انصاری:برخی هنوز در دوران رقابتهای انتخاباتی ماندهاند
او معتقد است اگر همه جریانات و جناحها دست به دست هم دهند بازهم کشور با مشکلات بزرگی رو به رو است چه رسد به آنکه بخش عمدهای از انرژی احزاب، گروهها و رسانهها صرف خنثیسازی یکدیگر شود. او تاکید دارد اگر این اتفاقات آگاهانه باشد خیانت به مردم است. مشروح گفتوگوی مجید انصاری با روزنامه اعتماد را در زیر میخوانیم:
منشور برادری حضرت امام خمینی تا چه میزان برای مشکلات امروز کشور راهگشا است؟
نامه حضرت امام که به منشور برادری معروف است، در پاسخ به نامه مکتوبی بود که اخوی من به ایشان درباره دو جریان سیاسی معروف به چپ و راست، نوشتند. جریان چپ و راست دیروز تقریبا همین جریان اصلاحطلب و اصولگرای امروز هستند. در راس این دو جریان مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز حضور دارند. برخی متصور هستند که مقصود اخوی من از نگارش آن نامه معروف تنها جدایی مجمع روحانیون از جامعه روحانیت بود که این تصور اشتباهی است. سوال آقای انصاری فراتر از دو جریان روحانی و درباره دوجریان سیاسی کشور بود. حضرت امام در این نامه به خوبی اصول و مبانی تعامل و همکاری سیاسی جریانات درون نظام را بیان کردند. یعنی ایشان علاوه بر به رسمیت شناختن تکثر، اختلاف نظر و عقیده در عین حال مبانی نظری و عملی همکاری جریانات مختلف سیاسی با محوریت منافع ملی، مصالح کشور وخدمت به مردم را بیان کردند. خلاصه منشور برادری آن بود که رقابتهای سیاسی امری مفید است. چند صدایی، وجود احزاب و تشکیلات مختلف برای کشور مفید است مشروط بر آنکه رقابت این احزاب و گروهها برای خدمت بیشتر و بهتر به مردم و کشور باشد، نه برای جذب منافع شخصی، باندی و گروهی. طبیعی است که احزاب و تشکلها برای تقویت خود، سعی در جذب طرفداران بیشتری داشته باشند. یک حزب برای کسب قدرت سیاسی به عرصه سیاسی ورود میکند. تا اینجای ماجرا هیچ اشکالی وجود ندارد و در تمام نقاط دنیا این اتفاق رخ میدهد اما مساله مهم، پس از قدرت گرفتن تشکیلات و احزاب است. این احزاب آیا قدرت را برای باند، اقوام و طرفداران خود میخواهند یا برای اداره بهتر کشور و خدمت بهتر به مردم؟ حضرت امام در این نامه بر این موضوع تاکید داشتند تا زمانی که همگان نسبت به اصل نظام، ایران و مردم متعهد هستند، اختلافنظر و وجود احزاب متعدد نه تنها بد نیست بلکه مفید است زیرا موجب رقابت میشود و در نتیجه رقابت موجب ارتقای کیفیت و خدمت خواهد شد اما اگر این رقابت موجب جاهطلبی و قدرتطلبی شود مذموم بوده و امام نیز آن را رد کرده است. شرایط کنونی کشور ما شرایط ویژهای است. مردم با دشواریهایی به ویژه در حوزه اقتصادی مانند تولید و اشتغال رو به رو هستند. در کنار مسائل اقتصادی، در حوزه سیاسی شاهد بداخلاقیها و برخوردهای نادرستی هستیم که گاه منجر به تخریب، تهمت و افترا به یکدیگر میشود. متاسفانه برخی هنوز در دوران رقابتهای انتخاباتی ماندهاند. دولت منتخب مردم است. پس از انتخابات تمام گروهها، کاندیداها و طرفدارانشان باید دست به دست هم دهند تا دولت موفق شود. دستاورد دولت تنها برای دولتها نیست بلکه ثمره آن برای مردم است. یا به عنوان نمونهای دیگر میتوان به مجلس اشاره کرد. پس از انتخابات همگان باید کمک کنند تا مجلس موفق عمل کند. این موضوع درباره تمام نهادهای انتخابی صدق میکند اما متاسفانه ما شاهد هستیم برخی با تنگ نظری و کوتهبینی متصور هستند اگر دولت موفق شود، جناح آنها که در انتخابات پیروز نبوده، شکست میخورد به همین دلیل به دنبال تضعیف دولت و رییسجمهور هستند. برخی جریانات سیاسی قوت خود را در تضعیف دیگران میبینند. این یک امر غیراخلاقی و غیراسلامی است. هر فردی یا هر جریان سیاسی باید تلاش کند با ارایه برنامه مناسبتر و خدمت صادقانهتر به مردم قدرت و اعتماد مردم را کسب کند. برخی متصور هستند با خارج کردن رقبا از صحنه رقابت در یک بازی یک طرفه میتوانند یکهتازی کرده یا به کشور خدمت کنند. امروز کشور با مشکلاتی که دارد اگر همه جریانات و جناحها دست به دست هم دهند بازهم مشکلات بزرگی داریم چه رسد به آنکه بخش عمدهای از انرژی احزاب، گروهها و رسانهها صرف خنثیسازی یکدیگر شود. اگر این اتفاق آگاهانه باشد خیانت به مردم است و اگر از روی جهل باشد مسببین به دلیل قصور در پیشگاه خداوند مسوول هستند. برای برونرفت از شرایط کنونی، همگان باید حول منافع ملی کشور در خدمت به مردم متحد باشیم. همه باید به دولت و نهادهای مسوول کمک کنیم. چه ایرادی دارد سران احزاب، تشکلهای صنفی و تشکلهای سیاسی با یکدیگر نشستهای کارشناسی و تخصصی برگزار کرده و برای مدیریت کشور راهکار ارایه دهند. منشور برادری یک مبنا و نقشه راه برای برون رفت از شرایط کنونی کشور است.
جریان اصلاحات امروز ریشه در جریان خط امام در دهه شصت دارد. نقطهای که جریان اصلاحات امروز در آن ایستاده چه میزان به نقاط گفتمانی خط امام دهه ٦٠ شباهت دارد؟
جریان خط امام به لحاظ دیدگاه سیاسی، مبانی نظری و روشهای عملی جریان شفافتری نسبت به جریان اصلاحات بود. محدوده اندیشه و عملکرد جریان خط امام نسبت به جریان اصلاحات روشنتر بود اما جریان اصلاحات در مقایسه با خط امام یک طیف گستردهتری را در بر میگیرد. امروز وقتی صحبت از اصلاحات میکنیم، طیفهای مختلفی از احزاب، گروهها و تشکلها را شامل میشود که دو سر طیف آن بسیار وسیع است. جریانات اصیل و ریشهدار مانند مجمع روحانیون مبارز، بزرگان اصلاحات و در راس آنها سیدمحمد خاتمی بسیار به خط امام نزدیک هستند.
اگر بخواهید خط امام را توضیح دهید، چگونه آن را توصیف میکنید؟
خط امام، خط اسلام ناب و اسلام مترقی پیشرو است. خط امام خط خدمت به مردم است. خط امام خط اداره کشور برپایه عقل و خرد جمعی است. خط امام خط تکیه بر مردم است.
با این توصیفات آیا جریان اصلاحات میتواند همان جریان خط امام باشد؟
بله، به نظر من اصلاحات با توجه به شرایطی که گفتم میتواند همان جریان خط امام باشد اما گاهی در دوسر طیف فاصلههایی با کانون این تفکر به چشم میخورد که تبعاتی را به همراه دارد. این اختلاف در جبهه اصولگرایی نیز وجود دارد. اختلاف دو سر طیف با کانون مبانی اصولی که تعریف میشود، فاصله زیادی دارد.
با توجه به آنکه گفتید جریان خط امام چارچوب معینتری داشته است، این فاصله در نظر شما نقطه ضعف است یا نقطه قوت؟
جریان خط امام مبانی شفافتری داشت. من معتقدم هرچه مواضع تشکلهای اجتماعی شفافتر باشد و ما به سمت تشکیل احزاب واقعی حرکت کنیم نه جبهه و طیف، موفقتر خواهیم بود. در جبهه سیاسی پاسخگویی و مسوولیتپذیری سخت است زیرا هرکسی از زوایه دید خود نسبت به یک موضوع سیاسی، اعتقادی و دینی نظری ارایه میکند. گاه این نظرات آنقدر متکثر و متفاوت است که مردم به جمعبندی روشنی نمیرسند. فلسفه تشکیل حزب و تشکلها خرد جمعی است. حزب باید بتواند راهکار روشن و برنامه عملیاتی شفافی به مردم عرضه کند. یا در انتخاباتهای مختلف، فهرست مناسب و توانایی را به مردم معرفی کنند. هرمقدار دو سر طیف یک جریان گسترده باشد، آن جریان از شفافیت فاصله گرفته و نمیتواند به مردم کمک کند. نتیجه این عدم هماهنگی آن است که پس از انتخابات تازه اختلافات درون گروهی آغاز میشود. اتفاقی که در مجالس و شوراها بارها شاهد آن بودهایم. در حالی که ما اگر در قالب دو یا سه حزب قوی و فراگیر مانند کشورهای پیشرفته داشته باشیم، کمتر شاهد چنین مشکلاتی خواهیم بود. دلیل این موضوع هم آن است که مرامنامه و برنامه احزاب در کشورهای پیشرفته برای هر اموری مشخص و روشن است به همین دلیل مردم با تکیه بر برنامه و مرامنامه تصمیم میگیرند که از کدام حزب حمایت کنند. این احزاب وقتی برنامه خاصی برای اداره کشور ارایه میکنند ناگزیر به استفاده از افراد توانمند در فهرست انتخاباتی خود هستند زیرا این افراد باید در برابر عملکرد خودشان پاسخگو باشند. احزاب در کشورهای پیشرفته در برابر مردم پاسخگو هستند. اما وقتی احزاب به طیف، جبهه و جناح تنزل پیدا کنند، وضعیتی مانند امروز کشور ما به وجود میآید. به عنوان مثال اصولگرایان ٨ سال مجلس را در اختیار داشتند و تمام قد از احمدینژاد حمایت کردند اما امروز که نواقص برنامهها و آثار بسیار شوم سیاستهای تحمیلی آن دوران آشکار شده هیچکس زیر بار مسوولیت آن دوران نمیرود. در کمال تعجب ما شاهد هستیم این جریان، منتقد دولتی شده است که خود روی کار آورده است. اصولگرایان، منتقد سیاستهایی شدهاند که خود در مجلسهای هفتم، هشتم و نهم وضع کردند. خواه یا ناخواه ١٢ سال حاکمیت قاطع اصولگرایان در مجلس وجود داشته اما آنها امروز انتقاداتی به دولت در حوزههای مختلف از جمله مسائل اقتصادی و معیشتی مطرح میکنند که بانی عمده این مشکلات خودشان بودند. این نشان میدهد ما اگر بخواهیم جناحی و طیفی به تشکلها نگاه کنیم هیچکس پاسخگو نخواهد بود. متاسفانه برخی به محض آنکه شرایط را نامطلوب میبینند، ریل خود را عوض کرده و از مردم طلبکار میشوند در حالی که باید در برابر عملکرد خود پاسخگو باشند. تفاوتی میان جریانهای سیاسی در این موضوع وجود ندارد این اتفاق ممکن است برای اصلاحطلبان نیز رخ دهد. من معتقدم باید به سمت تشکیل احزاب واقعی فراگیر حرکت کرده و موانع تشکیل احزاب را برطرف کنیم. متاسفانه شرایطی بر کشور حاکم است که برخی میگویند نزدیک به ٢٠٠ حزب در کشور وجود داردو وجود ٢٠٠ حزب در یک کشور یعنی آنکه هیچ حزبی در آنجا فعال نیست. فلسفه حزب ساماندهی جامعه است. اگر قرار باشد تعداد احزاب آنقدر متکثر باشد که مردم گیج شوند که این احزاب چه کسانی هستند، این مهم ضد فلسفه حزب است. یکی از نکاتی که باید به آن توجه شود آن است که حاکمیت احزاب قدرتمند را بپذیرد نه آنکه وقتی تعداد اعضای یک حزب زیاد شد، مورد اقبال عمومی قرار گرفت و در مجموع قد این حزب از چوب خط مورد نظر برخی نهادهای امنیتی و قضایی بلندتر شد فورا درصدد کوتاه کردن قد آن بر بیایند. سرنوشت احزاب در ایران تا به امروز متاسفانه اینگونه بوده است که شکل میگیرند، حرکت میکنند و تا میخواهند به نقطه اوج برسند سرکوب میشوند. این بر خلاف فلسفه تحزب است. من فکر میکنم ما با استفاده از منشور برادری حضرت امام میتوانیم در قالب اصول همزیستی مسالمتآمیز سیاسی به تشکیل احزاب فراگیر همت کنیم. حاکمیت نیز در این مسیر با کاهش خطوط قرمز خود درباره احزاب میتواند نقش ویژهای در فعال شدن احزاب داشته باشد.
کدام بخش از وصیتنامه امام خمینی با توجه به شرایط امروز برای کشور، دولت و مردم راهگشاست؟
وصیتنامه حضرت امام یک سند جامع است که نمیتوان آن را بریده بریده کرد زیرا مجموعه این وصیتنامه نیازهای اداره بهینه یک کشور است. یک بخش مهمی که در وصیتنامه آمده و مورد غفلت قرار گرفت و ما از آن غفلت بسیار آسیب دیدیم، ورود نهادهای نظامی به دستهبندیهای سیاسی در کشور بود که امام آن را به مثابه سم خطرناک تلقی کردند. ایشان این موضوع را در وصیتنامه خودشان بر رهبری، شورای رهبری، مجلس و قوه قضاییه تکلیف کردند که جلوی این موضوع را بگیرند اما متاسفانه این موضوع شکل گرفته و آسیب زیادی به کشور زده است. این بخش از وصیتنامه باید دقیقتر اجرایی شود و کسانی که این بند را نقض کردهاند باید توبه کنند. در وصیتنامه به موضوع برادری و همدلی نیز تاکید شده است. امروز بیش از هر زمان دیگری کشور نیاز به وحدت و انسجام ملی دارد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر