله هنر برای هنر نیستم و می‌خواهم هنرم نقش سازنده‌ای در جامعه داشته باشد که هم برای مخاطب جذاب باشد و هم به او اطلاع‌رسانی کند. فیلم بمانی همینطور بود. به طوری که میزان خودسوزی‌ها را به ۵ تا ۶ بار در ماه کاهش داد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.