کندوان، تنها روستای زنده صخرهای جهان/ تصاویر
کندوان به خانههای کله قندیاش مشهور است. خانههایی که در دامنهای از دامنههای کوه سهند در درهای با صفا و سرسبز واقع شده و آب معدنی سبک و شفابخش آن باعث بهبودی بیماران کلیوی زیادی شده است.
کمی تأمل و جستجو کافی است تا در برنامه فشرده نوروزی جایی هم برای دیدن روستای کندوان باز کنید و پس از عبور از جاده هموار و پرتردد تبریز تا اسکو، به سمت کندوان بروید.
اینجا روستای کندوان است، یکی از روستاهای شگفتآور ایران و از مهمترین مقصدهای گردشگری استان آذربایجانشرقی، جایی در فاصله ۲۲ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اسکو و ۶۲ کیلومتری شهر تبریز.
کندوان یکی از سه روستای صخرهای جهان است و نام خود را در کنار کاپادوکیه ترکیه و داکوتای آمریکا به رخ میکشد، اما آنچه این روستا را از دیگر همتایان خود متمایز کرده، پویایی و زندگی مردمی است که با تمام مشکلات و سختیها، روستای اجدادیشان را ترک نکردهاند و هنوز و هر روز از سربالاییهای میان خانهها بالا میروند و برای تهیه مایحتاجشان سراشیبی روستا را بارها و بارها طی میکنند و در روزهای نوروزی، امکانات و مواد لازم پذیرایی نوروزی را هم بیش از پیش فراهم آوردهاند.
میتوانید ساعتها در میان این خانههای کلهقندی که مردم محلی به آنها کران میگویند، بگردید و عکس بگیرید، برای نهار و چای به قهوهخانههای پایین دست روستا یا حاشیه رودخانه بروید و دست آخر شب را در یکی از این کله قندهای سنگی که برای مهمانان آماده شده بگذرانید.
بدون شک تا بهحال در اتاقی با دیوارهای سنگی و در دل کوه نخوابیدهاید، در فضای سنگی که فرم خاص دیوارهایش حال و هوایی آمیخته از سادگی و تلاش را منتقل میکند.
روستای کندوان در دامنه سر سبز سلطانداغی، در ۱۸ کیلومتری جنوب اسکو و ۶۲ کیلومتری جنوب غربی تبریز قرار دارد، خانههای سنتی و باستانی کندوان از نظر نوع معماری در ایران نظیر ندارد و به عقیده تعدادی از محققان احداث این خانهها به قرن هفتم هجری همزمان با یورش مغولها برمیگردد.
در تاریخ این منطقه، اینگونه نقل شده که نخستین کسانی که به کندوان پا گذاشتهاند، ساکنان روستایی به نام حیلهور- که در ۲ کیلومتری غرب کندوان قرار داشته- بودهاند که در قرن هفتم هجری برای در امان ماندن از حمله مغولها به دشتی در مقابل کندوان فعلی مهاجرت کرده و در طول مدت زمانی به تدریج درون کرانها را حفاری کرده و پناهگاهی امن برای خود ساختهاند.
کندوان روستایی است بنا شده در صخره و تنها سازه این دهکده را سنگها تشکیل میدهند. خانهها هرمی شکل هستند و برای دامها نیز حفرههایی در سنگها بنا شده است.
کندوان یکی از سه روستای صخرهای جهان است که موجب جذابیت بینظیر آن شده است. معماری روستای کندوان و جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثنا در دنیا به حساب میآید چرا که دیگر در ترکیه و آمریکا کسی در کاپادوکیه و داکوتا زندگی نمیکند.
کوه سهند یکی از پنج کوه آتشفشانی مهم ایران در استان آذربایجانشرقی و در جنوب تبریز واقع است. در دامنههای این کوه و در نزدیکی شهر اسکو، روستایی با نام کندوان قرار دارد که از نظر جاذبههای زمینشناسی و معماری دارای اهمیت است.
صخرههای کله قندی و غارهایی که توسط انسان با دست کنده شده که به عنوان خانههای مسکونی مورد استفاده قرار میگیرد و یکی از شگفت انگیزترین روستاهای صخرهای جهان را پدید آورده است.
شیوه بنای خانههای این روستا از نوع معماری صخرهای و به شکل مخروطی یا کلهقندی است. برخی از باستانشناسان قدمت این روستا را به دورههای پیش از اسلام نسبت میدهند.
در دل این تپههای بلند که ارتفاع بعضی از آنها به ۴۰ متر میرسد صدها آغل، انبار و اتاقک حفر شده که بسیار دیدنی است همچنین آب معدنی گوارایی از دل یکی از تپههای این روستا میجوشد که از شهرت فراوانی برخوردار است و برای امراض کلیوی بسیار مفید تشخیص داده شده است. این روستا به سبب ویژگی معماری صخرهای و بافت مخصوص آن در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
در اثر فعل و انفعالات آتشفشانی کوههای سهند، چنین منظرهای در یکی از خوش آب و هواترین نقاط ایران ایجاد شده است. تودهها و گدازههای مذاب آتشفشانی، به وسیله باد، برف و باران طی هزاران سال متمادی شکل گرفته و به فرم کران درآمده است.
خانههای این روستا به مانند کندوی عسل در دل کوه کنده شدهاند و جالب اینجاست که عسل یکی از مهمترین محصولات این روستاست.کندوان منطقهای ییلاقی از رشته کوههای سهند است که مراتع سرسبزش عشایر زیادی را به آن جا میکشاند.
معماری خاص این روستا موجب شهرت جهانی آن شده است. دامداری و کشاورزی و باغداری عمده فعالیت مردمان این روستاست، لولهکشی آب و برق در دل این سنگها همزیستی مسالمتآمیز بشر با محیط زیست را نشان میدهد.کندوان نمونه زیبای استفاده از طبیعت در زندگی انسان است.
آنچه به کندوان هویت باستانی داده وجود ۱۱۷ خانوار و منزل مسکونی در درون تودههای مخروطی و هرمی شکل صخرهای است. روستاییان کندوان داخل این تودهها برای خود خانه مسکونی، آغل، انبار و کارگاه ایجاد کردهاند.
معماری صخرهای، حاکی از صحنههای مبارزه و جدال انسان با طبیعت و در خدمت گرفتن صخرههای طبیعی است. در معماری معمولی، به وسیله مصالح ساختمانی گچ، آهک و خشت، هیات اصلی بنا را به وجود میآورند، در صورتی که در معماری صخرههای فضای مورد نظر در درون توده سنگ هویدا میشود و سنگ، مانند کالبدی، قشری مستحکم در اطراف این فضا ایجاد میکند.
ارتباط طبقات بالایی کرانها با خارج، از طریق پلکانهای بسیار زیبایی از بدنه خود کران تأمین شده است. طبقه همکف، اکثراً اصطبل بوده و طبقات دوم و سوم و چهارم به عنوان سکونتگاه استفاده میشود. در بعضی موارد از طبقه چهارم به عنوان انبار نیز استفاده کردهاند.
آبریزها اکثرا در کنار معابر و در خارج از کرانها و محیط مسکونی قرار داشته و هر چند خانواده به طور مشترک دارای یک آبریز هستند. آبریزها اکثراً دارای چند محل نشیمن و انباره است که بستگی به شیب زمین دارد.
به خاطر قطر و ضخامت زیاد کرانها، ایجاد نورگیر در طبقات پایین کار بسیار مشکلی است، به این مناسبت نورگیرها اغلب در طبقات بالا واقع شدهاند.جنس پنجرهها از چوب بوده اغلب به شکل شطرنجی و در آنها قطعات کوچک شیشه تعبیه شده است.
آثار معماری صخرهای در اغلب نقاط جهان به چشم میخورد که در اکثر آنها اکنون دیگر سکنهای زندگی نمیکند، ولی معماری صخرهای از نوع کندوان فقط در یک منطقه دیگر در روی زمین ایجاد شده و آن در دره زیبای گورمه ترکیه است.
بافت قدیمی روستای کندوان که یکی از زیباترین و منحصر بهفردترین روستاهای تاریخی کشور و تنها روستای زنده صخرهای محسوب میشود، با ساخت و سازهای جدید که متفاوت با بافت گذشته است با تهدیدی جدی رو به رو شده است.
وجود آب معدنی، خانههای منحصر بهفرد، درههای سرسبز و خرم، آب و هوای مطبوع و لبنیات و عسل مرغوب کوهستان، سبب جذب تعداد کثیری مسافر از نقاط دور و نزدیک به این روستا به خصوص در فصول مساعد سال میشود.
این روستا به سبب ویژگی معماری صخرهای و بافت مخصوص آن در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. تودهها و گدازههای مذاب آتشفشانی، به وسیله باد، برف و باران طی هزاران سال متمادی شکل گرفته و به این فرم درآمده است. کرانها در تابستانها خنک و در زمستانها گرم است.
روستای کندوان دارای مسجد، حمام و مدرسه است و کران مسجد یکی از بزرگترین کرانهای روستا را تشکیل داده است. به دلیل شکل مخروطی خاص، اغلب کرانهای دارای طبقات مختلف، از داخل با یکدیگر ارتباط ندارند، کرانها عموماً دارای دو طبقه بوده و در بعضی موارد سه و حتی چهار طبقه نیز در آ نها ایجاد کردهاند.
در شمال شهر اسکو و در ۴۴ کیلومتری شهر تبریز و ۲ کیلومتری شمال کندوان واقع شده است. اثر معماری دهکده در پای یکی از ارتفاعات شمالغربی مجموعه آتشفشانی سهند کنده شده است و بنا به دلایل متعدد از اهمیت و موقعیت ویژهای برخورداربوده است.
معمارى روستاى حیلهور نشان مىدهد که زندگى دام و انسان در کنار هم در جریان بوده و کاوشگران براساس شباهتهاى موجود بین روستاى حیلهور و روستاى کندوان گمان مىکنند علت متروکه شدن روستاى حیلهور کوچ احتمالى اهالى آن به روستاى کندوان بوده است.
روستاى حیلهور که در بخش پایینى دامنه بین شیب زمین و کوه قرار گرفته همچون یک گودال پذیراى آب نهرهاى روانى است که در فصلهاى پر آب به طرف آن حرکت مىکنند.
با روان شدن این نهرها بخشهایى از روستا از قبیل آغلها به زیر آب مىرود و تداوم این موضوع باعث شده است تا گل و لاى بسیارى اطراف آغلها و خانههاى این روستاى تاریخى را در برگیرد.
روستای تاریخی حیلهور که شیوه معماری آن نیز منحصر بهفرد بوده و خانههای آن در دل زمین کرانی به صورت زاغههای زیبا و با سبک معماری بسیار عالی کنده شده و حتی قابل قیاس با خانههای صخرهای کندوان است و به لحاظ اینکه خانهها در دل زمین حفاری شده، از استتار کافی برخوردار بوده و از فاصله نه چندان دور قابل رویت نیست و نام حیلهور به خود گرفته است ولی تمام این خانههای زاغهای که بیش از ۲۰۰ واحد تخمین زده میشود، در اثر حمله مغولها در قرن هفتم هجری از سکنه خالی شدهاند.
نکته جالب توجه در این مورد این است که نخستین کسانی که به کندوان قدم گذاشتند، ساکنان روستای حیلهور در ۲ کیلومتری غرب کندوان بودند که در قرن هفتم هجری قمری برای در امان ماندن از حمله مغولها به دشتی در مقابل کندوان کنونی مهاجرت کردند و پناهگاهی امن برای خود بهوجود آوردند.
حسن قریشی، سرپرست روستاهاى تاریخى استان آذربایجانشرقى در این باره میگوید: روستاى تاریخى حیلهور بنا بر اعتقادات، محل زندگى مردمان اولیه روستاى کندوان بود و در حال حاضر متروکه مانده است. به علت قرار گرفتن این روستا در گودالى که توسط شیب زمین و دامنه کوه ایجاد شده است، آبهاى روان نهرهایى که از کندوان سرازیر مىشوند به آنجا مىریزند و باعث مىشوند تا بخشهایى از روستا از قبیل برخى آغلها به زیر آب بروند.
وی میافزاید: طى اقدامات اولیهاى که صورت گرفته است، توانستهایم با سنگچینى مسیر چند نهر روانى که به سمت روستا سرازیر مىشوند را تغییر دهیم اما همچنان نهرهایى وجود دارد که به این روستاى متروکه تاریخى مىریزند.
مردمان این روستا با شکافتن دل کوه خانههایشان را در کنار آغل گوسفندان مىساختند و به این ترتیب زندگى انسان و دام توام با هم شکل مىگرفت.
هنوز هیچ کاوش باستانشناسى در اطراف این روستا صورت نگرفته و به همین علت در خصوص زندگى مردمان آن حدس و گمانهاى زیادى وجود دارد. تصور کارشناسان این است که اهالی کندوان در مرحله اول در حیلهور زندگی میکردند و به دلایلی که بیشتر مصون بودن از حملات اقوام مهاجم میتواند باشد، اینجا را رها میکنند و به کندوان فعلی که تنگهاش قابل دفاع بود عزیمت میکنند، در واقع مردم حیلهور در یک دوره آزرده میشوند و این آزردگی نه به خاطر طبیعت بلکه از وجود یک قوم مهاجم بودند.
بر این اساس میتوان گفت، طبیعتاً مردم کندوان کندن را در حیلهور آموختند و حیلهور آنگونه که گفته شد، در دوران ایلخانی قدر مسلم مسکونی بود و شاید در این دوره به سوی کندوان مهاجرت کردند.
کندوان نسبت به حیلهور روستای بالادست بود از طرفی به نظر میرسد که معماری حیلهور طبیعتاً معماری پستتری نسبت به کندوان دارد. حیلهور و کندن آن در دل کوهها و زیرزمین پیشینهای بود برای کندن ماهرانه کندوان و انتخاب هوشمندانه آن.
حیلهور مربوط به دورهای است که انسان و دام در کنار هم زندگی میکنند همچنین در این منطقه مردم بیشتر به فرش بافی،گلیمبافی، ورنیبافی اشتغال دارند.
فضاهای موجود در حیله ور در طول سالهای متمادی از گل و لای و سیلابها پرشده بود که سازمان میراث فرهنگی در سال ۸۴ قریب به ۵۵ مورد آنها را خالی کرد و ممکن است دهها مورد دیگر نیز از زیر خاک بیرون آورد و باز حیلهور در آینده محلی میتواند، باشد برای تحقیقات و پژوهش محققانی که در حوزه معماری، جامعهشناسی، مردم شناسی و باستانشناسی قصد پژوهش دارند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر