فرماندار اهواز در تشریح علت حادثه آتش‌سوزی قهوه‌خانه‌ای در این شهر به دست یک پسر ۱۶ ساله می‌گوید: این نوجوان خود تصمیم به این کار گرفت نه اینکه ماموریتی از طرف عشیره‌اش یا افرادی به او سپرده شده باشد.

"محمد محزون‌نژاد" تنها ۱۶ سال سن دارد؛ فارسی را با لهجه‌ای غلیظ صحبت می‌کند، بین کلمات بی‌تپق که گویی آن را ‌پیش از این از بر شده است، آثاری از بیقراری به چشم می‌خورد، اما جمله آخر را با اندکی تامل بیان می‌کند:"پشیمانم". سپس تصویر"پسرک" قطع و فضای مقابل سیاه می‌شود؛ تنها ویدئوی قابل مشاهده از محمد که در فضای مجازی و رسانه به دفعات مورد بازدید قرار گرفته است.

"محمد" به گفته خودش برای انتقامجویی با یک بطری بنزین به قهوه‌خانه می‌رود. "محله کوی علوی" که در اهواز است، منطقه‌ای در انحصار قهوه‌خانه‌ها و پر رفت‌ و آمد، بخصوص در ساعات پایانی شب برای افرادی که کوچکترین فضای سبز یا مرکز تفریحی شهرشان چندین کیلومتر از محل زندگی‌شان فاصله دارد. ابتدا تهدید می‌کند و سپس راهی قهوه خانه می‌شود، بنزین را که می‌‌‌‌ریزد فرار می‌کند. «فحشم دادند، قهوه خانه را آتش زدم.» روایتی ست که از قول "محمد" به دفعات از زبان "فرماندار اهواز" شنیده می‌شود.

فرماندار اهواز ابتدا اعلام می‌کند که برای مصاحبه در دفتر فرمانداری حاضر است. یک ساختمان قدیمی که ورودی آن یک راهرو نه چندان طولانی دارد که به یک میز قدیمی قهوه‌ای می‌رسد...«فرماندار اینجا نیست.» سرباز به محض ورود از جای خود بلند می‌شود و اصرار دارد که فرماندار به فرمانداری نیامده است، اما برای اینکه خیالم را راحت کند اجازه ورود می‌دهد؛ البته به شرط گذر از اتاق بازرسی خانم‌ها که یک زن در گوشه‌ای از آن نشسته است، کاری به محتوای کیف ندارد، فقط قد لباس را چک می‌کند و با لبخند می‌گوید: «برو دخترم.»

پله‌های خاک گرفته و قدیمی فرمانداری به یک اتاق می‌رسد که در سه طرف آن صندلی‌هایی چوبی چیده شده‌است.«فرماندار نیست، اما اگه باهاتون قرار داره، پس میاد.» مسئول دفتر فرماندار بعد از این جمله، تقاضای چای می‌کند و دیگر حرفی نمی‌زند، اما پس از یک تماس تلفنی می‌گوید: «فرماندار گفتن که برید سازمان شیلات، مثل اینکه اونجا منتظر شما هستن.»

"نبی‌الله خون میرزایی" از سال ۹۵ با حفظ سمت خود در شیلات استان خوزستان، فرماندار اهواز است. او به محض ورود به دفتر محل کارش در سازمان شیلات قول همکاری و مساعدت برای دسترسی به خانواده محمد و هماهنگی‌های لازم برای مصاحبه با او را می‌دهد، اما درست زمانی که مساله به سمت آسیب‌شناسی، چرایی حاثه و علت ناآرامی‌ها کشیده می‌شود اعلام می‌کند؛ دسترسی به محمد غیرممکن است و از او تنها یک مصاحبه آن هم با صدا و سیما قابل رویت است، او اطلاع ندارد که خانواده محمد در اهواز هستند یا از ترس انتقامجویی شهر را ترک کرده‌اند.

انتقامجویی شخصی از دلایل وقوع حادثه

محل زندگی "محمد" در لشگرآباد بوده‌است، منطقه‌ای کم‌برخوردار که شب‌ها محل تجمع انواع و اقسام آدم‌هاست، از ساعتی به بعد هم شکل منطقه عوض شده و جو کاملا مردانه می‌شود. محمد متولد سال ۸۰ است که از قضا مدتی‌ست که به مدرسه نمی‌رود، این تنها اطلاعاتی است که فرماندار از پسرکی دارد که با ۱۶ سال سن موجب مرگ ۱۱ نفر شده است.

خون‌میرزایی در طول مصاحبه اصرار دارد که این حادثه ربطی به بیکاری ندارد و یکی از دلایل این اتفاق انتقامجویی شخصی است که رسم و بخشی از هنجار پذیرفته‌شده برخی از طایفه‌هاست که بخاطر آن شخص به خود اجازه می‌دهد، بدون مراجعه به قانون، انتقامِ ظلمی که تصور می‌کند به وی روا داشته شده را بگیرد.

او بارها در طول مصاحبه به این نکته اشاره می‌کند: «این رفتارها، هنجارهای زندگی عشایری، قومی و افرادی است که زندگی مدنی را نیاموخته‌اند.» جمله‌ای که واکنش یکی از مسئولان آموزش و پرورش را در پی داشت. «از خون‌میرزایی بپرسید؛ نقش مدارس این وسط چی میشه؟!»

فرماندار اهواز تاکید می‌کند: «اگر بخواهیم ریشه این مشکل را به بیکاری ربط بدهیم، مستلزم این است که اطلاعات دقیقی در رابطه با وضعیت زندگی و شرایط این پسر بدانیم. تقریبا جوانب کار روشن است، این پسر در یک شهرستان کمتر توسعه یافته زندگی می‌کند و متعلق به طایفه‌ای است که در آن انتقام‌جویی‌ها به این شکل نامتعارف نیست. این نوجوان در بستر قومی زندگی و رشد کرده است، عصبیت قومی دارد. کنترل خشم و زندگی اجتماعی را متناسب با یک زندگی شهرنشینی نیاموخته است.»

تقریبا هر شبانه‌روز در خوزستان تیراندازی داریم

خون‌میرزایی در ادامه صحبت‌هایش به درگیری‌هایی در این استان اشاره می‌کند که تقریبا یکبار در شبانه روز شاهد آن هستند! «در شهرستان اهواز و در بین برخی قومیت‌ها این اتفاق افتاده است که به خاطر یک جفت دمپایی همدیگر را به رگبار بسته‌اند یا حتی به خاطر خرید و فروش یک بزغاله کار به درگیری خشونت‌آمیزی از این دست کشیده شده‌است. انتقامجویی شخصی رسم و بخشی از هنجار پذیرفته‌شده برخی از طایفه‌هاست.تقریبا هر شبانه‌روز در خوزستان تیراندازی داریم.»

او در واکنش به این سوال که پس برای برقراری امنیت در این منطقه چه اقداماتی صورت گرفته است، می‌گوید: «اسلحه از زمان جنگ در دست افراد است و چون ضعف در کنترل تالاب هورالعظیم و مرز وجود داشته است، اسلحه به راحتی وارد کشور شده و در دست بسیاری از مردم است. این موارد مدام در گزارش‌های امنیتی اشاره شده است و رجز خوانی‌ها با تیراندازی‌های فراوان وجود دارد و همیشگی است، از طرفی درگیر توطئه عربستان، اسرئیل و کشورهای همسایه هستیم. عربستان این توطئه را دارد که این افراد را علیه کشور مسلح کند و سعی کرده‌اند که اسلحه به ایران ارسال کنند و آن را بفروشند.»

فرماندار اهواز داستان حادثه را اینگونه شرح می‌دهد: «اقدام این جوان باید در این بستر تجزیه و تحلیل شود. دعوا بر سر شکستن کاسه یک قلیان بوده است. این پسر برای کشیدن قلیان به قهوه‌خانه مراجعه می‌کند و در آنجا کاسه قلیان را عمدا یا سهوا می‌شکند و بعد محل را ترک می‌کند. صاحب مغازه عفراوی و شوهرخاله این پسر بوده است که مشخص نیست در این قهوه خانه با افراد دیگری شراکت داشته یا خیر، اما به هر حال بهره‌بردار قهوه‌خانه این شخص بوده است. این پسر را سرزنش و تحقیر می‌کند و به او حکم می‌کند که باید پول خسارت را بدهد. این پسر نوجوان هم عصبانی می‌شود و چون انتقام‌های از این دست در زندگی عشیره ای عادی است، تهدید کرده که مغازه را آتش می‌زند.»

تیراندازی و آتش‌زدن درب منزل یا محل کسب بخشی از رجزخوانی

خون‌میرزایی در ادامه می‌گوید: «متاسفانه تیراندازی و آتش‌زدن درب منزل یا محل کسب بخشی از رجزخوانی این افراد است و نوعی تهدید محسوب می‌شود. این یک هنجار پذیرفته شده در این مناطق است و برخی از اقوام استان این کار را انجام می‌دهند. تقریبا هر شبانه‌روز در خوزستان تیراندازی داریم.»

خون‌میرزایی تاکید می‌کند که روایت موضوع مشخص است و محمد مظلومی‌نژاد هشت ماه پیش هم یک درگیری داشته است و در آن درگیری فردی را مورد اصابت چاقو قرار داده است.

فرماندار اهواز در ادامه به علت‌های دیگری از این حادثه اشاره می‌کند: «محمد، زمانی که به قهوه‌خانه بازگشته، می‌گویند مست بوده است.ظرف بنزین را از خانه پدربزرگش که در آن نزدیکی بوده، گرفته است. وقتی که مراجعه کرده تا رجزخوانی‌اش را عملی کند ورودی قهوه‌خانه را بنزین ریخته و فندک زده و با شروع آتش سوزی از محل گریخته است. بد بودن فرم ساختمان، نبود ایمنی لازم، نداشتن پروانه کسب و کار، حصیری و نخی بودن ورودی قهوه خانه که روغن جلا هم داشت، باعث شد خیلی سریع مشتعل شده و آتش گسترش پیدا کند و با توجه به تنگی ورودی قهوه‌خانه و اینکه آشپزخانه در قسمت عقب بود تنها کسانی که جلو بودند نجات پیدا کردند و عقبی‌ها به امید خاموش شدن آتش در آنجا ماندند، چون با دالانی از آتش مواجه شده بودند.»

به گفته فرماندار اکیپ آتش‌نشانی در آماده‌باش کامل بوده و خیلی زود به محل حادثه رسیده است. فرماندار هم ساعت ۲ نیمه شب و پس از تماس استاندار بدون محافظ خودش را به آنجا رساند، اما بدلیل سرعت اشتعال بسیار بالا، ورودی تنگ کوچه و ازدحام بالای جمعیت تعداد کمی نجات پیدا کردند، در نهایت هم با اقدام نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و اطلاعاتی محمد سریعا دستگیر و به این کار اقرار می‌کند.

"مخالفت با قصاص" رسم و رسوم منطقه‌های عرب‌نشین

در منطقه‌های عرب‌نشین اهواز رسم و رسوم خاصی در رابطه با مجرمان وجود دارد و یکی از شاخص‌ترین آن مخالفت با قصاص است، خون میرزایی در این رابطه می‌گوید: «باب پیگیری‌های عشیره‌ای، محلی و مرسوم این منطقه و جلوگیری از انتقامجویی عشیره‌ای و قومی در جریان است و تمهیداتی در شورای تامین امنیت استان و شهرستان با دعوت از شیوخ، بزرگان و سادات طوایف، خانواده‌های جانباختگان و حتی طوایفی که این خانواده به آنها منتسب هستند و همچنین سادات بیطرف اندیشیده شده‌است و بحث اجتماعی آن در حال پیگیری است تا پرونده در مسیر قضایی به نتیجه برسد.»

پس از این حادثه استاندار و امام جمعه اهواز با تمام خانواده‌های جانباختگان دیدار داشته و در مراسم ختم آنها شرکت کرده‌اند و حتی مراسمی را برای آنها برگزار کرده‌اند. در آنجا هم خانواده جانباختگان و اقشار و طوایف مختلف دعوت شدند.

فرماندار اهواز در واکنش به روایت دوم حادثه درباره ارتباط آن با ناآرامی‌ها می‌گوید: «من روایت دوم را نمی‌دانم، اما چنین خبری صحت ندارد، اینها کارگران، مالک قهوه‌خانه و مشتریان قهوه‌خانه بودند و اصلا ارتباطی با موضوع تجمعات و ناآرامی‌های اهواز ندارد.»

او با اشاره به تجمعاتی که در اعتراض به اقدام صدا و سیما صورت گرفت که توهین آمیز هم بوده است، می‌گوید: «برادران عرب فکر می‌کردند به آنها توهین شده است، در این تجمعات چند گروه بودند؛ یک گروه هویت طلبان عرب بودند که می‌گفتند به ما توهین شده است و تجمعاتی داشتند که خیلی هم آرام و منطقی و ملایم بوده است آنها درخواست مشارکت جمعی کردند تا افکار عمومی از این تجمعات حمایت کنند تا اتفاقاتی این چنینی دوباره رخ ندهد. افرادی فرصت‌طلب و وابسته به خارج از کشور نیز روی این موج سوار شدند و اجاره نمی‌دادند فرایند اعتراضات مدنی در بستر ملایم و قانونی به نتیجه برسد آنها دنبال آشوب و موارد این چنینی بودند.حساب آنها از هم جداست.»

او تاکید می‌کند: «در اولین تجمع که در این زمینه صورت گرفت؛ مدیر کل صداوسیمای استان در جمع معترضان حاضر شد و عذرخواهی کرد و قول پیگیری داد. صداوسیما هم اشکالی که در کار وجود داشت را بلافاصله اصلاح کرد. در سطح استان نیز جلسات دیگری با موضوعات دیگر که در صداوسیما وجود داشت، برگزار شد و صداوسیما با احترام به قوم عرب برنامه‌ای را در رسانه ملی به صورت اصلاح‌شده اجرا کرد، اما پیگیر این هستیم که به صورت درست از برادران عرب دلجویی کنیم. به هر حال آنها شهروند ایران و ایرانی هستند و اگر خطایی صورت گرفته است، باید از افراد دلجویی شود تا مطمئن شوند این برخورد عامدانه و به قصد توهین و تهدید نبوده است.»

فعالیت قهوه‌خانه‌های غیرمجاز در سطح شهر اهواز

فرماندار اهواز می‌گوید:«قوم عرب خوزستانی از قدیم‌الایام مرزبانان مستحکمی برای ایران بودند و یک جامعه مولد هستند. آنها تعلق خاطر به کشور دارند، اما متاسفانه در مناسبات مختلف برخی سعی‌ کرده‌اند از آنها سوءاستفاده کنند اما آنها تن به این سوءاستفاده‌ها ندادند و خودِ آنها با این موارد مقابله کرده‌اند. هیچ‌کس نمی‌تواند منکر این شود که در زمان جنگ این افراد رشادت‌های بسیاری داشتند؛ اینکه کسانی طمع داشته باشند که از این مردم سوءاستفاده کنند هم وجود دارد، اما اغتشاشگرانی که به تجزیه خوزستان فکر می‌کنند، تعداد کمی هستند و نسبت آنها در نسبت قومی در خوزستان بسیار پایین و حساب آنها هم مشخص است.»

خون‌میرزایی تاکید دارد که«این اتفاق ربطی به ناامنی در محله ندارد، کوی علوی یک محله امن است و این باور که بگوییم آنجا یک محله ناامن است، نادرست است، اما کمتر برخوردار است. اینکه قهوه‌خانه‌های غیرمجاز در سطح شهر اهواز فعالیت می‌کنند، صحت دارد و اماکن، شهرداری، وزارت صنعت، معدن و تجارت باید با آنها برخورد کنند و در این زمینه کوتاهی صورت گرفته است و تعداد آنها کم هم نیست. تعداد قهوه‌خانه‌ها و مراکز فلافل‌فروشی در لشگرآباد که به صورت مجاز فعالیت می‌کنند نیز زیاد است، اما نمی‌توان غافل از این شد که یکسری قهوه‌خانه غیرمجاز فعالیت می‌کنند که هیچ‌گونه استانداردی در آن وجود ندارد. این نوجوان تصمیمی به این کار گرفت نه اینکه ماموریتی از طرف عشیره‌اش یا افرادی به او سپرده شده باشد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.