خرق عادت اصولگرایان پس از تجمعات اعتراضی
فارغ از اینکه کدام دستهای پشت پرده از کجا و چگونه این ماجرا را رقم زدند؛ وقت چارهجویی است. چارهای از جنس همدلی، همگرایی و وحدت ملی. وحدت اما به گفتن ساده است و برای تحقق آن نیازمند درک صحیح از موقعیت در سه سطح مردم، فعالان سیاسی و حاکمیت هستیم. همین است که شاهدیم سیاسیون ریشهدار از هر گروه و جریانی، کدورتها یا انتقادها را کنار گذاشته و همنوا شدهاند. تاکید میکنند که این راهش نیست. میدانند که بههمزدن نظم موجود، آن هم توسط عدهای که مشخص نیست چند درصد از آن مردم هستند و چند درصد از آن عوامل سازماندهی شده؛ تاوان سنگینی دارد. آنچه در سوریه اتفاق افتاد را آینه عبرت و دعواهای سیاسی را به وقت دیگری موکول کردهاند.
بینش سیاسیون
پیش از اینها از اصلاحطلبان اصرار بود که به دنبال اصلاحات در چارچوب نظام هستیم و از گروه رقیب انکار. حالا اما چهرههای شاخص این جریان با موضعگیریهای صریح و دقیق ثابت کردهاند که این جریان سیاسی هیچوقت راه خود را جدا نکرده و منافع ملی را نادیده نگرفته است. عمده اصولگرایان که در تخریب دولت اعتدالی و رقبای اصلاحطلب خود از هیچ اقدامی فروگذار نکردهاند نیز در مواجهه با تجمعات اخیر منافع ملی را بر منافع جناحی خود ارجح دانستهاند. طرد شدن اقلیتی که در روزهای اول ماجرا هوای موجسواری در سر داشتند نیز ثابت میکند که کهنهکاران سیاسی از هر جناحی شرایط کنونی را حساس ارزیابی میکنند.
درک مردم
نقش مردم اما به اندازه مردان و زنان سیاست پررنگ است. مردمی که از پس یک تاریخ پر فراز و نشیب آمده و انتظار میرود در چنین بزنگاهی بهترین تصمیم را بگیرند. بدون شک خواستهها و مطالبات به حقی دارند. از حق اعتراض گرفته تا دغدغههای معیشتی. به تعبیر رییسجمهور از «آب و نان» گرفته تا درخواست باز شدن فضا. خواستهها و مطالبات مردم به هیچوجه محل بحث نیست و حرف بر سر راه و روش است. پرسشگری، مطالبهگری، عدالتخواهی و... اگر رنگ و بوی خون و خشونت بگیرد؛ مقصدی غیر از ترکستان ندارد. امروز همه مسوولان و مقامات تاکید میکنند که حق مردم برای اعتراض محفوظ است و کافی است که از مسیر قانونی اقدام کنند. مردم تهران، مشهد، کرمانشاه، اصفهان، ایلام، دورود، ایذه و... نیز میدانند که همین رویکرد مسوولان حکم یک دستاورد بزرگ را دارد. به همین خاطر انتظار میرود که مسیر قانون را برگزیده و در سایه آرامش برای تحقق مطالبات خود تلاش کنند.
صبر حاکمیت
مردم و فعالان عرصه سیاست اکنون در یک سوی میدان هستند و سوی دیگر حاکمیت. حاکمیتی که نباید آن را به دو بخش دولت و فراتر از دولت تقسیم کرد. نظام جمهوری اسلامی در آستانه چهل سالگی در طول حیات خود به واسطه عوامل مختلف داخلی و خارجی شاهد شیوه عجیب، بیسابقه و خشنی از اعتراض یا اغتشاش بوده و ثابت کرده که به قدر کافی تجربه اندوخته است. مدیریت این شرایط ساده نیست اگر دولت و سایر نهادهایی که در مجموع حاکمیت خوانده میشوند، تدبیر و پختگی لازم را نداشته باشند. استفاده از قوه قهریه و عدم برخورد منطقی و آرام با معترضان اعم از مردم معترض و سوءاستفادهگران، مساله را حتما پیچیدهتر میکند. پاسخ خشونت را با صبوری دادن؛ لازم است و قابل تحسین. مردم و فعالان سیاسی نیز انتظار دیگری ندارند. بدون شک دولت و نهادهای دیگری که در مجموع حاکمیت خوانده میشوند، قدر بینش و موقعیت سنجی مردمی که کورکورانه با جمعیت در خیابان همراه نشده و سیاسیونی که میدانند اکنون وقت آویختن به ریسمان منافع ملی است را میدانند و این قدرشناسی را با برخورد صبورانه و غیرخشونتآمیز به نمایش میگذارند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر