روزنامه یا شبکههای اجتماعی، کدام یک پیروز میشوند؟
امروزه شاهد پیشرفت تکنولوژی و فناوری در حوزه رسانهها هستیم. با گسترش رسانههای دیجیتال، سرعت انتقال اخبار بسیار افزایش یافته، همینطور نگاه تحلیلی که این رسانههای دیجیتال در پیش گرفتهاند، چالشی برای بقای نشریات مکتوب همچون روزنامهها به وجود آورده است.
این موضوع عاملی شد تا از بیژن نفیسی، روزنامه نگار با سابقه و حسن نمکدوست روزنامه نگار و استاد علوم ارتباطات به همراه محمد مهاجری روزنامهنگار باسابقه و عضو شورای سردبیری خبرآنلاین دعوت کنیم تا در کافهخبر خبرآنلاین روبه روی هم بنشینند و از چگونگی ماندگاری رسانههای مکتوب و تاثیر فضای سابیری بر بقای این رسانهها بگویند.
بحث را با این پرسش آغاز کنیم، در عصر دیجیتال تا چه اندازه لزوم انتشار روزنامههای چاپی وجود دارد، اگر لازم به انتشار است چه تغییراتی باید در آنها ایجاد شود؟
نفیسی: اتفاقی در هر عصر حاضر در حال رخ دادن است و در این شرایط ما باید آمادگی لازم را برای هر نوع اتفاق داشته باشیم و خودمان را با آن تطبیق بدهیم. راز بقای رسانهها در این است که بتوانند قابلیت تطبیق خود را پیدا کنند. این تنها درباره رسانههای نوشتاری ما صدق نمیکند و در مورد رادیو و تلویزیون هم همین بحث را داریم. این اتفاق هم به این صورت است که چه بخواهیم و چه نخواهیم تکنولوژی به صورت جبری اتفاقاتی را برای ما رقم میزند.
در گذشته شرایط با امروز قابل مقایسه نبود، تنها یک قلم و کاغذ در اختیار افراد بود و دسترسی به ضبط صوت وجود نداشت و تنها حربهای که داشتیم این بود که قلمی که در دست داریم روانتر بنویسد تا بتوانیم سریع خبر را برسانیم.
یادم هست با برخی از دوستان سعی میکردیم شورت هند یاد بگیریم و راهکارهایی مانند نقطه نگذاشتن را در پیش بگیریم تا بتوانیم به صحبتهای طرف مقابل برسیم. این مراحل را خود من به تجربه دیدم. تکنیک وقتی تغییر کرد، شرایط هم دچار تغییر شد. ابتدا ضبط صوتهایی به ما دادند که نوار کاست میخورد و به اندازه نصف برگه آ4 بود و نگرانی از کار افتادن آن هم همیشه وجود داشت. الان که من دارم به دهه پنجم فعالیت میرسم این مراحل را به چشم دیدم که تکنیکهای خبررسانی به مرور تغییر کرد و امروز تلفنهای همراه قابلیت تمامی کارها را دارد، اینها اتفاقاتی است که جبر تکنولوژی به ما تحمیل میکند و باید قابلیت تطبیق با آن را داشته باشیم.
کشور ما از نظر تیراژ با خیلی از کشورهای دنیا تفاوت دارد و تیراژ نشریات مکتوبمان بسیار کم است و قابل مقایسه با معیارهای جهانی نیست، همچنین عادت به مطالعه ما بسیار کمتر است و در نتیجه مشکلاتی که برای رسانههای ما در حال حاضر وجود دارد متفاوت است با رسانههای کشورهایی مانند اروپا، دلیل آن هم مشخص است زیرا که آنها عادت به مطالعه بیشتری دارند و نشریاتشان تیراژهای میلیونی خود را دارند. ولی ما همان جا هم میبینیم که مثلا در انگلیس، ایندیپندت مجازی میشود یا نیوزویک که تیراژ ثابت دارد و مجله معتبری است وارد این فضا میشود. سایر رسانهها هم در تدارک آن هستند، حتی روزنامههایی که هنوز هم میخواهند به روش قدیم ادامه دهند دستورالعمل خاصی برای کارکنانشان مشخص کردهاند. مانند نیویورک تایمز که برای کارکنانش مصوب کرده در شبکههای مجازی نمیتوانند مطلبی را انعکاس دهند زیرا که شبکه عمومی است و نقطه نظرها به حساب روزنامه گذاشته میشود.
آقای نفیسی اشاره کردید به میزان پایین عادت به مطالعه جامعه ما، از آنجا که رسانهها بیشتر برای عموم مردم منتشر میشوند، ما در نظرخواهی هم که داشتیم، مخاطبان معتقد بودند دیگر رسانههای مکتوب کاربردی ندارند، وقتی عموم مردم که مخاطب اصلی رسانههای مکتوب هستند با آن ارتباط برقرار نکند، سرنوشت آن چه خواهد شد؟
نفیسی: تیراژروزنامههای ما روبه کاهش است و ممکن است از این هم کمتر شود، ولیکن رسانههای ما با حفظ نسخه مکتوب، میتوانند فعالیت خود را در فضای مجازی ادامه دهند وچنین فعالیتی دال بر این نیست که سبب حذف نسخه چاپی میشود زیرا که رسانههای چاپی خود یک منبع خبری هستند و حتی اگر یک نسخه از روزنامه هم منتشر شود در شبکههای اجتماعی بازنشر میشود و هنوز هم خیلیها علاقهمند به در دست گرفتن نسخه کاغذی روزنامه هستند و به سادگی مکتوبات کنار گذاشته نمیشوند.
به همین دلیل رسانههای مکتوب باید برنامهریزی کرده و برای فضای دیجیتال هم محتوای خاص خود را داشته باشند. فضای دیجیتال هم معایب و عوارض خود را دارد که از جمله میتوان به مشکلاتی که برای چشم ایجاد میکند اشاره کرد والبته با پیشرفت تکنولوژی ممکن است این مشکلات حل شود اما درحال حاضراین عوارضها وجود دارد.
از درگیر شدن رسانههای مکتوب مشهور خارجی با تکنولوژی و راهکاری که در پیش گرفتهاند گفتید، شرایط در ایران به چه نحوی است؟
نفیسی: بله، همانطور که میبینیم آنها هم درگیر قضیه هستند، حال برای ما این قضیه خیلی وسیعتر شاید باشد، زیرا آن ها که سوارکار و آگاه به مسئله هستند درگیر این قضیه شدهاند و ما نمیتوانیم بیتفاوت از کنار آن بگذریم. البته نگاه الان ما نگاهی بیتفاوت است اما در عمل با آن درگیر هستیم.
معتقدم که به نوعی تلاش میشود، جایگاه روزنامههای سنتی حفظ شود، به دلیل اینکه از نظر حیثیتی هم نمیتوانیم بگوییم فاقد روزنامه چاپی هستیم، اما باید ببینیم با این تهدید و فرصت چه خواهیم کرد. آنچه اکنون میبینیم این است که شبکههای اجتماعی وخود رسانههای کشور هر شب اخبار خود را قبل از انتشار روی سایت میگذارند که این خود به تیراژ ضرر میزند. برخی از روزنامههای بزرگ دنیا درصورت پرداخت هزینهای اجازه خواندن مطالب خود را در سایت میدهند و رسانههای ما هم باید به این سمت بروند.
در هر حال شبکههای اجتماعی فعالیت خود را میکنند، حال آیا روش کارآنها درست است؟ افرادی که اخبار را منتقل میکنند با اصول کار آشنا هستند؟ اصول اخلاقی در این فضا رعایت میشود؟ اینها سوالاتی است که پرسیده میشود و ممکن است در برخی موارد جواب ما منفی باشد.
ما میتوانیم این فضا را برای رسانههای مکتوب به فرصت تبدیل کنیم به این ترتیب که، شبکههای مجازی در خیلی از موارد تنها به اطلاعرسانی سطحی میپردازند و وارد عمق قضیه نمیشوند، رسانههای ما میتوانند از این فرصت استفاده کرده و به بررسی، ارزیابی و تحلیل آن اطلاعاتی که از سوی شبکههای مجازی منتشر شده است بپردازند و در نهایت آن کمبود را جبران کنیم و اطلاعرسانی درست را انجام دهیم. شبکههای مجازی در این زمینه به رسانههای مکتوب کمک میکنند زیرا که پیش خبر را به مخاطب منتقل کردهاند و پیش زمینه ذهنی برایش ایجاد کردند و بعد تحلیل عمیق آن را میتوانند در روزنامه بخوانند.
آقای نمکدوست، نظر شما درباره تاثیر فضای دیجیتال بر بقای نشریات چیست و وضعیت امروز رسانههای مکتوب را چطور نظاره میکنید؟
نمکدوست: وقتی تاریخ تحول رسانه را بررسی میکنیم به ندرت و بسیار کم با موردهایی مواجه میشویم که آمدن یک رسانه جدید باعث حذف فوری رسانه دیگر شده است، تقریبا به قدری کم که میتوان گفت نیست. اگر مبنا را کتاب در نظر بگیریم، میبینیم هر بار که رسانه جدیدی از راه رسیده است از روزنامه، تلگراف، عکاسی، تلفن، سینما تا رادیو و تلویزیون و وب جهانگستر؛ همیشه این بحث مطرح بوده که آیا رسانه قبلی حذف خواهد شد؟ و مشاهده کردهایم چنین اتفاقی رخ نداده است.
همانطور که آقای نفیسی فرمودند درکنار هم بودن و بهرهگرفتن از امکانات یکدیگر راز ماندگاری رسانههاست و به همین دلیل در طول تاریخ، سینما، عکاسی را حذف نکرد و تلویزیون، سینما را. البته گرچه ملاحظه تاریخی این روند را تأیید میکند، اما هیچگاه نمیتوان با قاطعیت درباره آینده سخن گفت و چه بسا وضع در آینده فرق کند. زیرا که ممکن است این مسئله سرانجام دیگری در آینده پیدا کند. اما در عرصه روزنامهنگاری به نظر من ویژگی فرایند جدید ارتباطی اطلاعاتی که در کوران آن هستیم و مصداقهای بیانی آن اینترنت و فضای مجازی هستند، «ضد حذف بودن» است. چرا؟ به دلیل آنکه به محض آغاز شدن دوره جدید، نوعی از روزنامهنگاری هم پدید آمد که نامش روزنامهنگاری چندرسانهای یا مالتیمدیاست. در حقیقت روزنامهنگاری مالتیمدیا کنار هم قرار گرفتن، تعامل و پاسکاری انواع روزنامهنگاری چاپی، رادیویی، تلویزیونی، فتوژورنالیسم و ... با یکدیگر روی پلتفرم اینترنت است.
در عین حال از نگاه ما ارتباطیها حروف، عکس، طرح، صدا و فیلم همه متن هستند. بنابراین بحث اصلی، طبعا نه حذف متن از روزنامهنگاری که احتمال حذف کاغذ ار فرایندهای تولید روزنامهنگارانه است.
برخورد رسانهها با مقوله تکنولوژی را در داخل و خارج از کشور چطور ارزیابی میکنید؟
نمکدوست: شواهد نشان میدهد که با پدیدار شدن روزنامهنگاری آنلاین و توسعه آنها تیراژ مطبوعات کاغذی دچار ریزش شد، طوری که حتی تعدادی از روزنامهها و مجلات صاحبنام هم تعطیل شدند. البته چنانکه پیداست قدری از سرعت این سقوط تیراژ در کشورهای دیگر کم شده است. معنای این حرف این است که همکاران رسانهای ما در دنیا تلاش کردهاند که روند تازه را مدیریت و کنترل کنند، راهحلی هم که یافتهاند چندرسانهای بودن است. یعنی مجله یا روزنامهشان در کنار روزنامه آنلاینشان و چه بسا فعالیت رادیویی و تلویزیونی و تولید محتوا در شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایل در قالب یک منظومه منتشر شود و همه این پلتفرمها از ظرفیتهای یکدیگر بهره میبرند.
اما باز پرسش مقدر این است که آیا میتوان کماکان فضای جدید را این گونه مدیریت کرد؟ ناچارم بار دیگر بگویم که این پرسش، پاسخ قطعی ندارد. نسل استاد نفیسی و من کماکان بر عادتمان به استفاده از کاغذ باقی ماندهایم و همچنان با رنگ و عطر کاغذ زندگی میکنیم، اما این الزاما به معنای آن نیست که فرزند من که از کودکی با گجتها و ابزارکها مأنوس شده هم الزاما همین حس را نسبت به کاغذ داشته باشد. یا رفتار فرزند شبیه رفتار ما باشد. آنچه میتوانم بگویم که عجالتا شیب نزولی شمارگان کاغذ تا حدودی کند شده است. در عین حال روزنامهنگاری چندرسانهای آنقدر مجال پیدا کرده که اکنون در دانشکدههای روزنامهنگاری دنیا، همه مهارتهای چاپی وهم رادیویی، تلویزیونی و آنلاین یا سایبر به دانشجویان آموخته میشود.
در ایران، اما قصه چیز دیگری است و شیب نزول شمارگان کاغذ کماکان تند است. به گفته مسئولان تیراژ کل روزنامههای ما حدود 850 هزار نسخه است و به نظر میرسد این قصه روند ادامهدار است و نمیتوان جلوی آن را هم گرفت. در حقیقت میشود که وضعیت ما در جهان بسیار بغرنجتر است.
با توجه به این توضیحات، به نظر شما در ایران، جایگاه روزنامهنگاری حرفهای تحت تاثیر شبکههای اجتماعی است؟
نمکدوست: بله، پرسش بهجایی را مطرح کردید. یک موقع بحث ما درباره موقعیت متزلزل مطبوعات چاپی در برابر رسانههای خبری پخش مستقیم و آنلاین است که درباره آن توضیح دادم، و یک زمان بحث این است که آیا روزنامهنگاری حرفهای قافیه را به انواع تولید محتوای خبری و شبهخبری غیرحرفهای در شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایل باخته است که باید گفت اصلا در دنیا چنین نیست و چنین هم نخواهد شد.
البته اینکه در ایران چنین حس و برداشتی وجود داشته باشد عجیب نیست. وقتی فضا را برای رسانههای جریان اصلی به شدت تنگ میکنیم، اتفاقی که به طور طبیعی رخ میدهد این است که بحثها که متوقف نمیشوند، بلکه بهصورت ترکیبی از خبرو شایعه و دروغ در مجاری غیررسمی به حرکت در میآیند. بنابراین سیاست معیوب کنترلی که بر رسانههای جریان اصلی اعمال میشود عامل اصلی رونق بازار شایعه و دروغها و مطالب مسئلهساز است. مثلا مرتب میبینیم که برخی مقامات و مسئولان به محتواهای شبکههای اجتماعی و یا پیامرسانهای موبایل انتقاد می کنند در حالیکه باید به آنها گوشزد کرد که خود شما مقصر هستید که مجال بیان آزادانه مباحث در رسانههای جریان اصلی را میگیرید و آن وقت رسانههای غیررسمی و غیرحرفهای در قالبهای شبکههای اجتماعی و کانالهای اطلاعرسان را به مرجع خبری مردم تبدیل میکنید. به همین خاطر است که الان مرجع شمار زیادی از مخاطبان ما یک کانال تلگرامی است که حرفی را میزند و بسیاری نمیتوانند آن را جمع کنند.
بنده یا آقای نفیسی و آقای مهاجری اگر یک نامه به رییس قوه قضاییه بنویسیم و درخواست مصاحبه اختصاصی کنیم، احتمال میدهم این درخواست حتی به دست ایشان نرسد، اگر هم برسد وقعی به آن نمیگذارند. اما وقتی یک کانال مجهول الهویه تلگرام چیزی درباره خانواده ایشان مینویسد، نه تنها خودشان پاسخ میدهند بلکه از روسای قوای دیگر را هم میخواهند که پاسخ بدهند. وقتی از طریق رسانههای جریان اصلی حرف زده نمیشود و نسبت به آنها برخورد تحکمآمیز وجود دارد، در مقابل نسبت به یک کانال تلگرامی پاسخگویی وجود دارد مشخص است که تعداد مخاطبان آن کانال تلگرامی بیشتر میشود و مرجعیت را از آن خود میکند.
به نظرم اعمال محدودیتهای محتوایی از راههای مختلف که همیشه استادان روزنامهنگاری علیه آن هشدار دادهاند و مانع برآورده شدن نیاز واقعی مخاطبان میشود، مقصودم درهای بستهای است که اسم آن را خط قرمز گذاشتهایم و روزبه روز هم به قفل و بند آن اضافه میکنیم مانع اصلی رشد رسانههای جریان اصلی و در مقابل پروبال دادن به مجراهای غیر حرفهای و غیررسمی است. به قدری خطوط قرمز را بسط و گسترش دادهایم که دیگر میشود گفت قرمز رنگ اصلی فضای رسانهای کشور است.
آقای نفیسی به نبود تحلیل و نگاه سطحی به اخبار در فضای سایبری و نگاه تحلیلی و پژوهشی رسانههای مکتوب اشاره کردید، امروز اما خبرگزاریها هم به سمت تحلیلی شدن رفتهاند، وقتی تحلیل دیگر مختص به روزنامهها نیست، رسانه مکتوب چه وضعیتی پیدا میکند؟
نفیسی: هر روزنامه یا خبرگزاری از منظر خود قضایا را نگاه میکند، وقتی مسابقه فوتبالی برگزار میشود، از چند جنبه مورد تحلیل قرار میگیرد. نه تنها در خبرگزاریها بلکه در شبکههای اجتماعی هم شاهد تحلیل هستیم و این دو میتواند لازم و ملزوم همدیگر باشد و میتوانند از همدیگر استفاده کنند. هرچه این دو باهم نزدیکتر شوند میتوانند در یک راستا و در جهت یک هدف حرکت کنند ولی برای سلیقههای مختلف.
مهاجری: آقای نمکدوست، با توجه به آنچه بیان کردید دنیای سایبر، فضا را برای روزنامهنگاری حرفهای تنگ نمیکند، به عنوان مثال الان جنس چینی به عنوان کفش به بازار آمده و 95 درصد بازار داخلی را از بین برده است و اگر بخواهیم کفش خوب هم بخریم باید کفش وارداتی غیرچینی بخریم. فکر نمیکنید این مسئله در مورد رسانههای مکتوب و فضای مجازی با تمام ویژگیهای مثبت و منفی که فرمودید عملا موجب تعطیلی رسانههای مکتوب خواهد شد و روزنامهنگاری حرفهای را از بین میبرد؟
نمکدوست: به نظرم روزنامهنگاری حرفهای را از بین نمیبرد، اگر مقصود این است که خبرهای دروغ (فیک نیوز) میتواند جای خبر (نیوز) را بگیرد، به اعتقاد من که چنین اتفاقی نمیافتد، ممکن است در مواردی فیک نیوز بیاید به یک موضوع جدی تبدیل شود، اما اساسا و حتی از لحاظ بیولوژیک انسان احتیاج به خبر درست دارد. شما میدانید که اگر ما تنها در معرض دروغ قرار بگیریم از لحاظ ذهنی و روحی بیمار میشویم. به همین دلیل هم هست که همیشه در جست وجوی خبر درست هستیم و تا خودمان را به درستی با جهان بیرون هماهنگ کنیم و آرامش پیدا کنیم.
مهاجری: ما وقتی میفهمیم بیمار هستیم که خودمان را با دیگران مقایسه کنیم، من مثال کره شمالی را میزنم که در آنجا بودم. در آنجا وقتی مردم از هیچ چیز دیگری اطلاع ندارند و فقط فیک نیوز میشنوند دیگر احساس بیماری ندارند.
نمکدوست: درست است، اما کرهشمالی یک انکوباتور هست و نمیتوان آن را به کل جهان تعمیم داد. میتوان یک عدهای را برای یک مدت معین در یک شرایط معین قرار داد اما با کل جامعه جهانی نمیتوان این کار را کرد. در عین حال تجربه نشان داده آنچه که در ظاهر میبینیم الزاما همان نیست که در باطن مردم هم هست.
سولژنیتسین کتاب بسیار جذابی به نام «بخش سرطان» دارد. در این کتاب داستان یک تبعیدی به گولاک را با این مضمون و نه با این کلمات حکایت میکند: «یک روز دیدیم رفتار زندانبانها با روزهای دیگر کاملا فرق کرده است. سکوت عجیبی بر آنها حاکم است، نمیدانستیم قصه چیست تا اینکه ما را به صف کردند و بلندگوی اردوگاه اعلام کرد که رفیق استالین رهبر پرولتاریا از دنیا رفت. ما همینطور بهت زده ایستاده بودیم. لحظه به لحظه تمام این سالهای دردبار در انتظار این خبر بودیم اما الان بهت زده بودیم و نمیدانستیم چه بکنیم. ناگهان سربازی به یکی از زندانیان نحیف و شکسته نزدیک شد و گفت بیشعور کلاهت را به احترام رفیق استالین بردار. او هم کلاهش را برداشت، قدری صبر کرد و ناگهان با شادی تمام کلاهش را به هوا پرتاب کرد، در کسری از ثانیه همه ما هم کار او را تکرار کردیم و کلاهها به پرواز درآمدند...» منظورم این است که مطمئن نباشیم که تمام آدمهای کرهشمالی هم از درون با آنچه حکومتشان میگوید موافق هستند. من که فکر نمیکنم وضعیت کره شمالی به همین منوال ادامه پیدا کند.
مثالی دیگری میزنم، من یک گوشی موبایل را به شما معرفی میکنم که و توضیح میدهم که تمام امکانات را حتی بیش از تصورتان، داراست. فقط در انتها کلمهای به توضیحاتم اضافه میکنم و میگویم این گوشی چینی است. شما ناگهان یک حس منفی نسبت به آن گوشی پیدا میکنید. اما یک گوشی به شما معرفی میکنم که تنها امکان مکالمه کردن دارد اما آلمانی است، شما نسبت به آن اقبال نشان میدهید. درست است که جنس چینی بازار ایران را گرفته اما هنوز نتوانسته اعتبار کسب کند. روزنامهنگاری حرفهای، اگر پایبند به تعهدات حرفهای خود باشد، مانند همان گوشی آلمانی هنوز اعتبارش را حفظ میکند حتی اگر گروهی کوچکی و یا حتی فقط یک نفر باشد. روزنامهنگاری حرفهای یعنی روزنامهنگار آزادیگرا، مسئول، دقیق، منصف، اخلاقگرا و ... هنوز ذرهای از اعتبارش کاسته نشده.
مهاجری: اما در فضای حرفهای به این شکل است، اگر فضا به شدت زرد شود آن وقت آیا روزنامهنگاری حرفهای در آن جامعه ارزشمند است؟
نمکدوست: الان گاردین چه موقعیتی در انگلستان و جهان دارد؟ چرا آقای خاتمی یا ظریف در گاردین مقاله و سرمقاله مینویسند؟ اسامی بزرگی که در تاریخ مطبوعات درخشیدهاند، هیچ کدام اعتبارشان را از دست ندادهاند.
مهاجری: آقای نفیسی، شما فرمودید که باید همزیستی مسالمتآمیزی میان فضای مکتوب و سایبر ایجاد کنیم، فکر میکنید ما دائما باید عقبنشینی کنیم نسبت به فضای سایبر یا ما که پیشکسوتان این حرفه هستیم و قلم به دست بودیم میتوانیم ابتکاری داشته باشیم و یک بار هم ما به آن حمله کنیم؟
نفیسی: بله یک نمونه عینی آن را الان ما مشاهده میکنیم، آمریکا یکی از قدرتمندترین حوزههای رسانهای است. امروز آقای ترامپ مجبور است در توییترش مسایلی را مطرح کند چرا که رسانههایی مانند سیانان، نیویورک تایمز و واشنگتن پست مقابلش هستند و با او درگیر هستند واین درگیری او را به سمت فضای مجازی کشانده است. رسانه به دلیل قدرت حرفهای که دارد میتواند در این فضا حرفی داشته باشد. آقای مهاجری شما یک روزنامهنگار حرفهای هستید، این روزنامه نگار حرفهای در طول این سالها درست شده است و همیشه این فاصله با کسی که همین امروز آمده و تکنولوژی را در اختیار دارد اما این تجربه شما را در ساخت آن مطلب ندارد وجود دارد. ما این ضعف را در شبکههای اجتماعی مشاهده میکنیم مانند کمبود تجربه وغلط املایی یا دستوری؛ پس تا به آن فضا بخواهد برسد خیلی کار دارد.
مهاجری: چرا ما و شما که در فضای مکتوب هستیم و خودمان را هم حرفهای میدانیم، به هیچ وجه حاضر نیستیم به فضای سایبر کوچ کنیم و در آن فضا اشکالات را مرتفع کنیم؟ آیا فکر نمیکنید این گاردی که نسبت به فضای مجازی داریم باعث میشود ما را همیشه عقب بزند؟
نفیسی: من معتقد نیستم که ما همیشه این گارد را داشته باشیم، بلکه یک همزیستی داشته باشیم که به معنای همراهی با آن فضا باشد نه آنکه مقابله کنیم. یعنی وقتی مطلب خامی در شبکه اجتماعی دیده میشود من حرفهای معایب و مزایای آن را ببینم و مشکلات را اصلاح کنم و درسی هم به او بدهیم که یک مسئولیت نسبت به جامعه دارد و درست است که خبررسانی کرده اما باید به اصول و قواعد آن هم توجه کند.
مهاجری: در واقع ما به جامعه میگوییم که حرف من را بپذیر؟
نفیسی: بله ما میتوانیم این را به جامعه به قبولانیم، اگر مقایسهای پیش بیاید احساس میکند این طرف حرف درستی را میزند، برای اینکه یک مسئله که مشکل را حل میکند، بیان میکنیم و راهحل را همراه با بیان مشکلات ارائه میدهیم. نمیتوان تنها انتقاد کرد یا همه چیز را خیلی خوب و ایدهآل دید، باید واقعگرا باشیم و همه چیز را همانطور که هست مشاهده کنیم.
امروزه در شبکههای مجازی سرعت انتشار خبر و اول بودن مهم است و به صحت منبع خبر توجهی نمیشود، در حالیکه در رسانههای حرفهای به چند منبع استناد میکنیم و اگر نتایج مشابه بگیریم آن خبر را کار میکنیم.
البته باید این را هم قبول داشته باشیم که تکنولوژی میآید، مورد استفاده قرار میگیرد و هر روز هم پیشرفتهتر میشود، پس رسانههای سنتی ما باید خودشان را با آن همراه کنند با توجه به این مسئله که شرایط ما با همه دنیا متفاوت است و استانداردهای تیراژ ما نسبت به میانگین جهانی خیلی پایینتر است و حداقل باید هشت میلیون نسخه باشد که اینطور نیست و اگرتکنولوژی بتواند کمکی برای افزایش آن بکند نباید از آن غافل شد.
مهاجری: آقای نمکدوست، بسیاری از سلبریتیهای سیاسی و غیرسیاسی دنیا خودشان به فضای مجازی مانند توییتر و اینستاگرام روی آوردهاند. فکر نمیکنید این یک حرکت رو به جلو برای روزنامهنگاری حرفهای محسوب میشود که ما خودمان را بینیاز از منابع احساس کنیم؟ و از آن طرف این را یک آفت نمیدانید که این افراد خود را از وجود روزنامهنگاری حرفهای بینیاز میبینند؟
نمکدوست: من ابتدا یک توضیحی درباره سخنان خودم و آقای نفیسی بدهم، اینکه ما میگوییم از طریق بخشی از شبکههای اجتماعی و یا پیامرسانهای موبایل احتمال دارد شایعه مطرح شود به هیچ وجه به این معنا نیست که ذرهای با دستاوردهای جدید ارتباطی و رسانهای مخالف هستیم. از نظر ما این یک دستاوردهای بزرگ انسانی ارتباطی در عصر حاضر است که مخاطب خود میتواند تولید محتوا کند. شبکههای اجتماعی خود ما انسانها هستیم با تمام نقاط قوت و ضعفهایمان در یک فضای جدید ارتباطی.
نفیسی: شبکههای اجتماعی قدمتش به اندازه تاریخ بشر است و همان دورهمی خانوادهها شبکه اجتماعی بود، الان تکنولوژی آمده و شکل آن را تغییر داده و گسترش و سرعت آن را بالا برده است. شبکه اجتماعی به عنوان منبع بسیار کمک میکند به روزنامهنگار حرفهای و خیلی خوب است و ما هم آن را تقویت میکنیم (در گذشته دچار کمبود منبع بودیم)، اما باید به صورت حرفهای آن را پردازش کرده و اطلاع رسانی درست را به جامعه انجام داد.
نمکدوست: نه تنها ما از این شبکهها استفاده میکنیم، بلکه وب یک تاثیر مثبت روی کار ما داشته و آن این است که فشار مثبتی به ما آورده تا بر کیفیت مطالب و وسعت پوشش آن بیفزاییم. خیلی از اوقات رسانههای ما بنا به مصلحتهایی درست و نادرست خبرهایی را منتشر نمیکردند. اما از وقتی وبلاگها یا فضاهای دیگر به این نوع موضوعات پرداختند رسانههای جریان اصلی ناچار به توجه به آنها شدند ما اساسا رفتار مردم را در شبکههای مجازی نقد نمیکنیم، زیرا خودمان هم جزوی از این مردم هستیم. مردم رفتارهای طبیعی خود را در این شبکهها و پیامرسانها ادامه میدهند.
اما اینکه سلبریتیها صفحات شخصی دارند و خودشان را از زبان خود معرفی میکنند، اتفاق بسیار خوب و یک فرصت مناسب است. اگر چه در مرتبه اول ممکن است فرد مقابل نتواند خود را به خوبی معرفی کند زیرا که یک ارتباطگر قوی نیست بلکه یک فرد معمولی است. به عنوان مثال یکی از هنرمندان توانمند کشورمان تأسف و تأثرش عمیقش را نسبت به از دست دادن گربهاش در شبکههای اجتماعی بیان کرد و بیرحمانه مورد حمله بعضی از کاربرها قرار گرفت. در حالیکه هر انسانی حق دارد راجع به چیزی که به آن علاقهمند است احساساتش را بنویسد، اما تعدادی از شهروندان به خاطر بیان این احساس تمامی تلاشهای خوب هنرمندانه ایشان را زیرسوال بردند و انتقاد داشتند که چرا اینقدر صمیمانه درباره گربهاش نوشته است.
در عین حال میتوانیم به همهمان توجه بدهیم که وقتی میخواهیم چیزی بنویسیم و در فضایی عمومی منتشر کنیم خوب است به رفتارها توجه کنیم. به هیچ وجه نمیگویم خودمان را سانسور کنیم، بلکه میگویم به رفتار هم توجه کنیم تا از نوشتهمان کمتر سوءبرداشت غیرمنصفانه شود. این، یک مهارت مهم ارتباطی بسیار مهم است که متأسفانه در نظام آموزشی به ما یاد نمیدهند.
اما ویژگی ما روزنامه نگاران این است که وقتی به سراغ روایت کردن یک آدم مشهور میرویم و میخواهیم از او یک گزارش از شخص یا پروفایل تهیه کنیم به هیچ وجه خودمان را به یک منبع محدود نمیکنیم. میکوشیم تا حد ممکن اطلاعات موثق درباره آن فرد به دست آوریم و با کسانی که او را از نزدیک میشناسند گفت و گو کنیم. برای ما روایت یک چهره مشهور از خودش فقط یکی از منابع است و باید به سراغ منابع دیگر هم حتما برویم.
به همین دلیل هر یک از سلبریتیها که خود را در شبکههای اجتماعی به ما معرفی میکند یک فرصت برای روزنامهنگار حرفهای است. اما باید به عنوان یک دوست هم به آن ها یادآوری کنیم که ارتباط برقرار کردن نیاز به آموزش دارد. ما خیلی باید دقت کنیم که در جامعه نحوه برقراری ارتباط را آموزش دهیم، پیشنهادم این است که سلبریتیها تا حدودی با مسایل ارتباطی آشنا شوند و مدیریت فضای ارتباطی رسانهای خود را به صورت کامل در اختیار یک فرد کم تجربه قرار ندهند، زیرا این کار برایشان خطراتی دارد.
آقای نمکدوست در فضای سایبری شاهد سردستی گرفتن مطالب هستیم و آن اطمینان خبرنگار در روزنامه را مشاهده نمیکنیم این مسئله را چطور میتوانیم رفع کنیم؟
نمکدوست: اگر از من امروز بپرسند که مهمترین ضعف روزنامه نگاری ما چیست؟ میگویم بیدقتی که بسیار مسئله مهم و خطرناکی است و البته خودم را هم از مرتکبان این خطا منفک نمیکنم. من مثالی میآورم برای این مسئله، همین روزها آقای شهرام ناظری در مورد مرحوم درویشیان تعبیر «چراغی روشن در ظلمت» را به کار بردند. یکی از روزنامههای ما اما تیتر زد «چراغ خاموشی در ظلمت». یا در روزنامهای دیگر به جای اینکه بنویسند روسری یک جذابیت «توریستی» است، نوشتند که روسری یک جذابیت «تروریستی» است. از این مثالها فراوان است و اینها تازه سادهترین اشتباهها هستند. اشتباههای ما گاه بسیار مهلکتر از این قصههاست. مسئله بیدقتی مشکل من هم هست، مشکل همه رسانههای ما هم هست. این دو مثال من درباره روزنامههای چاپی بود، حال ممکن است که در فضای خبرگزاریها به علت سرعت بالا این مسئله بیشتر باشد. این معضل بسیار جدی است و در وجوه مختلف هم هست مانند بیاطلاعی خبرنگار از حوزه فعالیتش و سوالات اشتباهی که پرسیده میشود و ... همه اینها به نظرم به یک موضوع تکراری به نام لزوم تغییر نظام آموزش روزنامهنگاری برمیگردد.
با توجه به نکاتی که به آن اشاره کردید، نیاز به تغییراتی اساسی در مقوله آموزش روزنامهنگاری در کشور احساس نمیشود؟
نمکدوست: من با وجود آنکه خودم روزنامهنگاری خواندم، به نظرم دوره لیسانس زمان مناسبی برای روزنامهنگار شدن نیست و ما باید روزنامهنگاری را به دوره فوق لیسانس ببریم تا هرکس با توجه به تخصص خود وارد حرفه روزنامهنگاری شود تا اطلاعات دقیق و کاملتری درباره حوزه مورد نظرش داشته باشد. رویترز برندش متکی به دقت است و همیشه میگوید دقت برایم مهمتر از سرعت است، این را یک روزنامه نمیگوید بلکه خبرگزاری میگوید که در جنگ انتشار خبر حضور دارد، بنابراین مسئله دقت مختص مطبوعات نیست و به کل روزنامهنگاری ما مربوط میشود.
نفیسی: خاطرم هست چیزی نزدیک به 20 سال پیش ما این بحث را داشتیم با شهردار وقت که آموزش رسانه و ویژگیهایش به مردم از وظایف اجتماعی شماست زیرا که رسانه در دنیا در حال تحول است و این اتفاقات به گونهای رخ میدهد که مردم بیشتر درگیر رسانهها میشوند و آمادگی آن باید در جامعه وجود داشته باشد. در آن زمان دورههای رایگانی برای مردم ایجاد شد و آشناسازی با قواعد فعالیت خبری صورت گرفت، اما بعد این مسئله به فراموشی سپرده شد و یکباره آن هجوم رسانه را دیدیم، مانند گوشیهای موبایل که در همه سنین با آن کار میکنند.
این مسایل را امروزه کم مشاهده میکنیم و هنوز نشریات رسمی ما خیلی سیاسی با قضایا برخورد میکنند. ما اگر نتوانیم از این مسایل درست استفاده کنیم به تهدیدی برای ما تبدیل میشوند و همین خواننده اندکی که داریم را از ما میگیرد. باید نگاهمان متفاوت شود، شبکههای اجتماعی حریف قدری است که هر چه می گذرد قویتر میشود به همین دلیل هرکجا که بین ما و شبکههای اجتماعی فاصله میافتد باید خودمان را به آن نزدیک کنیم و از آن استفاده کنیم. راز بقا شاید همین باشد که به آن به عنوان فرصت نگاه کنیم.
باید نگاه ما به روزنامهنگاری تغییر کند و مسایل به صورت تخصصی و حرفهای وارد حرفه روزنامهنگاری شود تا اطلاعات کافی درباره حوزه مورد نظر خود داشته باشیم.
اقتصاد رسانهها هم یکی از مهمترین موضوعاتی است که قابل طرح درباره در رسانههای مکتوب و دیجیتال است، آیا این موضوع برای رسانههای ایران همانند رسانههای خارجی اهمیت دارد یا خیر؟ ارزیابیتان از نظام اقتصاد رسانهای در ایران چیست؟
نفیسی: بله بحث هزینهها هم در این دو گروه بسیار متفاوت است، دیجیتالی شدن بسیاری از هزینههای مطبوعات را کاهش میدهد و به اقتصاد مطبوعات کمک میکند. وقتی به سمت دیجیتالی شدن پیش میرویم هزینههای کاغذ، انتشار و ... کاسته میشود و این امکانات جدیدی را برای ما فراهم میکند.
نمکدوست: ما چیزی به اسم اقتصاد به سامان رسانه در ایران نداریم، یعنی سازوکار بازار نیست که وضعیت رسانههای ما را تعیین میکند. بسیاری از رسانههای ما نیازمند فروش نیستند و لازم نیست که تکاپو کرده و بفروشند تا روی پا بمانند، فراگیرترین آن هم صداوسیماست که نیازی به فروش ندارد و بودجه آن از جیب من و شما تامین میشود.
همچنین بسیاری از خبرگزاریها روزنامهها و سایتهای خبری اصلی ما بودجهشان میآید و نیازی ندارند بفروشند و میتوان گفت محتوای خود و تمام همکاران و همسایههای خود را هم رایگان کردند. صبح که هنوز روزنامه به دست مخاطب نرسیده، سر گل مطالب روی سایتها آن هم به صورت رایگان قرار گرفته است. میخواهم بگویم بخش مهمی از مسائل ما به حوزه معیوب بودن ساختار اقتصاد و بازاریابی محتوای تولیدیمان مربوط میشود.
در همه جا سازوکارهای اقتصاد و بازاریابی بر تولید محتوای رسانهها حاکم است، در ایران این قاعده برقرار نیست و ما «مفت فروشیم»؛ مفت مفت. این نکته را با روزنامهنگارهای دیگر هم در میان گذاشتم که شبها بر سر زبالهها میان زبالهگردها رقابت جدی برقرار است. اما ما دسترنجمان را مفت و مجانی حراج میکنیم. به همین دلیل هم هست که میل به خرید روزنامه با این سرعت پایین آمده و سقوط شمارگان آم بیشتر از هر کجای دنیاست.
به همین دلیل هم باید توجه کرد که کاهش شمارگان الزاما به معنای کم شدن تعداد خوانندگان نیست. ممکن است تیراژ روزنامهای 20 هزار نسخه باشد اما با بازتکثیر مقالهای از آن رسانه، 100 هزار نفر آن را بخوانند. ما چون معمولا قانون حق مؤلف را درباره محتواهای مطبوعات و رسانههای خبری اعمال نمیکنیم در عمل نمیدانیم که خواننده واقعی یک مطلب چند نفر هستند.
صحبتم را جمع میزنم. ابتدا گفته شد که محتوای خبری رسانههای ما پاسخگوی نیاز مخاطب نیست و نکته دوم هم این است که به قول فروشندگان دوره گرد قدیمی «آتش زدهایم به مال مان» و همین محتوا را رایگان در اختیار همه قرار دادهایم. در واقع اصلا نمیدانیم چند نفر مطالب ما را میخوانند و دلیل آن هم نبود ارتباط طبیعی و روشن میان سازوکارهای اقتصاد و رسانههاست. باید برای این معضل بزرگ یک فکر اساسی کنیم. در وضعیت کنونی خودمان کمر به قتل مطبوعات و رسانههایمان بستهایم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر