آنقدر میرویم ورزشگاه آزادی که ورود آقایان ممنوع شود!/عکس
اول فقط یک عکس منتشر شد؛ عکسی از دختری که آشنا بود و یک بار دیگر هم تصویرش برای ورود به ورزشگاه منتشر شده بود و گریم خاصش مورد توجه قرار گرفته بود. بعد کم کم عکس های دیگری منتشر شد. آخرین تصویر، پنج دختر، با صورت گریم شده و با پرچم های سرخ را روی سکوهای آزادی نشان می داد. دخترانی که احتمالا هر کدام با کلی ترس، ریسک کرده بودند و برای تجربه هیجان آزادی برای رفتن به ورزشگاه گریم شده بودند و بعد سر قرار حاضر شده بودند و حالا با لبخند رضایت گذشتن از گیت ورودی عکس گرفته بودند. این اولین بار نیست. زهرا سومین بارش بود و بقیه دخترانی که تصاویرشان در ورزشگاههای مختلف منتشر می شود، یا آنها که چراغ خاموش می روند و می آیند هم هر کدام شاید بار دیگر هوس این کار به سرشان بزند. اینکه با پوششی مردانه، با ریش و سبیل و با پوشیدن چندین لباس روی هم، راهی ورزشگاه شوند و روی سکوها در کنار هزاران پسر بنشینند و شاید با هر لحظه حساس بازی، فریادهایشان را در گلو خفه کنند تا مبادا کسی متوجه شود که دختر هستند. درصورتی که شاید با کمی تدبیر، همانطور که بارها فریبا محمدیان، معاون زنان وزارت ورزش گفته است، بشود کاری کرد که این اتفاق خیلی بهتر رخ بدهد. دختران با پوشش خودشان، از ورودی مخصوص خودشان وارد شوند و در جایگاه مخصوصشان بنشینند و با خیال راحت از بازی لذت ببرند. این اتفاق خیلی دور از ذهن نیست و شاید برای لیگ هجدهم، با تدبیر مسوولان رخ بدهد. گفتوگوی ما با زهرا، ۲۷ساله، کارشناس حقوق را در ادامه بخوانید.
*یک عکس دیدم که ۵ دختر در کنار هم در ورزشگاه بودید. این عکس واقعی بود؟
بله. ما 8 نفر بودیم که چندنفرمان هم در جایگاههای دیگر بودند.
*با هم هماهنگ کردید؟
همه دوست داشتند بیایند، هماهنگ شدیم رفتیم.
*کجا هماهنگ می کنید؟ نگو تلگرام که فیلتر می شود!
اینستاگرام هم که نه، ما در سروش با هم هماهنگ کردیم.
*شما بار اولتان نبود؟
سومین بارم بود.
*خیلی قدرت ریسک بالایی داری. برای دربی هم رفته بودی؟
دربی رفتم ولی متاسفانه گریمم خوب نبود و ناشیانه بود و گرفتنم ولی بازی با گسترش فولاد و بازی با تراکتورسازی و این بازی آخر گریمم خوب بود و توانستم وارد شوم.
*کجا گریم می کنید؟
خانه.
*یعنی خودتان گریم می کنید؟
من که خودم گریم می کنم.
*این گریم به کار گریمورهای حرفه ای می خورد.
می خواستند من را صادر کنند. گفتند آن قدر گریمتان خوب شده که می خواهیم به عنوان گریمور شما را صادر کنیم. در نت که سرچ بدهی ویدئوهای آموزشی اش پیدا می شود من از همان ها استفاده کردم.
*بقیه دوستان چطور؟ آنها هم خودشان گریم می کنند؟
من خبر ندارم و اصلا نپرسیدم.
*خارج از استادیوم قرار گذاشتید؟
بله. گفتیم آنجا یکدیگر را ببینیم و بعد همه با هم از یک گیت وارد شدیم.
*اینطور که به نظر تابلوتر می شود؟
ما خیلی سعی کردیم گریم هایمان حرفه ای باشد و شرایطش را رعایت کردیم.
*مامورها می گردند؟
می گردند خوب هم می گردند ولی ما بلدیم چه کنیم.
*یکی از مامورها می گفت ما عمدا سخت نمی گیریم و گاهی چشم می پوشیم تا دخترها بروند داخل.
والله من را خوب گشتند.
*پیش نمی آید که سوالی بپرسند و از صدایتان متوجه شوند؟
هیچ سوالی نمی پرسند فقط می گردند. می دانی تو باید چه کنی؟ نمی گویم چه باید بکنی؛ داشتم راهکار را لو می دادم.
*لو بده که بار بعد پنج،شش هزارتا دختر با گریم در ورزشگاه باشند!
می خواهیم آنقدر برویم که ورود آقایان را ممنوع کنند.
*خانواده خبر داشتند؟
قبلش اطلاع نداشتند ولی من هر بار که دارم می روم، نزدیک رفتنم می گویم که من دارم می روم، حلال کنید!
*واکنش ها الان بعد از انتشار عکس ها چطور است؟
می ترسند. منعم نمی کنند که نرو. چون می دانند این چیزی است که حق من است و به آن از بچگی عشق داشتم ولی می ترسند برایم مشکلی پیش بیاید.
*واکنش تماشاگرهای پسری که اطرافتان بودند چطور بود؟ آشنا بودند؟
یک سری آشنا بودند و با خودمان آمده بودند. یک سری هم غریبه بودند و چون من خیلی شعار می دهم و دوست دارم وقتی به استادیوم می روم انرژی ام را تخلیه کنند، برای همین فهمیدند که من دخترم و گفتند بیا عکس بگیر که گفتم دنبال دردسر نیست.
*اینکه می گویند وقتی تماشاگرهای پسر می فهمند که شما دختر هستید رفتارشان بهتر می شود درست است؟
خیلی رفتارشان بهتر شد وقتی فهمیدند و طور خاصی احترام می گذاشتند. تحسینم می کردند می گفتند آفرین ما بهت افتخار می کنیم.
*برنامه بعدی ات چیه؟
فعلا تابستان است گرم است نمی توانم بروم. چون این سری سه تا پیراهن پوشیده بودم. برنامه بعدی ام برای پاییز و زمستان است.
*امیدواریم آن موقع بتوانی با ظاهر خودت و بدون گریم بروی.
من هم امیدوارم.
*سه بار استادیوم رفته ای و هر بار هم بازی های شلوغی بوده. درباره این ممنوعیت ورود زنان نظرت چیه؟
21سال است می گویند ما می خواهیم مقدماتش را آماده کنیم و آماده نمی کنند. اینقدر مساله بغرنجی نیست. خیلی کار ساده ای است و به راحتی می توانند این مشکل را حل کنند. شبنم (دختر اهوازی که به استادیوم رفته بود) در یکی از مصاحبه هایش حرف قشنگی زد. گفت هادی نوروزی فوت کرد، همسرش آرزوی دیدن یک بازی هادی در استادیوم به دلش ماند. معلوم نیست کی این اتفاق برای یک بازیکن دیگر بیفتد. من الان دوست دارم بازی هم نسلانم را ببینم، شاید چند سال دیگر آنقدر دغدغه زندگی و کار داشته باشم که اصلا وقت نکنم به فوتبال فکر کنم، چه برسد به استادیوم رفتن.
*حرفی مانده؟
در انتها بنویسید؛ به یغما برده رویا را؛ همان کابوس سرگردان؛ بیا حق حضورم را؛ به ورزشگاه برگردان
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر