«امیررضا واعظ‌ آشتیانی معتقد است: «احمدی‌نژاد دنبال یار می‌گردد، چون یارش محدود به بقایی، مشایی و جوانفکر است به همین‌ها قناعت می‌کند اما اینها بار او هستند نه یار او.»

این فعال سیاسی اصولگرا می‌گوید: «احمدی‌نژاد در یک سری موضوعات متوهّم است و می‌خواهد فراموش نشود اما او باید قدر خود را بداند، قانونمدار باشد والا اگر بخواهد آرامش جامعه را به هم بریزد، مُر قانون باید اجرا شود. این که یک نفر زمانی رئیس‌جمهور، معاون رئیس‌جمهور، وزیر و وکیل بود، اینها همه به کنار است و عنوانی بیش نیست چون همه در برابر قانون یکسان هستند.»

متن این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم:

به‌ نظر شما احمدی‌نژاد سال ۸۱ با احمدی‌نژاد ۹۶ تفاوت کرده است؟

حدود ۱۵ سال از سال ۸۱ می‌گذرد. قطعا تغییر و تحولاتی ایجاد شده است.

آیا تعریف امروز آقای احمدی‌نژاد از عدالت‌طلبی همان تعریفی است که در سال ۸۱ داشت؟

در ۱۰ اسفند سال ۸۱ انتخابات دومین دوره شوراهای شهر و روستا برگزار شد و ما پیروز انتخابات شدیم. ۱۹ اسفند خدمت رهبر انقلاب رفتیم و در ۹ اردیبهشت سال ۸۲ نیز شورای شهر دوم شروع به کار کرد. مقام معظم رهبری در آن نشست توصیه‌ای به اعضای شورای شهر دوره دوم داشت که‌ کاش مسئولان به آن توصیه توجه و از سیاسی‌کاری و سیاسی‌بازی دوری می‌کردند. اتفاقا آقای احمدی‌نژاد نیز همراه منتخبان شورای شهر دوم تهران در آن جلسه حضور داشت، البته شهردار نشده بود اما به‌ عنوان لیدر انتخابات دومین دوره شورای شهر تهران آمد. حضرت آقا فرمودند: «به گذشته نگاه نکنید، چه اتفاقی افتاده است. از امروز به بعد را ببینید که چه کار می‌خواهید برای مردم شهر تهران انجام دهید.» تلاش آقای احمدی‌نژاد و اعضای شورای شهر آن موقع برای برقراری عدالت بین شمال و جنوب شهر تهران و اعتمادسازی بین مردم بود. حالا اگر قرار باشد کسی سردمدار و لیدر سلامت اقتصادی و مبارزه با مفاسد باشد قطعا باید هزینه‌هایی را تحمل کند. این هزینه‌ها می‌تواند سیاسی باشد. نمی‌خواهم بگویم آقای احمدی‌نژاد دارد هزینه عدالت‌محوری را پرداخت می‌کند. قطعا او در تصمیماتی که می‌گرفت یا کارهایی که انجام داد، فراز و نشیب‌هایی را تجربه کرد ولی واقعیت امر این است اگر بنا باشد، با مفاسد و یک‌سری پلشتی‌ها برخورد کنیم باید هزینه داد و ادبیات متفاوت داشت.

یعنی ادبیاتی متفاوت با آنچه اخیرا آقای احمدی‌نژاد داشت؟

من از خرداد ۸۹ از سیستم تشکیلاتی آقای احمدی‌نژاد جدا شدم و تا امروز مواضع خاص خود را دارم یعنی دفاعی از دولت آقای احمدی‌نژاد ندارم چه‌بسا که رسانه‌ها گواه قضایا هستند، من در مسائل سیاسی، اقتصادی و گاهی زمینه‌های ورزشی انتقادهای صریح به دولت آقای احمدی‌نژاد داشتم ولی اگر این نکته‌ها را می‌گویم برای آن است که سعی کنیم انصاف را رعایت کنیم. اگر از شخصی خوش‌مان نمی‌آید، فقط این مساله را ملاک قرار ندهیم.

آقای احمدی‌نژاد با این رفتاری که در قبال بست‌نشینی آقایان بقایی، جوانفکر و حبیب خراسانی پیشه کرد، اقدام درستی انجام داد؟

خیر، اصلا کار خوبی نبود. در این شرایط من رفتار منطقی و یک رفتار منطقی که بتواند اثرگذاری داشته باشد، اصلا از آنها ندیدم. چیزی که دیدم این بود که بخواهند هوچی‌گری کنند تا تحریکی برای طرفداران باشد. این نوع رفتارها، رفتارهای پسندیده در عالم سیاسی و حتی مناسب برای فضای امروز کشور نیست. ما هر چه تلاش کنیم فضای کشور را آرام کنیم، یک هنر بزرگ انجام دادیم. یعنی همه باید با عمل و با کلام‌شان کمک کنند که مملکت در یک فضای آرامش باشد. در فضای آرامش است که می‌توانیم با مخالفان و دشمنان خود برخورد مناسب و منطقی داشته باشیم ولی اگر بنا باشد ما در درون کشور رفتارهای غیر متعارف سیاسی از خود نشان دهیم، دشمن به مقصودش می‌رسد چون او هم همین را می‌خواهد. دشمن برای مبارزه با ما انرژی می‌گذارد، وقتی این وضعیت را می‌بیند می‌گوید: «اینها خودشان با خودشان درگیر هستند، کفایت می‌کند و فقط کافی است دنبال بهره‌برداری برویم.»

آقایان بعد از یکی، دو روز بست‌نشینی را جمع کردند. الان جواب دهند به چه چیزی رسیدند؟ چه اتفاقی افتاد؟ واقعیت آن است که هیچ اتفاقی نیفتاد. آیا آنها با بست‌نشینی می‌خواستند بگویند قوه‌قضائیه برخورد خوب نمی‌کند؟ خوب کسی منکر این نیست که در قوه‌ قضائیه یا سازمان‌های دیگر کشور نقص وجود دارد. همه ارگان‌ها و سازمان‌ها و تشکیلات کشور نقایصی دارند ولی این که ما همه چیز را سیاه یا همه چیز را سفید ببینیم منصفانه نیست. من نه از قوه‌ قضائیه می‌خواهم دفاع بکنم و نه از سازمان و تشکیلات دیگر. اما این که بست‌نشینی کنند و بگویند: «برای ما پرونده درست کردند و از قبل هم مشخص است چه حکمی ‌می‌خواهد صادر شود.» این صحبت‌ها خیلی جای ‌تردید دارد. این همانی است که دشمن و سازمان‌های بین‌المللی در عرصه‌های مختلف می‌خواهند و دنبالش هستند یعنی دنیا روی کشور ما درباره موضوعات مختلف متمرکز است. ما خودمان ابزار و وسیله نشویم که گراهایی را به دشمنان نظام بدهیم. من همیشه می‌گویم ما از دشمنان یک نکته‌ای را یاد بگیریم و آن این که آنها روی اصولی متفق هستند و ایستادند برای این که در جغرافیای سیاسی جهان، کشوری به نام جمهوری اسلامی ایران نباشد. آنها روی این اصول هستند. ما باید روی اصولی که حفظ و ارزش‌های نظام است، بایستیم و حالا روی فرعیات با هم بحث کنیم اما ما برخی مواقع از اصول هم عبور می‌کنیم، این نشان می‌دهد که متأسفانه برخی افراد آن بصیرت لازم را ندارند که بدانند در این مقطع که کشور در شرایط حساسی قرار دارد و اتفاقات رنگارنگ در اطراف کشور می‌افتد، ما چگونه باید با هم صحبت کنیم و نسبت به هم موضع‌گیری داشته باشیم که دشمن مأیوس شود. آقایانی که بست نشستند، بحث عدالت می‌کنند ولی بحث‌شان شباهتی به عدالت ندارد. وقتی بحث آزادی یا بحث قانون است، باید بدانند قانون زمانی حاکم می‌شود که همه به آن احترام بگذارند. این طور نمی‌شود که هر جا قانون به نفع ما بود محترم باشد و هر جا به نفع ما نبود ضد آزادی توصیف شود. بنابراین نه بست‌نشینی را من تایید می‌کنم نه اینکه تصور شود در سازمان‌های مختلف نقصی وجود ندارد. نقص وجود دارد. بارها و بارها شنیدیم که رئیس قوه‌قضائیه خودشان در صحبت‌های مختلف گفتند نواقص، مشکلات و مسائلی در قوه است که داریم برطرف می‌کنیم. کجا و کدام سازمان در کارش نقص و مشکل ندارد؟ همه جا وجود دارد. منتها با یک تدبیر این مشکلات برطرف می‌شود. واقعا آقایان چرا بست‌نشینی را شروع کردند که بعد خودشان جمع‌شان کنند؟ چه اتفاقی افتاد؟ چه نصیب‌شان شد؟ به نظرم جز آن که خوراک تبلیغاتی به بیگانه دادند و ذهن و فکر یک عده مردم را مشوش کردند، اتفاق دیگری نیفتاد.

شما با آقای احمدی‌نژاد مدتی از نزدیک کار کردید، بنابراین شخصیت او را می‌شناسید. او الان دارد خودش را فدای چند نفر مثل آقا بقایی، مشایی، جوانفکر می‌کند چون حرف‌های او در حرم حضرت عبدالعظیم به نفع عدالت‌خواهی و عدالت‌طلبی نبود بلکه برای توجیه کارهای چند نفر چنین داد سخن داد یعنی عموم جامعه مصداق صحبتش نبودند. آیا این حرکات آقای احمدی‌نژاد پایگاه اجتماعی‌اش را تقویت یا تضعیف می‌کند؟

راجع به افرادی که نام آنها برده شد چند نکته بگویم. آنها حرف‌هایی می‌زنند که از نظر قانون خلاف است. در دنیا آزادی هم تعریف دارد. آزادی به این صورت نیست که هر کسی بدون مستند هر حرفی بزند بلکه در دنیا رسانه‌ها وقتی یک دفعه افشاگری می‌کنند، سند ارائه می‌دهند. یعنی به محاکم قضایی درباره آن فردی که راجع به او افشاگری شده مدرک می‌فرستند. این که آقای بقایی به زندان رفت و وقتی بیرون آمد، علیه سخنگوی قوه‌ قضائیه صحبت کرد یا مسائلی را از داخل زندان نقل‌ قول کرد، مصداق افشاگری نمی‌شود. این حرف‌ها باید ثابت شود، وقتی نمی‌توانند ثابت کنند دیگر کجای آن با عدالت می‌تواند همخوانی داشته باشد یا فلان نفری که در کنار آقای احمدی‌نژاد است، می‌آید حرف‌هایی می‌زند که حرف‌هایش با قانون منافات دارد؛ آخر قانونمداری هم چیز خوبی است. چرا ما نسبت به قانون ‌بی‌تفاوت هستیم؟ چرا فکر می‌کنند باید هر چه ‌تراوشات مغزی‌شان است بیرون بریزند و ادعا کنند و بگویند این حرف‌هایی که ما می‌زنیم، درست است؟ این دیدگاه خودش دیکتاتوری است. حالا می‌خواهد از طرف هر کسی بیان شده باشد چه آقای احمدی‌نژاد یا رئیس قوه مجریه کشور یا هر فرد دیگری. هر کس بگوید هر چه من می‌گویم درست است، باید بداند دوره من بودن تمام شد. متأسفانه فکر می‌کنم آقای احمدی‌نژاد افراد اثرگذاری در کنارش وجود ندارند. آقای احمدی‌نژاد باید از افراد فکور در کنار خودش داشته باشد که به او کمک کنند. الان این افراد بار آقای احمدی‌نژاد شدند نه یار آقای احمدی‌نژاد. آقای احمدی‌نژاد یک پتانسیل و یک ظرفیت برای کشور است ولی افرادی که در کنار او هستند یار او نیستند بلکه بیشتر بار او هستند.

برخی می‌گویند آقایان بقایی و مشایی و جوانفکر، آقای احمدی‌نژاد را راهبری می‌کنند، شما هم این اعتقاد را دارید؟

من فکر می‌کنم راهبری متقابل است. یعنی یک جایی آقای احمدی‌نژاد دنبال یار می‌گردد چون یارش محدود به این افراد است به همین‌ها قناعت می‌کند ولی آنها یار آقای احمدی‌نژاد نیستند بلکه بار هستند. تاکید می‌کنم شخص آقای احمدی‌نژاد ظرفیت برای کشور می‌تواند باشد، نگاهش هر چه هست حتی اگر رویایی باشد، هم می‌تواند محترم باشد چون باید نگاه افراد را محترم بشماریم البته تا جایی که منجر به تنش‌های سیاسی و اجتماعی نشود.

آقای احمدی‌نژاد به نظر شما متوجه شد که واقعا این بست‌نشینی اطرافیانش هیچ دستاوردی نداشت؟

او باید به خلوت خودش مراجعه و بررسی کند ببیند این اتفاقی که افتاد، چه حاصلی داشت. معتقدم آن اتاق فکری که این طراحی را انجام داد و افرادی بر اساس همین طراحی به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی رفتند و تحصن کردند، باید تحلیل می‌کرد اگر آنها بروند این کار را بکنند چه خروجی نصیب‌شان می‌شود؟ آیا دنبال این بودند به مردم بگویند این افراد مظلومند و قوه‌قضائیه دارد به اینها ظلم می‌کند؟ اگر فرض را بر این بگیریم که هدف این بود چه اتفاقی افتاد؟ چه دستگیرشان شد؟ جز این بود که تمامی ‌فعالین سیاسی این موضوع را تقبیح کردند و گفتند کار خوبی نبود. اگر بناست اعتراضی صورت گیرد، اعتراض باید یک مبنایی داشته باشد یک پایه‌ای داشته باشد، این که جلو جلو قضاوت شود اقدام درستی نبود. من تصور و برداشتم از تحصن این است که می‌خواستند تصمیم‌گیری قوه‌قضائیه در ارتباط با آقایان را تعدیل کنند تا اگر حکمی‌ می‌خواهد صادر شود این حکم تعدیل شده باشد. ولی قطعا قوه‌ قضائیه تا آنجا که نشان داده شده مسیر خودش را می‌رود. قوه‌ قضائیه مُر قانون را می‌خواهد اجرا کند، اگر بنا باشد قوه‌ قضائیه مُر قانون را اجرا نکند و تحت‌تاثیر فضاسازی قرار بگیرد، از فردا هر متهمی‌ در این مملکت فضاسازی می‌کند تا بتواند بر تصمیم قوه‌ قضائیه تاثیرگذار باشد. در آن زمان دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

به نظر شما تاکتیک آقای احمدی‌نژاد در زدن خانواده لاریجانی چه بود؟

معتقدم آن حرفی که آقای احمدی‌نژاد درباره خانواده لاریجانی زد باید از چند منظر نگاه کرد. یک زمانی یک فرد عامی ‌این حرف را در کوچه یا خیابان می‌زند و می‌گوید من این خانواده را قبول ندارم آن بحثش جداست اما یک شخصی که سابقه اجرایی در مملکت داشته و وقتی به‌ عنوان رئیس‌جمهور سابق این حرف را می‌زند، این حرف به نظر من مخالفت با نظر مقام‌ معظم‌ رهبری است چون آیت‌الله آملی منصوب حضرت آقاست. وقتی آقای احمدی‌نژاد می‌گوید «ما خانواده لاریجانی‌ها را قبول نداریم.» یعنی با نظر مقام معظم رهبری که آیت‌الله آملی را به ریاست قوه‌قضائیه منصوب کرده مخالفت می‌کند. به عبارت دیگر برای رهبر معظم انقلاب تعیین تکلیف می‌کند که از خانواده لاریجانی، چرا آیت‌الله آملی رئیس قوه‌قضائیه شد و معنی حرف آقای احمدی‌نژاد این است. نکته دیگر درباره آقای علی لاریجانی است. مردم او را برای نمایندگی مجلس انتخاب کردند، اگر آقای احمدی‌نژاد دم از مردم می‌زند، همین مردم نمایندگان را انتخاب کردند و نمایندگان نیز برای ریاست مجلس به آقای لاریجانی رای دادند. پس کدام مردم خطاب آقای احمدی‌نژاد است؟ فقط کسانی که آقای احمدی‌نژاد را قبول دارند مردم هستند و بقیه مردم نیستند؟ این نگاه خوبی نیست.

بعضی‌ از آنها وقتی بحث‌ها و تحرکات اخیر احمدی‌نژاد را می‌بینند، شک دارند که آقای احمدی‌نژاد خودش این حرکات را دنبال کند، نظر شما چیست؟

من شخصا آقای احمدی‌نژاد را یک اپسیلون حساب نمی‌کنم که از خارج خط بگیرد، اینها انگ زدن به آقای احمدی‌نژاد است. انصافا آقای احمدی‌نژاد این نیست که می‌گویند که از خارج خط می‌گیرد. من برداشتم این است که آقای احمدی‌نژاد در یک‌ سری موضوعات متوهّم است. البته او را آدم باهوشی می‌بینم ولی چند رفتار از خودش نشان داد که این رفتارها را واقعا نتوانستم تحلیل کنم. نمونه‌اش حمایت از بقایی برای انتخابات ریاست‌جمهوری بود. اصلا من هیچ گاه تصور نمی‌کردم احمدی‌نژاد برای انتخابات ریاست‌جمهوری پشت بقایی بیاید یا این که احیانا خودش بخواهد کاندیدا شود. یعنی اصلا در مخیله هیچکس نمی‌آمد. وقتی صفحات رسانه‌ها را در قبل انتخابات ورق بزنیم هیچ کس این تصور را نداشت که احمدی‌نژاد بیاید پشت بقایی بایستد و بقایی را حمایت کند. من تصور می‌کردم احمدی‌نژاد آن قدر باهوش است که در فرصت‌های مناسب از ابزارهای مناسب استفاده می‌کند.

یعنی احمدی‌نژاد الان دارد هوشش را از دست می‌دهد تا فقط مطرح شود؟

من تصور می‌کنم آقای احمدی‌نژاد می‌خواهد فراموش نشود. ضمن آن که باز هم تاکید می‌کنم آقای احمدی‌نژاد یک ظرفیت است. با تمام این اتفاقاتی که افتاد باز می‌تواند یک ظرفیت در کشور باشد ولی او باید قدر خود را در کشور بداند.

اصلاح‌طلبان از این رفتارهای احمدی‌نژاد سوءاستفاده می‌کنند و می‌گویند اگر ما این کارها را کرده بودیم، این قدر تحمل نمی‌شدیم. پاسخ شما به اینها چیست؟

می‌خواهم بدانم که اصلاح‌طلبان چه کار نکردند. اصلاح‌طلبان هر آن چه ازشان برآمد انجام دادند. بخشی از این داستان‌ها بازی سیاسی است چون این که یک دفعه یک مملکتی را به هم بریزند فقط اصلاح‌طلبان این کار را بلد هستند. اصلاح‌طلبان چه کار در این مملکت نکردند، آنها حتی سابقه جاسوسی داشتند. کل اردوگاه اصولگرایی را بگردند نه جاسوس پیدا می‌کنند و نه مملکت آتش بزن اما اصلاح‌طلبان یدطولایی در این کارها دارند.

آقای احمدی‌نژاد هم در به هم ریختن کشور کم تجربه نداشته است. یازده روز خانه‌نشینی یکی از مصادیق آن است؟

خانه‌نشینی و داستان‌های دیگر از بحث‌های گذشته و قدیمی ‌است.

شما خودتان هم اشاره کردید اوضاع حساسی در کشور وجود دارد و امروز آرامش نیاز اصلی جامعه است اما احمدی‌نژاد دارد به سمتی می‌رود که همه موازین قانونی و هنجارهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور را زیر پا می‌گذارد و بر هم می‌زند، فکر می‌کنید چه اتفاقی بیفتد و چقدر از سوی نظام تحمل خواهد شد؟

قانون باید اجرا شود. ما قانون را باید اعمال کنیم. این که او و چه کسی است، عناوین قراردادی و اجتماعی افراد است. این که یک نفر زمانی رئیس‌جمهور، معاون رئیس‌جمهور، وزیر و وکیل بود اینها همه به کنار است. نکته مهم اجرای قانون است که در این مساله نباید با کسی تعارف داشت. مُر قانون باید اجرا شود چون در این صورت اعتماد مردم افزایش پیدا می‌کند. مردم متوجه می‌شوند که در برابر قانون فرقی بین غنی و ضعیف نیست. فرقی بین رئیس‌جمهور سابق و رفتگر زحمت‌کش نیست. قانون که فقط برای ضعفا نیست برای همه است، پس اگر قانون به درستی اجرا شود مردم اعتماد می‌کنند اعتمادسازی با اجرای قانون ممکن است. مجری قانون هم عدالت را اجرا می‌کند. این سرمایه اجتماعی نظام را بالا می‌برد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.