گربهخوری» یا «گلبهخودی»؟
دوستان جهادی من مدتی است از خانه و کاشانه کندهاند و در این منطقه مستقر شدهاند؛ آنها سعی میکنند علاوه بر تامین بستههای غذایی برای مردم محروم این منطقه و نجاتشان از مرگ بخاطر گرسنگی و ساخت سرویس بهداشتی و مرمت سقفهای نه چندان موجود بالای سرشان، طرح هایی را برای توانمندشدن اقتصادی این مردم اجرا کنند. مثلا برایشان کوره سفالگری بسازند و جوانان و زنانشان را آموزش دهند یا باغهای زیتون و پسته برایشان ایجاد کنند.
دوستان من هماکنون در این منطقه محروم حضور دارند؛ قصد داریم تا با کمک مردم از راه دور، این هموطنان محروم و آن دوستان را یاری کنیم. چنانچه تمایل دارید در این ماه مبارک به یاری هموطنان عزیزمان بشتابید؛ بسم الله.»
پست اینستاگرامی شمشادی سر و صدای زیادی بهپا کرد و واکنشهای زیادی را چه از طرف مردم و چه مسئولان استان در پی داشت. خیلی از مردم سیستان و بلوچستان به صفحه شمشادی رفتند و صحبتهای او را کذب خواندند. در عین حال کاربرانی هم بودند که از اقدام او تشکر و قدردانی کردند. با این حال رسانه ملی این خبر را تکذیب کرد و مسئولان استان نیز به این موضوع واکنش نشان دادند.
اردشیر اربابزهی بخشدار قرقری در واکنش به پست اینستاگرامی شمشادی گفت: «تمام حرفهای این خبرنگار کذب محض و ناشی از بیاطلاعی وی بوده است. در بیاطلاعی وی همین بس که شهرستان هیرمند را به عنوان یک روستا فرض کرده و اطلاع نداشته که هیرمند یک شهرستان مجزا و دارای فرمانداری جداگانه است. مردم دارالولایه سیستان در دینداری شهره آفاق هستند پس چطور ممکن است در ماه رمضان با گوشت گربه افطار کنند؟! هر چند سیستان با مشکلات زیادی روبهروست اما دولت، خیران و نهادهای حمایتی اجازه نخواهند داد که این شرایط اسفبار برای مردم رخ داد و تمام این حرفها توهین به مردم است و از زبان هیچ انسان عاقلی شنیده نمیشود.»
بخشدار قرقری همچنین مدعی شده است: «ما در این روستا اصلا گربه نداریم که کسی بخواهد گوشت آن را بخورد. در ضمن مردم اینجا خودشان دامداری میکنند و افراد بیبضاعت هم تحت پوشش نهادهای حمایتی و کمیته امداد هستند.»
پس از واکنشهای پیاپی، حسن شمشادی تصمیم گرفت که از طریق بخش «لایو» صفحه اینستاگرامش توضیحاتی را در اینباره ارائه دهد.
او در بخشی از سخنان خود بیان کرد: «همانطور که در جریان هستید، آن پست اینستاگرامی بسیار بازتاب داشت. بازتابهای مثبت و منفی در داخل و خارج از کشور که در واقع هر کس از ظن خود یار من شد یا شاید هم دشمن من شد. نیت از انتشار آن پست، بیان مشکلات و محرومیت مردم عزیز زابل بود و هیچ نیتی جز آن نبود.»
او ادامه داد: «قصه از این قرار بود که تعدادی از جوانان دانشگاهی این مرز و بوم مدتی پیش برای کار جهادی به زابل آمدند و این دوستان به من وصل شدند و از اوضاع وخیم و محروم مردم آن منطقه خبر دادند. مردمی که در عین حال نجیب و صبورند. آن دانشجویان از من کمک رسانهای خواستند. هرچند که خودشان بارها اطلاعرسانی کرده بودند اما نتوانسته بودند کمک جمع کنند. برای همین به واسطه سابقه بنده که پیش از این کمکهایی برای مردم مناطق مختلف جمع کرده بودم، درخواست کمک کردند و من هم چنین کردم. آنچه مطرح شد، در واقع گفتوگوی بنده و دوستان جهادی من بود. البته پیش از اینکه من آن را منتشر کنم، در صفحات دیگر این مطلب به این زبان و ادبیات دیگر حتی فجیعتر و سختتر مطرح شده بود. اما شاید بازتاب کمتری داشت.»
شمشادی اظهار کرد: «برخی رنجیده شدند و احساس کردند که به آنها توهین شده و من هم به صراحت و کمال فروتنی از اهالی محترم شهرستانهای سیستان و بلوچستان عذرخواهی و طلب حلالیت میکنم. اما واقعیت این است که مردم این منطقه بسیار محروم هستند. این قصه طبیعتا به مذاق خیلیها خوش نیامد. طبیعی است که وقتی شما مشکل منطقهای را مطرح میکنید، برای برخی مسئولانش سنگین است. تصور کنید مسئولان آن خطّه چقدر بهشان بر خورده است. به هر حال هیچکس از طرح نقطهضعفهایش خوشش نمیآید. برای همین شروع کردن به ابهام ایجاد کردن. بخشی از این جوسازی منفی که ایجاد شده است، قطعا اهدافی دارد. آنها اصل را فراموش کردند و به فرع پرداختند. اصل ماجرا این است که مردم آن مناطق آنقدر محرومند که کارهایی میکنند که در ذهن من و شما نمیگنجد. مردم آنجا با ایمان و با تقوا هستند. باشد؛ به فرموده مسئولانشان گربه نمیخورند. اما آیا محروم نیستند؟ به کمک احتیاج ندارند؟»
او در بخش دیگری از صحبتهایش نیز گفت: «فرض کنیم حسن شمشادی اشتباه کرده است اما آیا این منطقه محروم نیست؟ چقدر پیام داشتم که مردم حومه زابل نان شب ندارند بخورند؟ صبوری و تقوای این مردم درست؛ اما آیا شما خودتان در این شهر چیزی ندیدهاید؟ نشنیدهاید؟ از خوردن نان خشک کپکزده در آن منطقه مطمئن نیستید؟ مردم آنجا بر اثر بیماریهای ساده جان میدهند. البته کسی هم در دین و اعتقاد و استقامت این مردم شکی ندارد.»
شمشادی با این اظهارات، در واقع به صورت تلویحی پذیرفته که صحت مطلب منتشرشده توسط او زیر سوال است اما برای آنکه زیاد هم از موضع خود عقبنشینی نکرده باشد، بحث محرومیت مردم آن منطقه را پیش کشیده و در واقع گفته «گربه نبوده ولی محروم که هستند»!
این شیوه طرح موضوع شاید از سوی افراد عادی، پذیرفته باشد؛ چنانکه در دوران یکهتازی تلگرام، بسیاری از ما با مطالبی مواجه میشدیم که شوهرخاله یا زنعمویمان در گروه فامیلی منتشر میکردند و از این دست موضوعات در آن مطرح میشد اما یک خبرنگار که اتفاقا خبرنگار رسمیترین رسانه کشور است و تعداد افرادی که او را در اینستاگرامش دنبال میکنند بیش از 120 هزار نفر هستند، کمی باید در صحتسنجی و مستندسازی مطالبی که قصد انتشار آن را دارد، بیشتر دقت کند زیرا همانگونه که خودش اذعان میکند، این مطلب بازتاب زیادی داشته است.
درست است که اکنون غائله تا حد زیادی خوابیده و کسی هم از محتویات واقعی آن قابلمه با خبر نیست اما پرسشی که مطرح میشود این است که مرز بیان حقیقت، انجام رسالت حرفهای و کمک به مردم با حفظ حیثیت و آبروی مردم و حتی آبروی کشور، کجاست؟ آیا خبرنگاری که خودش در محلی حاضر نبوده میتواند با اتکا به شنیدههایش درباره یک موضوع به این عمق و وسعت اطلاعرسانی کند؟
در محرومیت مردم روستاهای حومه زابل یا برخی نقاط دیگر، شکی نیست اما رنجش گروهی از مردم زابل هم بیراه نیست؛ چرا که در ماه مبارک رمضان به گربهخوری با زبان روزه متهم شدهاند! در نیت خیر آن خبرنگار هم هیچ شکی نیست اما آیا پیش از اطلاعرسانی به این شیوه، روش دیگری برای یاری رساندن به مردمان این روستاها وجود نداشت؟
مخاطب این نوشتار، نه آقای شمشادی بلکه همه اهالی رسانه هستند که صفحات اینستاگرام و توییتر آنها به نوعی مرجع و منبع به حساب میآید. به نظر میرسد با کمی حوصله و راستیآزمایی، میتوان از این قبیل «گلبهخودی»ها با انتشار خبرهای «گربهخوری»، جلوگیری کرد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر