خاطرهای ناگفته از دیدار با امام خمینی/عکس
آن روزها هنوز سپاه پاسداران تشکیل نشده بود و بسیاری از امور در همین ستاد قم مدیریت می شد. در اندیشه بودم که در فرصت کوتاهی که به من داده شده درباره چه موضوعی صحبت کنم.
با توجه به شور روزهای ابتدای پیروزی مطلب کوتاهی تهیه کردم و با بهره گیری از سوره انشراح بر آیه فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب تکیه کردم و به خیال خودم امام را پس از نیل به پیروزی انقلاب به ماموریت دیگری که در مسیر نیل به تقرب الهی دعوت کردم. حالا که فکر می کنم از خامی و جسارت یک جوان بیست ساله در برابر رهبر یکی از بزرگترین و تاثیر گذارترین انقلاب سده اخیر احساس شرمندگی می کنم.
پس از اتمام صحبتم که از روی نوشته ای که تهیه کرده بودم خواندم امام فرمود طیب الله و من سراسر جذب کلام امام و شیفته نگریستن به او و محو در فرمایشاتش بودم . در پایان فرمایشات ایشان وقتی که عازم خروج از اتاق کوچک محل دیدار بودند به یکباره به طور کامل برگشتند و من را در جمع کوچک پشت سرشان جستجو کرده و چشم در چشم من فرمودند موفق باشی پدر جان. امروز که نزدیک به چهار دهه از این روز می گذرد همچنان با یادآوری این خاطره گرمی و محبت آن کلام را حس می کنم. یادش گرامی باد.
بهار سال ۵۸ همزمان با اولین بهار پیروزی-دیدار با امام به همراه جمعی از پاسداران
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر