شهرام ناظری: ۳۷ سال است که حقم را از صداوسیما نگرفتهام
به گزارش فارس، مراسم رونمایی آلبوم «عاشق کیست» با آواز شهرام ناظری و آهنگسازی امیر پورخلجی، ظهر امروز با حضور جمعی از هنرمندان و اصحاب رسانه فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. این مراسم تحت تاثیر واقعه زلزله شب گذشته قرار داشت و با سکوت به احترام درگذشتگانِ زلزله زدگان غرب کشور آغاز شد.
قوم کرد همیشه جانفدا بودند
شهرام ناظری نیز در ابتدای سخنان خود به این موضوع اشاره کرد و گفت: از خبر زلزله در منطقه کرد نشین دلم گرفت و برای خانواده خودم، یا به قول ماکردها بوآن خودم. همه قوم های ایرانی خوبند اما قوم کرد همیشه پیشمرگ و جانفدا بودند. در طول تاریخ مرز ایران در منطقه کردنشین هرگز از دست نرفته است. چرا که این قوم همیشه خودشان پاسدار مرزها بوده اند. این قوم کشتن های دسته جمعی و اعدام ها و انواع مرگ ها را تجربه کرده اند. بمباران شیمیایی و ... را تجربه کرده اند. اکنون هم بلایای آسمانی هم بر آنها نازل می شود. این قوم با این فقر و این مرارت ها اکنون زلزله زده هم هستند.
وی افزود: فکر کردم که مراسم امروز را لغو کنیم اما دوستان گفتند که شاید همین رونمایی از این آلبوم خبری امیدبخش برای مردم باشد. چند لحظه سکوت می کنیم به یاد کردها و خانواده خود من.
همیشه در ذهنم بود که بتوانم اثری به یاد بوسعید خلق کنم
این استاد موسیقی ایرانی در ادامه رباعی از ابوسعید خواند و عنوان کرد: اگر ابوسعید همین یک رباعی را گفته بود برای ماندگاریش کافی بود. عشقی که خود من از دوره نوجوانی نسبت به مشاهیر ایران زمین داشتم؛ به خصوص برخی از آنها که با یادشان در عالم دیگری سیر می کردم. بوسیعد، بایزید، ابوالحسن خرقانی و منصور حلاج از پایه های اساسی فرهنگ ایران بوده اند و دیگران بر روی این پایه ها مانده اند. بوسعید در دوره ی تفتیش عقاید می آید و درسهای بزرگی می دهد. در محیطی به شدت بسته، می آید و تفکرات ایرانی را زنده می کند. حضور این بزرگان معجزه بوده است.
وی با بیان اینکه من یکی از عشق هایم بوسعید بوده است، عنوان کرد: بعدها که با اخوان و کدکنی آشنا شدم تازه فهمیدم که این بزرگ مرد در تاریخ ایران چه کرده است. همیشه در ذهنم بود که بتوانم اثری به یاد بوسعید خلق کنم. همان طور که آثاری درباره ی مولانا و فردوسی خلق کردم. در این راستا با آقای پورخلجی آشنا شدم و دیدم که ایشان جوانی با فرهنگ هستند. خیلی برای من مهم است که با موسیقیدانی کار کنم که ادبیات را بشناسد. ادبیات یعنی حاصل چکیده و شرح ادب و فضیلت یک جامعه است.
ادبیات مادر همه هنرهاست
ناظری با اشاره به این که ادبیات مادر همه هنرهاست، گفت: کسی که ادبیات می داند، در کار موسیقی بسیار می تواند کارا باشد. حتی اگر کارگردان باشد و با ادبیات آشنا باشد، نتیجه اش می شود بهرام بیضایی. من خیلی زیاد به استودیو رفتم و زحمات بسیاری را کشیدیم و خودم این مرارت ها را به جان خریدم و با همفکری و همراهی این جوان موسیقیدان،توانستیم این اثر را تولید کنیم.
وی ادامه داد: آدمی که هزار سال پیش دارای این مقام بزرگ بوده چه می شود کرد برایش. باید همه مملکت و همه ارکسترهای جمع می شدند تا بتوانیم کار کوچکی برای بوسعید بکنیم. چون در مملکت ما این کارها نمی شود، ما خودمان وارد عمل شدیم و این کار را زیر نظر بزرگ مردی مانند شفیعی کدکنی به سرانجام رساندیم. بوسعید مانند مولاناست. کراماتی دارد که در بیان در نمی آید. امیدوارم شرایط کشور طوری شود که مراکز فرهنگی مشاهیر ما را بیشتر معرفی کنند. در محیطی که بی فرهنگی در کشور ما موج می زند، سیاست نادرست رسانه ها و صداوسیما باعث شده که هیچ چیز سرجای خودش نیست. این اثر می تواند با معرفی درست به ف رهنگ سازی کمک کند. ما به همین سنگ نیانداختنن ارگان های دولتی در سر راهمان هم راضی هستیم.
خیلی از خوانندگان صدایشان شبیه به هم شده است
این استاد آواز ایرانی در بخشهای دیگری از صحبتهایش گفت: کسانی که الان آواز می خوانند، بعد از انقلاب بزرگ شده اند. خیلی از خوانندگان هم صدا شده اند و صدایشان شبیه به هم شده است. آنها حاصل این جامعه هستند. خوانندگان بعد از انقلاب محیط مناسبی برای پرورش فکری و فرهنگی نداشته اند. آواز خواندن فقط صدای خوب نیست، تفکر و اندیشه در ماندگاری آواز نقش دارد. خیلی از آهنگ های امروز سه ماه تاریخ مصرف دارند. اما آثار ماندگار از 40 سال پیش تا کنون همواره شنیده می شوند.
وی ادامه داد: اگر خوانندگان سراغ کارهای ریشه ای نمی روند، گناهی ندارند. ماها آخرین بازماندگان هستیم که اصولی داشت و تربیت درست بود. متاسفانه بعد از انقلاب بسیاری از ستون های موسیقی مُردند. مراکز موسیقی که اهمیت داشتند همه از بین رفتند. وقتی کاری ریشه ای دنبال نشود، نتیجه اش همین می شود. این که خوانندگان امروز کارشان سه یا شش ماه بیشتر ماندگار نمی شود، خوانندگان گذشته حتی یک نمونه تقلید نداشتند. اما بعد از انقلاب همه تقلید می کنند. این اوضاع حالاحالاها ادامه دارد و شاید 200 سال بعد این اوضاع کمی بهتر شود و به نقطه صفر نزدیک شویم.
از خبرنگاران تشکر می کنم
ناظری بیان کرد: از خبرنگاران تشکر می کنم که در این حدود 40 سال همیشه در کنار اهل ادب و اهل قلم بودند. شما در مملکتی که هیچ چیز سرجایش نیست چه انتظاری دارید. نظم و ترتیبی که در کشورهای دیگر هست در اینجا نیست. زحمتی بیهوده کشیده ایم و هیچ.
این استاد آواز در ادامه در پاسخ به سوالی پیرامون حواشی کنسرت قوچان گفت: از ابتدای انقلاب این اتفاق ها برای ما بسیار رخ داده است. انگار ما دیوانه بودیم و عقلمان نمی رسیده است که به امریکا بروم یا اینکه به فرانسه بروم اما به هر حال من دلم خواسته که در ایران بمانم. پس مسئله قوچان چیز تازه ای نیست. هی به ما می گفتند که یک ساعت دیگر و یک ساعت دیگر. من نگران مردمی بودم که ساعت ها آنجا مانده بودند. آخرش هم که خواستم با مردم حرف بزنم زدند روی چشمم و عینکم رفت در چشمم. شیشه اش شکست. در نهایت هم به بیمارستان منتقل شدم. یک بار نگفتند که کنسرت لغو است. جاهایی کنسرت داده ام که مخزن گاز آورده بودند. انگار قرار بود آنجا جنگی رخ دهد. به آنها گفتم برایتان متاسفم که این گازها و این سلاح ها را برای شهرام ناظری آورده اید که دوست شماست.
آسیب های زیادی بر پیکرده فرهنگ ما خورده است
وی بیان کرد: آسیب های زیادی بر پیکرده فرهنگ ما خورده است. آواز و موسیقی بخشی از این ماجراست. جامعه حالتی بیمارگونه پیدا کرده است. به نظر می رسد که الان اقدام های ریشه ای و اساسی و اصولی و برنامه ریزی شده لازم است. وقتی که هیچ چیزی ریشه ای هدایت نشده است این اتفاق ها و صدمه ها به وجود نمی آید. هم برای موزیسین ها و هم برای مردم. مردم هم در این شرایط کار فاخر و فرهنگی دوست ندارند. شنیدن یک کار ارزشمند نیاز به تربیت فرهنگی دارد. وقتی می خواهی فقط آهنگ های جینگول جینگول بشنوی، یعنی تربیتی نیست. هم از مردم و هم از موزیسین ها باید تربیت شوند. هر جامعه ای به جز ایران بود که 37 سال از نظر فرهنگی رها شوند، الان به انحطاط فرهنگی رسیده بود. اما باز هم این مردم ایران هستند که خودشان و فرهنگشان را حفظ کرده اند.
ناظری در پایان گفت: آنها که برایشان مهم نیست هنرمند چه می گوید. تاسف آمیز است که هیچ اقدامی نکردند. با این که بارها اعتراض کردم اما آنها همچنان به کار خودشان عمل می کنند. نه قراردادی تا کنون با من بسته اند و هیچ حق و حقوق مادی به من پرداخت نکرده اند. تا امروز که 37 سال همین مدیران صداوسیما اگر 37 ماه حقوق نگیرند دنیا را خراب می کنند. اما من 37 سال است که حقم را از صداوسیما نگرفته ام. همه فکر کردند که بعد از قوچان دیگر کنسرت نمی دهم اما باز هم می روم و کنسرت برگزار می کنم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر