روایت خرازی از دوستیاش با سردار سلیمانی
دبیرکل حزب ندای ایرانیان گفت: ما در حال ریزش طرفداران خود در کشور هستیم و پایگاه اجتماعی مان نسبت به قبل از انتخابات تقویت شده تر نیست و در حال نزول است.
در ادامه اهم اظهارات صادق خرازی را بخوانید؛
*اگر به تک تک وزرا و دیدگاه های فکری آن ها نگاه کنیم و ارزیابی منطقی داشته باشیم، روح روح دولت، روح دولت غیر وابسته ای است. حتی اصولگرایانی هستند که به جریان اصولگرایی وفادار نیستند و بیشتر به استقلال خود فکر می کنند و با این زاویه دید می توان تعریف دقیق تر و واقع بینانه تری داشت.
*تعداد نمایندگان اصلاحات در دولت روحانی کم نیست البته من وکیل مدافع روحانی نیستم و بنا ندارم در این مصاحبه به عنوان وکیل مدافع حرف بزنم. معاون اول، وزیر نیرو، وزیر نفت و وزیر بازرگانی از درون جامعه اصلاحات کشور هستند. رئیس سازمان محیط زیست هم همین طور است. البته در این میان، حتما افرادی مسئولیت می گیرند که رویکرد رئیس جمهور را پذیرفته و به رئیس جمهور وفادار باشند.
*دولت روحانی، موقعیت ویژه ای نه تنها برای اصلاح طلبان بلکه برای تمام نیروها و کنش گران سیاسی ایجاد کرده است.
*اصلاح طلبان امروز در گفتمان و مشارکتی جمعی می توانند حرف برای گفتن داشته باشند وگرنه اگر بخواهند خودشان کوی و برزن شان را تعریف کنند، دچار همان بلیه ای می شوند که در سال ۸۴ به آن دچار شدند که طی آن آسیب جدی به کشور وارد شد.
*ما هیچ جایی ننوشتیم و امضا نکردیم که با حسن روحانی هم پیمانیم اما عقلی جمعی اینجا خودش را نشان داد. بزرگان اصلاحات آمدند از مجموعه ای گفتمانی، دفاع و مردم هم به طور خود خود به آن اعتماد کردند.
* ما { اصلاح طلبان} در حال ریزش طرفداران خود در کشور هستیم. ما به دلیل مشکلات زیادی که مردم دارند و بعضا با تیک هایی که در عملکردهایمان هست، در حال ریزش پایگاه اجتماعی خود هستیم مگر اینکه به یکباره در آینده، پدیده هایی در حرکتی یا در موقعیتی، نقش آفرینی کنند و فرصت هایی به وجود بیاید تا نیروهای جدید بتوانند به گفتمان مردم پسندتری جامه عمل بپوشانند. امروز که در خدمت شما هستم، پایگاه اجتماعی مان نسبت به قبل از انتخابات تقویت شده تر نیست و در حال نزول است. البته بخشی از این مساله طبیعی است چون دولت باید پاسخگو باشد؛ مشکلات این دولت، کم نیست.
* دولت دوم هاشمی دولتی بود که به شدت از اصولگرایی فاصله گرفت و در حال خلق جریان جدید به نام «کارگزاران» بود در حالی که در دولت فعلی، چنین چیزی وجود ندارد. هم شخص رئیس جمهور و هم افراد مختلف، دارای تشکیلات و موقعیت ویژه هستند. روحانی مایل است با حزب و گروه فعلی اش کار کند حسن روحانی شاید بیشتر مایل باشد با حزب و گروه فعلی اش کار کند در حالی که مرحوم هاشمی، شخصیت مستقل فراحزبی بود و خود را متعلق به همه نحله های فکری می دانست. روحانی می تواند دارای چنین ظرفیتی باشد اما به نظرم باید اسباب و علل اش را فراهم کند.
*سیاست در ایران غیر قابل پیش بینی است. نمی شود گفت که جنس فرآیند دولت های هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد یا حتی روحانی چگونه است. نتیجه فرایند دولت هاشمی، دولت خاتمی شد. نتیجه دولت اصلاحات، به دلیل اختلافات، مشکلات و جوسازی هایی که علیه خاتمی بود، احمدی نژاد شد و فرایند دولت احمدی نژاد، روحانی شد اما فرایند دولت روحانی، به دلیل تغییر شرایط سیاسی، منطقه و جهان، به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست.
*اصلاحات نتوانست مشروعیت خود در مجموعه حاکمیت را به منصه ظهور برساند من در دی یا بهمن سال ۸۴ پس از آنکه از کار دیپلماتیک فارغ شدم، در مصاحبه ای گفتم که بزرگ ترین دشمن احمدی نژاد، خود احمدی نژاد است؛ صبح به صبح که بلند می شود، بخش نامه ای علیه خود صادر می کند. کشور، نیاز به قانون و کار تشکیلاتی دارد و من زودتر از این احساس می کردم که احمدی نژاد به پایان برسد. معقتدم اگر احمدی نژاد حمایت های خاص را نداشت، کارش در همان دوره اول ریاست جمهوری تمام بود اما در نهایت نشد و می گفتند که تحمل احمدی نژاد، هزینه دفن اصلاحات است. من نمی گویم که این حق اصلاح طلبان بود یا خیر که اینگونه به آن ها نگاه شود.
*اصلاحات نتوانست مشروعیت خود در مجموعه حاکمیت را به منصه ظهور برساند. اصلاحات شاید در جامعه مشروعیت داشت اما این موضوع با مقبولیت و مشروعیت در حاکمیت، به طور کلی متفاوت است. در جوامعی مانند جوامع ما، این نخبگان هستند که در جامعه تصمیم می گیرند. فرایند نخبگان طوری بود که در مجموعه قاطبه حاکمیتی کشور به اصلاحات مقبولیت داده نمی شد.
* خاتمی در بسیاری از موارد با مبانی نادرستی که گفته می شد، مخالف بود. مخالفان خاتمی می خواهند وی را از دریچه یک دوربین کوچک بین رصد کنند. من نماینده خاتمی برای معرفی یا تنزل خاتمی نیستم. خاتمی به نظم اجتماعی باور داشت اما برخی، نظم را در برخورد و اعمال قاطعیت تعریف می کنند اما خاتمی این طور نبود.
* حزب ندا ۲ یا ۳ سال است که ایجاد شده. آرمان های حزب هم مشخص است. ما به هیچ وجه بنای بر پنهان کاری نداریم. ما با صدای بلند گفتیم که ولایت فقیه و قانون اساسی را قبول داریم. برای طرح این شعارها، کتک خوردیم؛ چوب خوردیم؛ بد و بیراه شنیدیم.
*من نمی توانم اینجا درباره آنچه با رهبری مطرح کردم، صحبت کنم اما خدمت ایشان هم رسیدم {پیش از تشکیل حزب ندا} و ایشان را نسبت به تصمیم خود مطلع کردم. ایشان توصیه ها، رهنمودها و تذکرات بسیار جدی نسبت به این موضوع داشتند.
*اصلا برای ما مهم نبوده و نیست که دیگران ما {حزب ندا} را تایید یا رد می کنند. اگر شما تصور کنید که این موضوع، کوچک ترین اهمیتی برای ما دارد، این طور نیست. خاتمی، به عنوان شخصیت مهم اصلاح طلب، معتقد است که امروز هیچ جریانی به اندازه ندا به لحاظ تشکیلاتی موفق نبوده است. اگر امکانش هم باشد، خاتمی از ما دفاع می کند و می گوید هر کجا لازم است، از بچه های ندا استفاده کنید.
*واقع این است که سه جریان در ماجرای نگاه به سال ۸۸ و وقایع آن سال وجود دارد. یکی، نگاه رادیکال اصلاح طلبی که می گوید تقلب شده و همه چیز بر اساس تقلب بوده است و حاکمیت هیچ نمی توانیم بگوییم دوازده میلیون رای تقلب شده است گام حساب شده ای برای مبارزه با تقلب و فساد انجام نداده؛ ما این ها را قبول نداریم و با آن ها سازش نمی کنیم. دوم، جریانی است که معتقد است هیچ اتفاقی نیفتاده و تاکنون انتخاباتی بهتر از انتخابات سال ۸۸ برگزار نشده است. در کنار این، ما خودمان را متعلق به جریانی می دانیم که می گوید تخلف های زیادی در دوره انتخابات صورت گرفت و شاید نشود نام این «تخلف» را «تقلب» گذاشت اما در هر دوره ای وجود داشته است. معتقدیم که سازوکارهای انتخاباتی، نیازمند تغییر و بازبینی است. ما نمی توانیم بگوییم که دوازده میلیون رای تقلب شده است.
* نیروی «قدس»، نیروی تافته جدا بافته ای در دنیا نیست. در همه جای دنیا، بسیاری از کشورها، نیروی اقدام سریع دارند؛ هم آمریکایی ها دارند؛ هم اروپایی دارند. اروپایی ها تحت عنوان «ناتو» اقدام می کنند؛ آمریکایی ها هم همین طور. بنابراین، کشوری مانند ایران با نگاه ایدئولوژیکی که به منطقه و جهان دارد، مگر می شود نیروی اقدام سریع نداشته باشد؟
*نیروی قدس، نیروی تافته جدا بافته ای در دنیا نیست اگر نیروی قدس را نداشتیم، باید تشکیک می کردیم و از حاکمیت می پرسیدیم شما که سیاست خارجی تان مانند فرانسه و اسرائیل ایدئولوژیک است، چرا چنین نیرویی ندارید. ما برای حفظ امنیت ملی مان، نیازمند نیروهای اقدام سریعی مانند نیروی قدس هستیم. آمریکایی ها و اروپایی ها از همان سال های ابتدایی دهه هفتاد که من در آمریکا بودم، می گفتند چرا چنین نیرویی باید وجود داشته باشد؛ ما هم می گفتیم به شما ارتباطی ندارد. آن ها برای امروز می ترسیدند که ایران در هر واقعه ای بتواند این نیروی اقدام سریع را وسط بکشد و بهترین استفاده را از آن ببرد.
*سردار سلیمانی به شدت مُتِادب به آداب و مُتِخلق به اخلاق است. قاسم، نماد جوانمردی است. امکان ندارد کسی که گرفتار است و به قاسم مراجعه می کند، وی به او توجه نکند. محال است که از همرزمان قاسم کسی مشکلی داشته باشد و قاسم به آن ها رسیدگی نکند. قاسم محال است که دوستانش را فراموش کند. من در دورانی که بیمار بودم، در تمام سختی ها، در فرودگاه می آمد من را می دید و می رفت. در کنار جسم بی حال و ناامیدم، زمانی که خون به گردن من می زدند، بارها زیارت عاشورا می خواند. آقای قالیباف هم این طور بود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر