آقایان روحانیون!در دعواهایتان جای خدا خالی است
دولت روحانی با تدبیر و کمک بعضی ارکان کشور توانست با مذاکرات پیچیده هستهای تحریمها را بشکند و الآن مدتی است ما میتوانیم نفت را آزادانه به هر کشوری خواستیم، بفروشیم و سرمایه گذاران را فرابخوانیم و...
کسی مدعی نبود برجام همه مشکلات کشور را حل خواهد کرد؛ برجام اولین گام مدبرانه جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی بود که از سه لایه تحریم ایران (حقوق بشری؛تروریستی و هسته ای) فقط در سومی حق مذاکره داشت و در آن موفق شد و تحریمهایش را بر داشت ولی در دو تحریم دیگر مذاکره نکرده و لذا همچنان باقی است؛فقط ترامپ و اسرائیل فهمیدند که در برجام ایران چه کلاهی سر غرب گذاشت لذا ترامپ یک سال فریاد میزند برجام را پاره کند و نمیتواند؛ ولی سئوال اینست که اگر برجام نبود الآن چه شرایطی بر کشور حاکم بود؟ حتی حقوق کارمندان دولت را هم نمیتوانستید بدهید؛اگر شرکتی ورشکست شده شما بتوانید آنرا سر پا نگه دارید و جلوی تعطیل شدن آنرا بگیرید هنر کردید!
با وجود وضوح این حقیقت به سان آفتاب نیمروز، در این دو سال چقدر علیه برجام صحبت شده و سرمایههای نظام و فرصت صدا و سیما و بعضی تریبونهای نماز جمعه و... در این مسیر هزینه میگردد و این اقدام افتخارآمیز به صورت لکه ننگی بر دامن دولت روحانی تصویر میشود!
مذاکره و گفتگو همیشه معقول و منطقی بوده و از روز اول حیات بشر تا همیشه عاقلان که برای رسیدن به هدف، دنبال کم ضررترین راهها میباشند، چنانکه آقایان با دشمنان شرقی وروسی (حامیان اصلی صدام) مذاکره و مراوده دارند؛عقلا مذاکره را رویه حکیمانه و به عنوان هدف متوسط، نقطهای پایینتر از حد مطلوب در نظر گرفته و از اهداف اصلی موقتا چشمپوشی میکنند و در جنب گرفتن امتیازات، امتیازاتی هم میدهند تا زمینه برای رسیدن به هدف بعدی و غایت بالاتر فراهم گردد ولی دیدیم که چقدر مقاله، میز گرد، سخنرانی و... ارائه شد که مذاکره منفی و تسلیم است و مثلا امام حسین با دشمن مذاکره نکرده و...، گویی وقتی میگوییم امام حسین با عمر سعد مذاکره کرد یعنی خدای ناکرده به حقانیت خود شک کرده یا پشیمان شده و...!!!
نقد هر حکومتی از جانب مردم، طبیعی است زیرا میخواهند از تصمیمهای حکومت تبعیت کنند و به سعادت یا شقاوت دنیایشان میانجامد و چه بسا به دلیل عدم اطلاع از جوانب امر، تصمیم حکومت را صحیح نمیدانند یا راهی بهتر به نظرشان میرسد و...، از این رو نقد و اعتراض میکنند و پذیرش نقدشان یا جوابگویی بدان را انتظار دارند و این کاملا طبیعی و اظهر من الشمس است وقتی مردم آزاد و مختارند، تا توجیه نشوند، نمیتوان از آنان انتظار اطاعت و همراهی و جانفشانی داشت.
این مسائل کاملا معقول، روشن و بدیهیاند ولی میبینیم این حقایق به شدّت مورد مناقشه قرار گرفته و اینجاست که فرد شک میکند واقعا این دعواها دینی است؛ یا خدای ناکرده دنیایی! اگر برای رضای خدا و دینی است، چرا به نقطه توافق نمیرسند؟
مهم نیست دو طرف دعوا چه کسانی هستند، همین که دعوا به وفاق و همراهی نمیرسد و ادامه دارد، نشان میدهد که دو طرف یا حداقل یک طرف دعوا خدایی نیست و جز اهداف دنیایی در نظر ندارد و طرف دنیایی هر کدام که باشد، دردآور است زیرا دو طرف دعوا، عالمان دین و رهبران و منتخبان مردمند و وقتی عالمان و حاکمان دنیایی باشند، طبیعی است که مردم هم که به دین ملوکشان هستند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر