مراحل برخورد با احمدی نژاد در حال کامل شدن
مواضع و اقدامات احمدی نژاد و حلقه نزدیکانش همچنان با واکنش هایی همراه است. فعالان سیاسی از هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا رویکرد او را مورد نقد قرار می دهند اما رسانه ها هنوز هم بر سر دو راهی دیدن یا ندیدن او باقی مانده اند.
اصولگرایانی که سابقا حامی احمدی نژاد بودند، اکنون بیشتر سکوت کرده و رسانه های اصلاح طلبان را متهم می کنند که قصد دارند با بهره برداری از حرف های احمدی نژاد به مجموعه حاکمیت فشار وار کنند. هر دو گروه اما بر این باورند که احمدی نژاد فعالیت سیاسی در قامت اپوزیسیون را ترجیح داده و تصور می کند که کسی با او برخورد نمی کند.
امیررضا واعظ آشتیانی فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که فرایند برخورد با احمدی نژاد در مراحل نهایی است. او در گفت و گو با «نامه نیوز» گمانه مدارا با احمدی نژاد را رد کرده و می گوید: «نظام در حال مدیریت مدبرانه قضیه است. به یکباره وارد یک موضوع خاص نمیشود و اجازه داده که مسائل فرایند خودش را طی کند و به مرحلهای برسد که بتوان تصمیم خردمندانه و اثرگذار گرفت».
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
******
*به نظر شما چرا احمدینژاد در ماههای گذشته نسبت به قبل رادیکالتر شده است؟
قبل از پاسخ به این سوال باید مقدمه ای را بگویم. ما نمی توانیم نام هنجارشکنی را آزادی و عدالت بگذاریم. عده ای همچون احمدی نژاد فکر میکنند که با واژههایی مثل آزادی و عدالتخواهی می توانند هنجار شکنی کرده و وارد یک درگیری شوند. عدالت یک تعریف مشخص دارد و در کشورهای مختلف براساس قوانین محدوده آزادی و عدالت تعریف می شود. در اسلام هم تعریف عدالت مشخص است و در جمهوری اسلامی ایران نیز عدالت و آزادی را تعریف کرده است. اینکه عدهای عدالت و آزادی را مستمسک قرار داده و ضمن هنجارشکنی خودشان را ناجی معرفی کنند نه پسندیده است و نه می تواند در شرایط فعلی گرهای از مشکلات موجود کشور را باز کند.
باید به امثال آقای احمدینژاد که خودشان را منادی آزادی معرفی میکنند، گفت که شما در نهایت آزادی دارید حرفهای آزادیخواهانه میزنید و دیگر چه آزادی را میخواهید یا تعریف کنید؟ شما در نهایت آزادی تهمت میزنید، در نهایت آزادی قضاوت میکنید.
*در راستای همین ادعای عدالت خواهی و آزادی خواهی اقدامات و مواضع رادیکالی دارند، به نظر شما چرا هر چه می گذرد تندتر عمل می کنند؟
من قبلا هم در مصاحبههایی پیشبینی کرده بودم که او علاقمند است به یک اپوزیسیون تبدیل شود و اکنون در حال تهیه تمام ابزارهای لازم برای این کار است.
*چرا این ضرورت را احساس کرده است؟
میخواهد بگوید من منادی آزادی و عدالت در جمهوری اسلامی هستم. او در جایگاهی نیست که برای برگزاری انتخابات زودرس تعیین تکلیف کند یا به مقام معظم رهبری بگوید که رئیس قوه قضائیه را عزل کنید. من نمیدانم ایشان از چه جایگاهی صحبت میکند.
*برخی معتقدند، دلیل اینکه احمدینژاد به سمت اپوزیسیون شدن حرکت کرده ، فضای سیاسی موجود است. به نظرتان شما متاثر از فضای سیاسی توام با ناامیدی و اعتراض به سوی اپوزیسیون شدن می رود یا به خاطر اهداف شخصی خود؟
همه مواردی که شما اشاره کردید، موثر است. احمدینژاد به دنبال اپوزیسیونشدن است زیرا اپوزیسیونشدن برایش راحتتر است. تحلیل او این است که برخورد کردن قانونی با او برای نظام هزینه دارد. به همین خاطر تصور می کند که نظام با او برخورد نمی کند.
* فارغ از اینکه احمدینژاد چه فکر میکند، بفرمایید به نظر شما دلیل سکوت در مقابل او چیست؟
به اعتقاد من سکوتی و مماشاتی وجود ندارد، چهبسا در ارتباط با برخی از افراد دیگر نیز در گذشته همین رعایتها انجام گرفت. بعد از طی شدن چنین پروسهای نهایتا تصمیم گیری و با آن ها برخورد شد. آقای احمدینژاد هم در حقیقت دارد همان فرایند را طی میکند.
* بنابراین شما هم با آن گروهی که معتقدند احمدینژاد مایل است حصر شود، موافق هستید؟
وقتی کسی که اپوزیسیون میشود، معنیاش معلوم است چیست. من از اول هم تحلیلم این بود که احمدینژاد دنبال اپوزیسیونشدن است، چرا که برداشت و تحلیلش این است که در فضای اپوزیسیون راحتتر میتواند خیلی مسائل و موارد را به طرق مختلف منعکس کند. این نکته را نیز در نظر داشته باشید که فضای امروز رسانهای در دنیا با ۱۰ سال قبل تفاوت دارد و احمدی نژاد فکر میکند با توجه به رسانههایی که بهطور محسوس و غیرمحسوس وجود دارند، میتواند یک حرفها و مسائلی را مطرح کند. به هرحال برداشت من این است که فرایند برخورد قانونی با احمدینژاد در مراحل تکمیل است.
*یعنی این مدارا موقتی است؟
نه، این مدارا نیست. من معتقدم که اتفاقا نظام در حال مدیریت مدبرانه قضیه است. به یکباره وارد یک موضوع خاص نمیشود و اجازه داده که مسائل فرایند خودش را طی کند و به مرحلهای برسد که بتوان تصمیم خردمندانه و اثرگذار گرفت.
* در این فضا جریانهای سیاسی و رسانهها چطور باید عمل کنند؟ شاهدیم که یک دو راهی وجود دارد و رسانه ها میان دیدن و ندیدن احمدی نژاد سردرگم هستند.
به هر حال برخی رسانهها این نوع حرف ها را میپسندند یا اگر هم که نپسندند، بهعنوان یک ابزار فشار از آن استفاده میکنند. به همین خاطر است که شاهدیم برخی افراد چطور بولد می شوند.
*منظورتان از استفاده به عنوان ابزار فشار چیست؟
یعنی ترجیح میدهند این حرفها گفته شود، از زبان احمدینژاد یا دیگری برایشان تفاوتی ندارد. فقط این مهم است که فشاری بر حاکمیت وارد شود. هرچند که من اعتقاد دارم که عدهای حتی احمدینژاد را غیرمستقیم تحریک به بیان یک سری صحبتها میکنند و مدعی میشوند که بله، یک بخشی از حرفهای شما درست است و بخی از آنها نادرست است؛ چرا دیر گفتی، چرا زود گفتی، چرا حالا گفتی؟ خود این ها هم موضوعاتی قابل تحلیل است.
* یعنی فکر میکنید بایکوت خبری احمدینژاد موجب حل مساله می شود؟
میتواند کمک کند، به نظر من به هر حرف تکراری ، خنثی یا بی تاثیر باید بی توجه بود. حالا چه احمدینژاد بگوید و چه هر فرد دیگری. شما وقتی نگاه میکنید در طول هفته و ماه، خود مسئولان دولتی سوژهسازی میکنند، مسائلی را طرح میکنند، شبههسازی میکنند و حرفهایی را میزنند که این حرفها دردی از دردهای موجود جامعه را برطرف نمیکند، ضمن اینکه جنگ روانی راه میاندازند تا عملکردشان بلاتکلیف بماند. خود دولت و برخی از دولتیها و حتی رئیس جمهور این مملکت حرفهایی را مطرح میکند که مستمسک امثال احمدینژاد قرار میگیرد.
* به نظر شما ممکن است ادامه رویه احمدینژاد به یک الگوی بد برای سیاسیون تبدیل شود؟
هر کسی در چارچوب آزادی میتواند حرفهایی را بزند که هنجارشکنانه نباشد. آقای احمدینژاد مدعی است که انسان آزاد به دنیا میآید و آزاد است و... ولی نمیآید بگوید که این آزادی تا کجا تعریف دارد، آیا در کشورهای غربی هم همین تعریف را میکنند؟ آزادی تعریفی دارد؛ عدالت نکتهای است که همه بشریت به آن علاقمند هستند و دوست دارند عدالت برای آنها برقرار باشد، اما اینکه امثال آقای احمدینژاد موضوعی را تحت عنوان آزادی و عدالت و محور میکند خودش میتواند ذبحکننده آزادی باشد.
*سوالم راجع به مفاهیم مورد اشاره و تاکید احمدینژاد نیست. این احتمال وجود دارد که فعالان سیاسی و مسئولان گمان کنند هر کسی می تواند مثل احمدینژاد با اتهامزنی و تهدید به افشارگری حرف خود را بزند؟
ترویج بداخلاقی سیاسی ، اخلاقی و رفتاری تحت نام عدالت و آزادی پسندیده نیست و قطعا افراد خلاق ، خوشفکر و صاحب تحلیل هیچ وقت به چنین صحبتهایی اهتمام نشان نمیدهند؛ چهبسا بارها و بارها خود بنده گفته ام که باید یک چیزهایی را از دشمنانمان یاد بگیریم. مثلا دشمنان ما همیشه سر یک اصولی میایستند. اصولشان این است که بهطور مشترک در جغرافیای سیاسی جهان چیزی بهنام جمهوری اسلامی ایران نباید باشد؛ مشترک هستند. حالا یکی آرام و یکی پیوسته جلو میآید جلو، یکی میخواهد خشن ورود پیدا کند، ولی در هر صورت همه به یک اصل پایبند هستند. ما باید یاد بگیریم که به اصول نظام و اصول انقلاب پایبند باشیم و راهکارهای منطقی را برای چگونگی قوامدادن به این اصول پیدا کنیم.
*به نظر شما احمدینژاد با این روشها و حرفها چقدر در تاثیرگذاری بر افکار عمومی موفق خواهد بود؟ آیا می تواند هوادران بیشتری جذب کند؟
کسانی که احمدینژاد در گذشته به او علاقمند بودند نیز امروز با موضعگیری در مقابل عالیترین مقام نظام، دیگر علاقه ای به او ندارد. احمدینژاد احتمالا افراد اپوزیسیون و زاویهدار را به سمت خودش جذب میکند، ولی آن کسانی که احمدینژاد را منادی حقیقت ،خدمت و سادهزیستی میپنداشتند، امروز باور دارند که کسانی که اصلا به چارچوب های ولایت معتقد نیستند به احمدی نژاد خط میدهند. من نمیخواهم انگ ضدولایت بزنم و اصلا چنین قصدی ندارم، ولی به اعتقاد من احمدینژاد سحر شده است. آقای احمدینژاد آن چیزی نیست که در گذشته راجع بود. امروز شاهد چنین اتفاقات ناگواری راجع به او هستیم، در صورتی که احمدینژاد میتوانست بعد از ریاست جمهوریاش مثل همان چهار سال اول که خیلی عاقلانه سکوت کرده و هرازگاهی پاسخها و تکمضرابهایی را مطرح میکرد، ادامه دهد و در عین حال برای خودش یک نگاه سیاسی را تعریف کند، ولی متاسفانه نخواستند؛ احتمالا نه خودش خواستند و نه آن کسانی که مشورتهای شکننده به او میدهند.
* حالا که این رویه را پیش نگرفت، آینده سیاسیاش را چطور ارزیابی میکنید؟
آقای احمدینژاد آینده سیاسیای ندارد. یک موقعی میتوانستیم بگوییم احمدینژاد می تواند یک جریان باشد. احمدینژاد میتوانست یک الگو باشد ولی امروز با این رفتارها فکر نکنم. دیگر آن علاقمندانی که در گذشته نسبت به او وجود داشت، وجود ندارد و این خودش بود که ریزش در نیروهای خود را رقم زد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر