حق با دانشگاه تهران است یا زیباکلام؟
صادق زیباکلام استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران این هفته خبر از بازنشستگی اجباری خود در دانشگاه تهران داد.
در ماجرای بازنشستگی اساتید اما زیباکلام تنها نیست، در واقع او به همراه دیگر اساتید با سابقه دانشگاههای شهید بهشتی، علامه طباطبایی و دیگر دانشگاهها نیز طبق آییننامه جدید وزارت علوم در معرض بازنشستگی قرار دارند. در رابطه با بازنشستگی اساتید دانشگاهها طی سالهای اخیر بحثهای متعددی صورت گرفته و بخش زیادی از این بحثها ناظر بر این مساله است که بازنشستگی اساتید در ایران با رویکردهای سیاسی و بعضا جناحی صورت میگیرد و آییننامهها صرفا برای اساتیدی به کار میروند که دانشگاه یا نهادهای فرادانشگاهی تصمیم بر بازنشستگی آنها میگیرند و با استناد به آییننامهها، اقدام خود برای بازنشسته کردن اساتید را قانونی میخوانند.
اینکه نیاز است اساتید با سابقه و قدیمی، در یک فرآیند مشخص جای خود را به اساتید جوان بدهند، واقعیت درستی است. اما آیا وزارت علوم و دانشگاهها این آییننامه را درباره همه اساتید لحاظ میکنند؟ پاسخ منفی است.
در دانشگاههای مطرح دنیا، چند معیار کلی درباره اساتید با سابقه لحاظ میشود؛
نخست؛ تمایل یا عدم تمایل اساتید باسابقه برای ادامه کار
دوم؛ ارزشیابیها مستمر از وضعیت علمی اساتید با توجه به معیارهای علمی و ازشیابیها از دانشجویان
سوم؛ اقبال دانشجویان به حضور یا عدم حضور در کلاسهای اساتید
چهارم؛ توانایی و صلاحیت عمومی و فردی اساتید برای ادامه کار
حتی پس از این بررسیها هم اگر استادی واجد شرایط بازنشستگی از کرسی تدریس بود، با کاهش ساعات تدریس او و افزودن ماموریتهای جدیدی مانند همراهی اساتید با دانشجویان تحصیلات تکمیلی و مشارکت آنها در فعالیتهای پژوهشی کلان در دانشگاهها، سعی میکنند شان استادی که بیش از ۳۰ تا ۴۰ سال در آن دانشگاه فعالیت علمی داشته، حفظ شود و به کلی رابطه دانشگاه، دانشجویان و فعالیتهای علمی را با استاد بازنشسته قطع نمیکنند. علاوه بر این در حوزه بازنشستگی اساتید، تقریبا همه دانشگاههای مطرح در دنیا، استقلال کامل دارند و بعضا مشاهده میشود در دانشگاهی مانند هاروارد در کشور آمریکا، قوانین متفاوتی در زمینه بازنشستگی اساتید در مقایسه با دانشگاه پرینستون در همان کشور آمریکا وجود دارد.
بر همین اساس، واقعیت موجود در ماجرای صادق زیباکلام و دیگر اساتیدی که علیرغم میل باطنی خود بازنشسته میشوند، این است که؛
نخست؛ پس از بازنشستگی دانشگاه و گروههای آموزشی ارادهای برای جلب مشارکت اساتید بازنشسته در زمینههای دیگر ندارند
دوم؛ شان اساتید دانشگاه در فرآیندهای بازنشستگی رعایت نمیشود
سوم؛ از اساتید دانشگاه برای انتقال تجربه به اساتید جوان استفاده نمیشود
چهارم؛ معمولا تجربه بازنشستگیهای اخیر نشان داده که این بازنشستگیها با اهداف غیر از مسایل علمی رخ میدهد.
قانون جدید درباره بازنشستگی اساتید چه میگوید؟
تا پیش از این، اساتید دانشگاه در صورت رسیدن به ۶۷ سال سن و ۳۰ سال سابقه خدمت، وارد فرآیند بازنشستگی میشدند. حالا براساس قانون جدید، سن بازنشستگی به ۷۰ سال رسیده است. به طوریکه براساس اعلام معاون آموزشی دانشگاه تهران سن بازنشستگی برای اعضای هیات علمی با مرتبه استادیاری ۷۰ سال، با مرتبه دانشیاری ۶۷ سال، اعضای هیات علمی با مرتبه استادیاری ۶۵ سال یا ۳۰ سال سابقه خدمت تعیین شده است.
حسینی همچنین میگوید: در گذشته در ذیل شرایط سنی که برای بازنشستگی اساتید تعیین شده بود، تبصرههایی وجود داشت که در صورت تایید هیات امنا دانشگاهها میتوانست بازنشستگی اعضای هیات علمی هر ساله به تعویق بیافتد که در آییننامه جدید این تبصرهها حذف شده است.
او خاطرنشان کرد: بر اساس آییننامه جدید تنها استثنایی برای اعضای هیات علمی نمونه یا ممتاز وجود دارد که بر اساس مصوبه هیات امنا بازنشستگی این استادان تا سه سال میتواند به تعویق بیافتد. بازنشستگی اعضای هیات علمی در مرتبه استادی و دانشیاری به معنای قطع ارتباط این افراد با دانشگاه نیست بلکه این افراد میتوانند در تدریس، راهنمایی پایاننامه و رساله مشارکت داشته باشند.
حق با دانشگاه تهران است یا زیباکلامها؟
در سالهای اخیر، تعداد زیادی از اساتید دانشگاه خصوصا در حوزه علوم انسانی، به همین شکل بازنشسته شدند. اساتیدی همچون محمد ستاری فر، شهلااعزازی، مرحوم رحمت الله صدیق سروستانی، مرتضی مردیها، محمدرضا شفیعی کدکنی، پرویز پیران، فرامرز رفیع پور، غلامعباس توسلی، رضا داوری اردکانی، امیرناصر کاتوزیان، حسین بشیریه، محمدرضا ضیایی بیگدلی، سیدعلی آزمایش و ایرج گلدوزیان در دولت های نهم و دهم با دانشگاه های ایران خداحافظی کردند. کسانی که سال ها باید بگذرد تا جای خالی آنها در مراکز دانشگاهی پر شود. در بین آنها اما آنچه که مشترک بود این است که بازنشستگی آنها بدون اعلام قبلی، با قطع رابطه با دانشگاه و بدون رعایت شان اساتید رخ داد. اینکه هر دانشگاهی نیاز به تزریق نیروهای جوان دارد، واقعیتی غیر قابل کتمان است.
اما تصمیمگیران در دانشگاههای ایران بدون رعایت شان اساتید و پیشنیازهای مهم بازنشستگی اساتید، اقدام به اجرای فرآیند بازنشستگی میکنند. همین مساله یعنی عدم رعایت پیشنیازهای بازشستگی، عدم رعایت شان اساتید و قطع رابطه با دانشگاه باعث میشود در بیشتر موارد، بیش از آنکه حق با دانشگاه تصمیم گیر باشد، حق با اساتید است، خصوصا اساتیدی که میتوانند برای هر دانشگاهی برندی برای جذب دانشجو باشند و اقبال دانشجویان را جذب میکنند، اما بنابر فاکتورهای غیرعلمی و بعضا سیاسی از دانشگاه خارج میشوند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر