آقای کیانوش رستمی؛ تنهایی قهرمان نشدی!
تمام؛این بود سرانجام همه آن خودبینی ها و خود محوری ها.آقای رستمی،چه شد علم به روزی که داشتی و حسین توکلی،سجاد انوشیروانی،وحید ربیعی،نواب نصیرشلال و بقیه اعضای کادر فنی تیم ملی وزنه برداری نداشتند؟دیشب اتفاق عجیبی افتاد.غیر قابل باور.شاید حتی نشود فکرش را هم کرد که وزنه برداری مثل کیانوش رستمی،وزنه از دستانش افتاده باشد،مدال طلا نگرفته باشد و نامش در بین وزنه بردارانی باشد که می گویند"اوت" کرده است!
این اتفاق اما افتاد.همین شب گذشته در آمریکا.کیانوش در حرکت یک ضرب کمی پایش لرزید اما تلاشش را کرد.زور زیادی زد و اگر پایش یاری می کرد شاید نقره اش،طلا می شد.شب متفاوتی بود و رستمی باید علاوه بر رقیب سرسخت کوبایی-شیلیایی با زانوی مصدومش هم می جنگید!شاید به همین دلیل هم بود که او در حرکت دوضرب حرفی برای گفتن نداشت!احتمالا همین حالا،شاید فردا و شاید زمانی که علی مرادی یا خود کیانوش لب به سخن باز کنند از زانوهای بانداژ شده ای بگویند که به دلیل همین مصدومیت روی پاهای رستمی خودنمایی می کرد اما آیا همه ناکامی های رستمی در پای مصدوم اش خلاصه می شود؟
۱:قبل از المپیک و درخواست برای تنهایی تمرین کردن.رسانه ها نوشتند و نوشتند که نباید این درخواست بدعت شود و نباید فدراسیون وزنه برداری زیر بار این برود که رستمی تنهایی تمرین کند،در اردوها نباشد و ساز خودش را کوک کند! اما این فدراسیون و در راس آن علی مرادی به مدالی که ممکن بود کیانوش در برزیل بگیرد نیاز داشتند!دقیقا همین طور هم شد.رستمی یک طلا از سه طلای ایران در المپیک را گرفت اما در نشست خبری نه از فدراسیون حرفی زد و نه از زحماتی که در تیم ملی برایش کشیده بودند.او که زبان انگلیسی اش را هم تقویت کرده بود،سینه سپر کرد و در گفت و گو با رسانه های خارجی گفت:«تنهایی مدال گرفتم و تنهایی قهرمان شدم.»
۲:پس ازبازگشت از المپیک و دوباره درخواست های عجیب.در ماه های اول که او به همراه سایر مدال آوران ایران سرگرم مراسم های مختلف و دید و بازدید های مرسوم بود و هنوز نوبت به این نرسیده بود که خواسته های تازه ای داشته باشد.چند ماه بعد و در شرایطی که این وزنه بردار در اردوهای تیم ملی حاضر نمی شد،سجاد انوشیروانی سرمربی وقت تیم ملی در نشستی مطبوعاتی از این گفت که رستمی شانسی برای حضور در بازیهای آسیایی و مسابقات کشورهای اسلامی ندارد.اما از زمانی که انوشیروانی این حرف را زد تا زمانی که خودش استعفا بدهد فقط ۵ ماه زمان نیاز بود.سجاد رفت،چون در فدراسیون علی مرادی،ورزشکار سالاری باب شده بود و کیانوش رستمی که مدعی بود علم اش بالاتر از کادر فنی تیم ملی است حاضر نمی شد پا به پای بقیه ملی پوشان و بقیه المپیکی ها تمرین کند؛دقیقا تافته ای جدا بافته.
۳:مسابقات جهانی آمریکا و طبق معمول کیانوش و تنهایی اش.اما کاش همه چیز به همین تنهایی تمرین کردن خلاصه می شد.یک روز خبر رسید که قرار است برادر کیانوش رستمی به عنوان مربی با او به آمریکا برود.برادری که چهره سرشناسی در وزنه برداری ایران نیست و حداقل اش این است که عموم مردم او را نمی شناسند.همان زمان یک سوال ذهن مخاطبان را درگیر کرد که چرا کیانوش رستمی که علم خودش را بالاتر از اعضای کادر فنی تیم ملی می دانست به یک باره حاضر شد تا یکی مثل برادرش بیاید و به عنوان مربی به او نکات لازم را گوشزد کند؟
۴:شب تلخ در آناهیم آمریکا.پاهای لرزان کیانوش و بانداژهایی که پس از هر بار افتادن وزنه ها بیشتر به دور پاهای او پیچیده می شد.کیانوش هر چه در چنته داشت رو کرد.حتی در آخرین باری که پشت وزنه ایستاد فریاد زد"به عشق ایران". او همین یکی دو هفته پیش عشقش به ایران و مردم را نشان داده بود.همان زمانی که به میان زلزله زده ها رفت،در اینستاگرامش شماره حسابی برای کمک به مردم منتشر کرد و رفت آنجا که بگوید در بیرون از زمین هم می شود قهرمان شد اما...آناهیم برای کیانوش رستمی کابوس وار تمام شد.کیانوش رستمی تلاشش را کرد اما مثل المپیک که تنهایی قهرمان شد،اینجا هم تنهایی مدال طلا نگرفت و تنهایی ناکام بود!
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر