درگیری پسران مجرد، به قتل ختم شد
بهدنبال اظهارات پسر جوان- سهراب- او بلافاصله به کلانتری انتقال یافت و پس از بررسیهای صورت گرفته مشخص شد لحظاتی قبل از اعتراف سهراب، پسر جوانی به نام کوروش که هدف ضربات چاقو قرارگرفته بود پس ازانتقال به بیمارستان شهید فیاض بخش جان باخته است.
پس ازاعلام خبرقتل کوروش، موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم تحقیق اعلام شد. درادامه تحقیقات مقدماتی نیز پنج نفر ازطرفین نزاع دستگیرشده و روزگذشته همراه متهم اصلی، برای بازجویی به شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.
شهریار، دوست و همشهری کوروش که در زمان جنایت همراه مقتول بود به بازپرس گفت: «کوروش دانشجو بود و در گل فروشی کار میکرد. پنجشنبه به سراغاش رفته بودم که فهمیدم خیلی ناراحت و عصبانی است. علت را که جویا شدم گفت سهراب به او و خانوادهاش فحاشی کرده وبه همین خاطر میخواهد از او انتقام بگیرد. سعی کردم او را آرام کنم اما بیفایده بود. فردای آن روز از من خواست به سراغ سهراب برویم و با او حرف بزنیم. من و کوروش سوار بر موتورسیکلت به مقابل خانه سهراب رفتیم. اول من با او صحبت کردم و بعد از آن هم کوروش.اما ناگهان میان ما درگیری لفظی پیش آمد و بعد از آن هم سهراب درحالی که چاقویی در دست داشت خودش را به خیابان رساند و درگیر شدیم که با ضربات چاقو، کوروش را مجروح کرد.خیلی سریع با اورژانس تماس گرفتم اما هنگام صحبت شارژم تمام و تماس قطع شد. با این حال همان موقع آمبولانسی را در حال عبوردیدیم که کوروش را به بیمارستان منتقل کردیم اما دقایقی بعد فوت کرد.
جنایت با چاقوی دسته زرد
سهراب، متهم جوان که با ضربات چاقو مجروح شده بود در دفاع از خود گفت: کوروش، همشهریام بود اما با هم اختلاف داشتیم و هر بار که صحبت میکردیم میان ما درگیری لفظی رخ میداد. کوروش حتی در تلگرام هم به من فحاشی کرده بود و این ماجرا ادامه داشت. تا اینکه جمعه شب ابتدا شهریار و بعد هم کوروش با من تماس گرفتند و شروع به فحاشی کردند.بعد هم با تهدید گفتند مقابل خانهام هستند. من و چند نفر از دوستانم در خانهای مجردی زندگی میکنیم. زمانی که از پنجره خانه به بیرون نگاه کردم کوروش را دیدم که قمهای در دست دارد و مقابل در خانه ایستاده است. من هم چاقوی میوه خوری زرد رنگی را برداشتم و راهی کوچه شدم. با کوروش درگیر شدم و ضربهای به ران پایش زدم. او هم با قمهای که در دست داشت چند ضربه زد، ضربات اوبه قدری محکم بود که قمه خم شد.دوستش هم به سر من میزد. بعد هم یک ضربه به پهلوی کوروش زدم.اما چون کوچه بنبست بود نمیتوانستم فرار کنم وگرنه از همان لحظات اول تصمیم به فرارداشتم. بعد از پایان درگیری خودم را به پارکی در آن اطراف رساندم تا موضوع را به پلیس اطلاع دهم. اما پلیسی ندیدم. بعد از آن خودم را به درمانگاه شبانه روزی نزدیک پارک رساندم. به آنها گفتم قبل از اینکه از حال بروم مرا درمان کنند اما آنها گفتند ضربات عمیق است و باید به بیمارستان بروم.بعد از آن به سمت سه راه آذری رفتم و در میان راه با شهریار تماس گرفتم که او گفت کوروش جان باخته. با شنیدن این حرف خودم را به مأموران پلیس رساندم. به مأموری که آنجا بود گفتم من قتلی مرتکب شده ام. مأمور جوان ابتدا باور نکرد اما بعد از بررسی و تأیید ماجرا مرا بازداشت کردند و به اداره آگاهی بردند. من دو ضربه به مقتول زدم اما ضربهای به قفسه سینهاش نزدهام.درحالی که متهم مدعی است ضربهای به قلب مقتول نزده، اما شاهدان و دوست مقتول ادعای او را رد کرده و گفتهاند سهراب ضربهای به قلب کوروش زده است.
باتوجه به اظهارات متناقض متهم، بازپرس محسن مدیر روستا دستور ادامه تحقیقات در این خصوص را صادر کرد تا ابهامهای باقیمانده برطرف شود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر