پیدایش و پیشرفت شبکه‌های اجتماعی در کشور ما آنقدر سریع رخ داد که فرصت فرهنگ‌سازی آنچنان که باید فراهم نشد؛ به همین خاطر هم عده بسیاری از ما نحوه استفاده از این شبکه‌ها را چه به عنوان تولید کننده محتوا و چه به عنوان خواننده به درستی نمی‌دانیم.

یکی از پیامدهای اصلی فرهنگ‌سازی دیرهنگام استفاده از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند این باشد که بسیاری از مردم، این رسانه‌های نوین را جایگزین رسانه‌های رسمی کردند و با همین رویکرد که در برخی از مشاهیر سیاسی و فرهنگی نیز دید می‌شود، ناخودآگاه گستره انتشار شایعات و اطلاعات نادرست و کذب را افزایش دادند.

به گفته برخی از کارشناسان رسانه اساسا کاربری‌های رسانه‌های اجتماعی «توئیتر»، «اینستاگرم» و «تلگرام» با هم بسیار متفاوت است؛ این در حالی است که با نگاهی به عملکرد کاربران ایرانی در این شبکه‌های اجتماعی می‌توان دریافت که این تفاوت چندان برای آنها ملموس نیست. از سوی دیگر فرصت آزادی بیان عقیده که پیش از این با این گستره وسیع در اختیار ما نبود، باعث شد تا بسیاری از کاربران با رویکردهای هیجانی از این فرصت بهره ببرند و بدون هیچ تخصصی و مطالعه‌ای درباره موضوعی گوناگون نظرات تخصصی! ارائه بدهند.

این در حالی است که با توجه به سرانه پایین مطالعه در کشور ما، شیوع اطلاعات نادرست و بی‌پایه از سوی افرادی که صرفا با سمت‌های شیک و آراسته خودشان را معرفی می‌کنند باعث نادانی روزافزون کاربران شبکه‌های اجتماعی می‌شود؛ چراکه این افراد بدون هیچ اطلاعاتی حالا تبدیل به صاحب‌نظرانی شده‌اند که با استناد به لایک‌ها و کامنت‌هایی که دریافت می‌کنند خود را فعال اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... نیز معرفی می‌کنند و به مرور نظرات آنها بخشی از تفکر شبکه‌های اجتماعی و به تبع جامعه را تشکیل خواهد داد.

این موضوعی است که البته در میان بسیاری از چهره‌های فرهنگی و هنری ما نیز دیده می‌شود. هنرمندانی که حالا به صورت مستقل وارد عمل می‌شوند و از رسانه شخصی خود برای اطلاع‌رسانی‌های رسمی بهره می‌برند و متاسفانه به دلیل پایین بودن سواد رسانه‌ای نمی‌دانند که این کارشان چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت.

رضا خوشرو، کارشناس رسانه و استاد علوم ارتباطات اجتماعی در گفت‌وگویی با ایسنا در این باره معتقد است که: رسانه‌های اجتماعی و صفحات خصوصی مشاهیر در فضای مجازی می‌تواند بعد دیگری از اخبار و رویدادهایی را که برای مخاطب ارزش‌های جذابیتی و نه خبری دارد را بازنمایی کند. به نظرم این دو می‌توانند مکمل هم باشند و نه تهدیدی برای رابطه میان رسانه‌های رسمی و مشاهیر. این صفحات اجتماعی مشاهیر می‌تواند بخش دیگری از آنچه مخاطب دوست دارند باشد که به عنوان مثال بدانند سبک زندگی این مشاهیر چگونه است.

او ادامه داد: البته این موضوع می‌تواند یک احساس کاذب بی‌نیازی برای مشاهیر ایجاد کند. اگر برخی از مشاهیر این دریافت اشتباه را داشته باشند که رسانه‌های اجتماعی می‌توانند جای رسانه‌های رسمی را بگیرند، درگیر یک این احساس کاذب شده‌اند که آنها را به ورطه نابودی در میان افکار عمومی خواهد کشاند. رسانه‌های اجتماعی گستره بیشتری دارند، ولی در عین حال از اعتبار بسیار کمی برخوردارند.

خوشرو با بیان اینکه «به طور کلی اهداف و وظایف رسانه‌های اجتماعی و رسمی از یکدیگر متفاوت است»، یادآور شد: اینکه فرد مشهوری بخواهد تمام اتفاق‌ها و پوشش‌های رسانه‌ای خود را معطوف به رسانه‌های اجتماعی کند، اصلا خوب نیست؛ چراکه به هر حال جایگاه اعتباری رسانه‌های رسمی فوق‌العاده بیشتر از رسانه‌های اجتماعی است. رسانه‌های رسمی خودشان را مقید به ارزش‌های خبری، اصول اخلاقی حرفه‌ای و دوازه‌بانی می‌دانند و به همین خاطر هم می‌توان به آنها اعتماد کرد، اما یک صحفه اجتماعی اگر بخواهد خیلی هم فعال باشد نمی‌تواند به رویدادهای اصلی بپردازد و بیشتر جنبه فرعی خواهند داشت. همچنین بخشی از مخاطبان هم اصلا نمی‌پسندند که در رسانه‌های اجتماعی مشاهیر، مدام درگیر اخبار رسمی در حوزه‌های مختلف باشند که جای آنها، در رسانه‌های رسمی است.

این کارشناس رسانه یادآور شد: اگر فرد مشهوری بخواهد حرفه‌ای عمل کند، می‌تواند لینک اخبار یک خبرگزاری رسمی را درباره رویدادی که مد نظر دارد منتشر و سپس در این زمینه اظهار نظر کند؛ و نه اینکه مستقلا وارد عمل شود و خودش اخبار را مطرح کند. در کل مشاهیر می‌توانند اخبار زندگی شخصی خودشان را مطرح کنند و نه رویدادهای رسمی.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.