این زن جوان در بازجویی‌ها اتهام قتل شوهرش را پذیرفت و گفت: چند سال قبل به‌دلیل اینکه از سوی پدر و برادرم به‌شدت مورد آزارواذیت قرار می‌گرفتم، از خانه فرار کردم. آنها می‌دانستند به خاطر کارهایی که می‌کنند قطعا روزی از خانه فرار می‌کنم اما بازهم به رفتارهایشان ادامه می‌دادند.

بعد از اینکه به تهران آمدم اصلا زندگی خوبی نداشتم و برای اینکه بتوانم هزینه زندگی‌ام را تأمین کنم مجبور بودم به کارهایی تن بدهم که دوست نداشتم و می‌دانستم گناه است تا اینکه یک روز با مردی آشنا شدم. او به من پیشنهاد داد صیغه‌اش شوم و من هم قبول کردم. بعد از ازدواجم با اینکه فکر می‌کردم دیگر از فلاکت و بدبختی نجات پیدا کرده‌ام، متوجه شدم اشتباه کرده‌ام و درواقع شوهرم می‌خواهد من را منبع درآمد خودش کند.

روز حادثه هم به‌همین‌دلیل باهم درگیر شدیم و من برای اینکه بتوانم از دست او فرار کنم با ضربه چاقو به او زدم اما ضربه به جای حساس بدنش برخورد کرد و جانش را از دست داد.

  با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه دو دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. بعد از اینکه کیفرخواست علیه او خوانده شد، نماینده دادستان درخواست مجازات متهم را کرد و سپس اولیای‌دم نیز درخواست صدور حکم قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را قبول کرد اما گفت به عمد شوهرش را نکشته‌ است.

او گفت فقط قصد داشته از خودش دفاع کند. این زن گفت: بعد از اینکه از خانه فرار کردم، روزهای سختی را پشت‌سر گذاشتم؛ در خیابان می‌خوابیدم. وضعیت زندگی‌ام کاملا آشفته بود تا اینکه با پدرام آشنا شدم. او به من گفت حاضر است من را صیغه کند و باهم زندگی کنیم. من خیلی جوان بودم و زندگی‌ام آن‌قدر آشفته بود که به هر طنابی دست می‌انداختم تا خودم را نجات دهم. قطعا زندگی با پدرام باعث می‌شد دیگر در خیابان زندگی نکنم و خیلی برایم بهتر بود ضمن اینکه دیگر مجبور نبودم با افراد متعددی رابطه داشته ‌باشم تا نانی برای خوردن به دست بیاورم. مدت کوتاهی بعد از این ازدواج بود که فهمیدم پدرام هم من را برای کاسبی می‌خواهد؛ درواقع از طریق من می‌خواست هزینه موادش را تأمین کند.

این زن افزود: پدرام اعتیاد داشت و من آن‌قدر بدبخت و تنها بودم که اعتیاد او برایم اهمیتی نداشت فقط اینکه یک سقفی بالای سرم باشد برایم کافی بود. من با اعتیاد شوهرم کنار آمده‌ بودم اما برای اینکه دوباره به کارهای گذشته برنگردم مقاومت زیادی داشتم و اصلا دوست نداشتم این کار را بکنم. شوهرم مدام افرادی را به خانه می‌آورد و من را وادار می‌کرد کنار آنها باشم. حتی یک‌بار به او گفتم از اینکه در خانه مواد بکشی و من از تو و دوستانت پذیرایی کنم مشکلی ندارم، اما با کسی رابطه نخواهم داشت. کم‌کم درگیری من و شوهرم بیشتر شد، او به من می‌گفت تو زن پاکی نیستی و حق نداری در برابر خواسته‌های من مقاومت کنی. تا اینکه روز حادثه به من گفت می‌خواهد من را به خانه یکی از دوستانش بفرستد. من قبول نکردم و سر این موضوع باهم دعوا کردیم. او به‌سمت من حمله کرد و من هم برای اینکه جلویش را بگیریم یک ضربه به او زدم.

با توجه به گفته‌های متهم، هیئت قضات او را از قصاص تبرئه و به اتهام قتل شبه‌عمد به پرداخت دیه محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور تأیید شد، اما از آنجایی که متهم توان مالی لازم برای پرداخت مبلغ دیه را نداشت، همچنان در زندان ماند. او یک‌بار درخواست اعسار داد و از دادگاه خواست که مبلغ دیه را قسط‌بندی کنند، اما این درخواست رد شد و حالا زن جوان یک‌بار دیگر از دادگاه درخواست کرده که به‌دلیل شرایط مالی و بی‌کسی‌اش درخواست اعسار او را بررسی کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.