بالاخره برای نان انقلاب کردیم؟باید اشکنه بخوریم یا...
واقعا پاداش برگرداندن کشور از لبه پرتگاه سال ۹۲ این همه زخم زبانهای ناجوانمردانه است؟ مگر همه این ناجوانمردیها را قبلا نسبت به دولت سازندگی و بعد از ساختن خرابیهای جنگ در حق آیتا... هاشمی نکردیم؟ چه سودی کردیم؟ مگر جز این بود که در دهه هفتاد هیلمن و پیکان مردم عادی شد پراید و سمند؟ بعدش چه شد؟ بیست سال فحش و ناسزا دادیم به دولت سازندگی، ولی پراید و سمند مردم عادی یک پله هم بالاتر نرفت!
واقعا تا کجا میخواهیم به این بازی روانی با مردم ادامه دهیم که یک روز بگوییم ما برای نان و آب، انقلاب نکردیم و روز دیگر داد بزنیم که بهداد آب و نان مردم برسید!
الان اگر جلیلی و رئیسی بهجای روحانی رئیسجمهور شده بودند و به قول رئیس بانک مرکزی احمدینژاد هنوز در شعب ابیطالب بودیم، آیا بازهم از گرانی دلار و کمبودها میگفتیم یا نسخه خوردن اشکنه و بیارزش بودن نان و آب برای مردم میپیچیدیم؟ این زهر نفاق از کجا در خون انقلاب ریخته شد که میخواهیم با آن، فرزندان اصیل انقلاب را قربانی اهداف باندی خود کنیم تا امثال احمدینژاد را تقدیس کنیم؟
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر