به گزارش نامه نیوز، گفته شد که جمنا جانی دوباره خواهد گرفت و بار دیگر وظیفه هدایت راستگرایان را عهده دار خواهد شد. حالا اما گویی اوضاع چندان به کام تصمیم سازانی که جمنا را پدید آورده و تداوم حیاتش باب میل شان بود نیست.

سنتی هایی همچون موتلفه که از همان روزهای قبل از انتخابات راه خود را از جمنا جدا کردند . طیف راست میانه هم که از اساس رقیب است و قطب مقابل جمنا.

حتی در طیف چپ اصولگرایان هم جمنا چندان روزگار خوشی ندارد ؛ طرفه آنکه جبهه پایداری و طیف نزدیک به سعید جلیلی چندان تمایلی به ماندگاری جمنا حس نمی شود.

اکنون جمنا تنها تر از همیشه شده است ؛ بر همین اساس است که برخی می گویند باید جمنا را یک پروژه تمام شده دانست. ابوالقاسم رئوفیان، دبیرکل حزب اسلامی ایران زمین در گفت‌وگو با «نامه نیوز» از علت این شکست می گوید؛ شکستی که به اعتقاد او نتیجه ساز و کار نادرست جمنا از همان ابتدای امر بود. رئوفیان معتقد است باید جمنا را تمام شده بدانیم. چرا که با این ناخداها این کشتی به ساحل نجات نخواهد رسید.

گفت و گو با دبیر کل حزب اسلامی ایران زمین را می خوانید:

چرا جمنا بعد از انتخابات ریاست جمهوری با استقبال مواجه نشد؟

جمنا طرفدارن خود را دارد و نمی توان گفت که بعد از انتخابات با استقبال مواجه نشد؛ البته من هیچگاه عضوجمنا نبوده ونیستم و در اعتراض به سیاست های برخی از اعضای جبهه ایستادگی که به هرقیمت حتی نادیده گرفتن منشوراصراربه عضویت درجمنا داشتند ازعضویت درجبهه ایستادگی انصراف دادم. چرا که اعتقاد و و بنای آنها عدم مراجعه به منشور مصوب جبهه ایستادگی و بر اساس شیفتگی برخی از اعضا بود و بنده در اعتراض به این موضوع و وتصمیم برخلاف منشورمصوب ،استعفای خود را در بهمن ماه اعلام کردم اما این موضوع دلیل نمی شود که من نسبت به واقعیت ها از بیان حقایق خودداری کنم. جمنا طرفدارن خود را داشته و دارد.

جمنا اولین خشت بنای خودراکج نهاد

بعد از انتخابات بسیاری از اصولگراها از جمنا فاصله گرفتند ؛ به نظر شما چرا ان ها محور اصلی خود را پس زدند؟

این سوال را از دو زاویه می توان بررسی کرد؛ ابتدا به عنوان شخصیت های حقوقی یعنی احزاب و گروه های سیاسی و دوم به عنوان چهره های حقیقی که فعال سیاسی هستند اما جزء هیچ حزب و گروهی نیستند. حزب اسلامی ایران زمین ودوحزب دیگریعنی3حزب از5حزب عضوجبهه ایستادگی در اعتراض به مواضع جبهه ایستادگی که مغایر با منشور بود از جمنا بیرون آمدند. اما برخی از شخصیت های سیاسی مطرح همچنان عضو جمنا هستند. اما درمجموع بایدگفت جمنا اولین خشت بنای خودراکج نهاد. کسانی که زیرساخت جمنا را بنا نهادند به درستی نتوانستند این وظیفه را انجام دهند و به همین دلیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب سازوکارجدی خودرا پیدانکرد. در ابتدا نام جبهه را روی آن گذاشتند در حالی که «جبهه» در قانون احزاب تعریف خود را دارد ؛ به عبارتی ائتلاف چند حزب و گروه سیاسی که داری اشتراکاتی باشند را جبهه می گویند ، در حالی که افرادی که در جمنا دور هم جمع شدند احزاب نبودند بلکه شخصیتهای حقیقی بودند که نمی توان به آن جبهه اطلاق کرد.

به لحاظ سیاست گذاری نیز به همین صورت بود؛ یعنی قرارگرفتن شخصیت های اجتماعی درخط مقدم بجای شخصیت های سیاسی اشکال دیگرجمنایی ها بود درحالیکه این فعالان سیاسی هستند که باید انتخابات را مهندسی کنند. در هر حال این مشکلات وجود داشت و درنهایت بنای جمنا استوارنماندو فرو ریخت.

با این اوصاف الان باید جمنا را تمام شده بدانیم یا به نظر شما دوباره جان خواهد گرفت؟

فکر نمی کنم جمنا بتواند جان مجددی بگیرد.

این کشتی با این ناخداها به جایی نمی رسد  

چرا؟

چه افرادی که در پشت صحنه و در اتاق فکر می نشستند و طرح و نقشه می ریختند و چه کسانی که در صف مقدم نقشه ها را اجرا می کردند ساز و کار را بلد نبودند. مثلا گردهمایی نهایی که قرار بود در آن گزینه نهایی برای ریاست جمهوری مشخص شود اصلا با اصول کار تشکیلاتی هیچ گونه انطباقی نداشت. در این گردهمایی 3000 نفر از سراسر کشور که بیش از90درصد آنان خواص سیاسی نبودندکه بتوانندبراساس معیا رهاوشاخص های علمی انتخاب کننددرنتیجه دیدیم محسن رضایی که ازچهره های شاخص وبرجسته سیاسی است و باید جایگاه و شان او محفوظ می ماند از بین 6 نفر انتخاب شده، نفر ماقبل آخر شد. اما کسی مثل آقای بذر پاش جزو نفرات برگزیده و در نهایت آقای رئیسی به عنوان گزینه نهایی و شاخص انتخاب شد.

معتقدم نحوه تصمیم گیری برای یک امر مهم، یعنی انتخاب گزینه نهایی برای نامزدی ریاست جمهوری از ناحیه جمنا شکل درستی نداشت و اشتباه بود چرا که تصمیم گیران با ساز و کار سیاسی آشنایی لازم را نداشتند. بنابراین با این ناخداها این کشتی به ساحل نجات نخواهد رسید.

انحصار گرایی مشکل ایجاد کرد

آیا لابی بازی در جمنا بود؟ دیدیم که افرادی مانند علی لاریجانی و محمدرضا باهنر که از افراد شاخص جریان اصولکرا هستند به آن دعوت نشدند. این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟

جمنا گرفتار رویکردی به دور خرد سیاسی شده بود و کسانی که تصمیم گیرنده بودند با یک دید و نگاه بسته و به دور از آینده نگری و ودرحصارتنگ نظری گرفتاربودند. یعنی در این چهارچوب تصمیم گرفته و جوانب را ندیدند. آنها دیگران را در زمین بازی دعوت نکردند ودچار یک نوع تمامیت طلبی بودند که همه چیز را در یک حلقه محدود به عنوان بهترین تصمیم تلقی کردند. معتقدم این تصمیم سازان نمی توانند راه روشنی را جلوی پای جمنا بگذارند. انحصار طلبی که در برخی از تصمیم گیرندگان بود باعث شد که بدون توجه به اقتضائات آن زمان همه چیز را در یک حلقه تنگ خلاصه کرده و نتوانند به درستی برنامه ریزی کنند.

بسیاری از کارشناسان این تحلیل را دارند که سنتی های اصولگرا بیشتر خود را بی نیاز از جمنا می دانند. شما این تحلیل را قبول دارید؟

برخی از افراد از همان ابتدا به جمنا معترض بودند ولی گوش شنوایی نبود؛ گویا آنها از قبل تصمیم خود را گرفته بودند و حتی توصیه های آیت الله موحدی کرمانی که به تعبیری پدر معنوی به حساب می آمد را نیز پشت گوش انداختند. آن ها خود را بی نیاز به پیشکسوت ها که یک مولفه مهم در تصمیم گیری بود می دانستند. یکی از دلایل از شکست جمنا هم همین موضوع بود.

 نگاه تند و رویکردهای افراطی از دلایل شکست جمنا بود

 

با این اوصاف شکست اصولگرایان در ریاست جمهوری را در ساز و کار جمنا می دانید؟

این که برخی شکست جمنارابه تمامی طیف های اصولگراتعمیم می دهند اشتباه است ومن چنین حرفی راقبول ندارم ونمی پذیرم بسیاری ازجناح ها ونمی پذیرم بسیاری ازجناح ها طیف های اصولگرا و چهره های فعال و شاخص اصولگرا از همان ابتدا به سمت جمنا نرفتند. حتی ستاد اصولگرایان معتدل به حمایت ار روحانی در کشور تشکیل شد. اصولگرایان تند که رویکرد افراطی به مسائل داشتد انتخابات را مهندسی کرده و در جمنا حضور پیدا کردند. همین نگاه تند و رویکردهای افراطی از دلایل شکست جمنا بود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.