خباز به دلواپسان: چرا زمان احمدی نژاد ساکت بودید؟
اما چرا امروز دولتی را نقد میکنند که اوضاع را از وخامت سالهای ۸۴ تا ۹۲ نجات داد؟ شاید هدف نقد سازنده نباشد و بحثی جدای تمام این سازندگیها درکار باشد. در یک نگاه میتوان بهراحتی مشاهده کرد افرادی که در سالهای دولت اصلاحات و دولت تدبیر و امید منتقدترین افراد بودند و هستند، در دولتهای نهم و دهم از حامیان دولت بهحساب میآمدند. در همین راستا «آرمان» با محمدرضا خباز، سیاستمدار اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
اخیرا شاهد هستیم که مخالفتها علیه رئیسجمهور به شکل شدیدی علنی شده است. چگونه میتوانیم تحلیل درستی از افراد معترض داشته باشیم؟
بهنظر بنده مخالفانی که درصدد ابراز مخالفت خود نسبت به دولت به شیوه خیابانی کردن هستند، به دو گروه تقسیم میشوند. گروه اول کسانی هستند که درصدد فروپاشی این نظاماند، اگرچه خود این اظهار را نمیپذیرند اما در عمل شبیه به گفتار و رفتار برخی از نمایندگان کنگره آمریکا هستند. پیرو همان صحبت معروف مبنی بر اینکه انقلاب ایران نباید چهلمین سال عمر خود را بگذراند. البته اگر مستقیم به این افراد بگوییم هدف شما چنین است، شاید حتی عصبی شوند و بهطور قطع آن را رد کنند اما در باطن همان کاری است که آمریکا در حرف و عمل انجام میدهد و اسرائیل تاکنون هزینه بسیاری برای رسیدن به آن متحمل شده و همچنین عربستان هم بهعنوان عامل این قصه، از ابتدا روشش را بر همین مبنا گذاشت. البته تعداد این افراد زیاد نیست، اما برنامهریزیشان بهشکلی است که عدهای را تحت تاثیر قرارداده و بهلحاظ روحی افراد را اغوا میکند. گروه دوم اما هدفشان با گروه اول متفاوت است، اما نتیجه اعمالشان یکسان با گروه اول خواهد بود. این دسته هدفشان فروپاشی کلیت نظام نیست و صرفا قصد تضعیف دولت را دارند. این افراد همان مخالفان انتخاباتی دکتر روحانی هستند. همان دلواپسان دیروز و صحنهگردانان امروزی که از سال ۹۲ زمزمههایی سردادند مبنی بر اینکه دولت آقای روحانی تکدورهای خواهد بود. همان کسانی که در بهزانو درآوردن دولت تدبیر و امید از هیچکوششی فروگذاری نکردند و با استفاده از ابزارهای صواب و ناصواب قصد زمینزدن دولت را داشتند و هنوز هم دارند. زبان حال این افراد، مصداق بارز جمله «هدف، وسیله را توجیه میکند» است. تصور این گروه هم آن است که با زمینخوردن دولت، آنها جایگزین خواهند شد. عطش ریاست با افراد کاری میکند و چنین کینهای در افراد بهوجود میآورد. کینه شکست در انتخابات، حسادت بر موفقیت روحانی برجسته خط امامی و کینه بهخاطر موارد بسیار دیگر، باعث چنین شرایطی در جامعه میشود که چنین افرادی به اسم مدافع مردم به میدان بیایند و کینهپروری کنند.
بهنظر شما این افراد در واقعیت هم مدافع حقوق مردم هستند؟
اگر گذشته آنها آنقدر برملا نبود، شاید میشد احتمال داد که حرفشان درست باشد. اما امروز باید از آنها پرسید اگر مدافع مردم هستید و ادعای برخاستن برای احقاق حق ملت را دارید، آن زمان که در یک شب دلار ۱۰۰۰ تومانی به ۳۰۰۰ تومان افزایش یافت، بهعنوان مدافع مردم چه کردید؟ زمان بالارفتن تورم تا حد ۴۴درصد کجا بودید؟ زمانی که واردات بیرویه در کشور، اقتصاد را دچار بیماری هلندی کرد، چرا همچنان حامی دولت ماندید، سکوت کردید و مدیران تولیدات داخلی را بهدلیل ورشکستگی ناشی از واردات بیرویه به زندان فرستادید؟ پس بحث این افراد دفاع از مردم نیست، سوء استفاده از کلمه «فشار اقتصادی بر مردم» است. امیرالمومنین میفرمایند: کلمهالحق یراد بها الباطل، گاهی بسیاری از کلامها در ظاهر پسندیده و زیباست، اما پشت آن گفته زیبا کردار زشتی نهفته است. کما آنکه از یاد نبریم در دولت اصلاحات، همین افراد بارها و بارها کفن پوشیده، به خیابانها آمدند ولی در دولتهای نهم و دهم دربرابر توهین به مقدسات و دین و انقلاب و نقض فرمان رهبری توسط رئیسجمهور سکوت کردند. افرادی که به اسم دین و انقلاب، در ۸ سال کشورداریشان نامناسبترین تصمیمات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و اداری داخلی و خارجی را گرفتند، امروز تیشه برداشته، به ریشه این نظام میزنند. پشت نقاب دین و انقلاب، اسلام و ارزشها و آرمانهای امام و رهبری را خدشهدار میکنند. مخاطب ما، این افراد هستند که به آنها برادرانه توصیه میکنیم به راه بازگردند چراکه حکایت، حکایت کسی است که فقط قسمت ملک خود را در کشتی سوراخ کرد و نتیجتا تمام کشتی را به نابودی کشاند.
روزنامه منسوب به دلواپسان این روزها علم مخالفت برداشته و با رفتار خود نشان داده که تصمیم دارد با تمام قوا مقابل دولت بایستد. ارزیابی شما چیست؟
در سخنان قبلی منظور من از جمله همین روزنامه هم بود. این روزنامه در دوران آقای احمدینژاد که با تصمیمات خام خود مسبب آن اتفاقات شوم در جامعه شد، به تعریف از دولت و حمایت مطلق میپرداخت، اما در این زمان که آقای احمدینژاد ماهیت اصلی خود را نشان داده، همچنان در سکوت است و به جای احقاق حق همان مردمی که خود را مدافعشان میداند، به تخریب و تضعیف نظرات کارشناسانه دکتر روحانی میپردازد. درگیری ما با دشمن علنی نیست، با کسانی است که در لباس دوست و خدمتگزاری، به ستونهای کشور لطمه میزنند. امروز موضوعی به نام احمدینژاد در کشور شکل گرفته که همه ارکان حکومتی را مورد حمله قرار داده است. اما این روزنامه مدعی ولایتمداری و دین محوری، همچنان در مقابل ادعاهای او سکوت کرده و شاید این سکوت بعضا به معنی حمایت نیز باشد. سخنی که باید به این آقایان گفت، این است که تصور نکنید با این اعمال محبوبتر خواهید شد. چراکه ۴ سال دولت اول آقای روحانی هم بنای عملکردتان چنین بود و تقابلتان با مردم را در نتیجه بیرونآمده از صندوق رأی دیدید. این روزنامه حتی حاضر نشد روز پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات، به ایشان تبریک بگوید. نه به ایشان، بلکه به مردم به خاطر حضور گستردهشان در پای صندوقها و همچنین احقاق حقشان به وسیله خوانده شدن رأیشان. اینها همه نشان دهنده این است که کینه این افراد، یک کینه کهنه است که به این آسانی از دل و ذهنشان پاک نخواهد شد، مگر آنکه با عنایت خداوند متعال هدایت شوند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر