ماموران در بررسی‌های خود از طریق اثر انگشت مقتول متوجه شدند که جسد متعلق به جوانی به نام کیومرث است که پدرش در یکی از شهرستان‌های غرب کشور زندگی می‌کند. به این ترتیب ماموران مرد ٨٠ ساله را پیدا و او را برای اینکه جسد پسرش را شناسایی کند به تهران دعوت کردند.

این مرد بعد از دیدن صورت پسرش، هویت کیومرث ٣٥ ساله‌ را تایید کرد. با توجه به وضعیتی که جسد داشت پلیس متوجه شد این مرد قربانی یک کینه عمیق شده است و عامل یا عاملان قتل، او را در پی یک انتقام‌گیری سخت کشته‌اند. بنابراین ماموران تحقیقات خود را در این باره شروع کردند. آنها متوجه شدند کیومرث جوانی کارتن‌خواب بوده که به مواد مخدرهم اعتیاد داشت. این مرد همچنین تعدادی مشتری داشت که از او مواد می‌خریدند اما تحقیقات از افرادی که با کیومرث ارتباط داشتند راه به جایی نبرد و در نهایت ماموران تصمیم گرفتند این پرونده را در میان پرونده‌های راکد قرار دهند. 

همین تصمیم باعث شد که پدر کیومرث از بیت‌المال درخواست دیه کند. وقتی پرونده برای رسیدگی به شعبه ٢ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد، پدر کیومرث برای گفتن درخواستش به دادگاه آمد. او در شرح ماجرای زندگی‌اش گفت: «من در تهران زندگی می‌کردم و فرزندانم همگی در تهران به دنیا آمدند. بعد از انقلاب و اتفاقات پس از آن من به شهرستان خودمان برگشتم. همسرم از اینکه ما برگشته بودیم ناراحت بود و مدام من را به خاطر این تصمیم تحقیر می‌کرد. من هم از فرط تنهایی با شخص دیگری ارتباط برقرار کردم و همین موضوع باعث شد اختلاف‌های بین من و همسرم عمیق شود و در نهایت من او را طلاق دادم.»

این مرد ادامه داد: «بعد از جدایی من از همسرم، فرزندانم دیگر سراغ من نیامدند. ٧ پسر دارم که هیچ کدام سراغی از من نگرفتند و همیشه تنها زندگی کردم. کیومرث پسر کوچک من بود. او هم با من قهر بود و گاهی که برای دیدن مادرش به شهرستان می‌آمد او را در خیابان می‌دیدم. ما ارتباط خاصی با هم نداشتیم.»

پدر کیومرث در ادامه گفت: «بچه‌هایم هیچ‌وقت من را به خاطر اینکه از مادرشان جدا شدم، نبخشیدند. آنها حتی از مشکلات‌شان با من صحبت نمی‌کردند و درگیر مشکلات من هم نمی‌شدند اما آنها بچه‌های من بودند و همیشه دوست‌شان داشتم تا اینکه سه سال پیش به من خبر دادند پسرم کیومرث کشته شده است. بچه‌ام را قطعه قطعه کرده ‌بودند. هیچ چیز از کیومرث باقی نمانده بود و من از روی صورتش او را شناختم. از آن به بعد وضع زندگی من بدتر شد. حالم خراب‌تر شد و این‌بار خودم هم خودم را به خاطر کاری که کرده بودم، نبخشیدم و همیشه فکر می‌کنم اگر همسرم را طلاق نمی‌دادم زندگی‌ خودم و بچه‌هایم از هم نمی‌پاشید. »

پدر مقتول در مورد اینکه آیا از نحوه زندگی فرزندش با خبر بوده است یا نه، گفت: «چندباری که کیومرث را دیدم به من گفت در خیابان مولوی سیگار فروشی می‌کند و من هم حرفش را باور کردم. چیزی در مورد اینکه کجا زندگی می‌کرد و چه اتفاقاتی برای او افتاده است، نمی‌دانم! من حتی نمی‌دانم او با چه کسانی اختلاف داشت و چه کسی با پسرم دشمنی داشت. به همین خاطر هم نتوانستم کسی را به پلیس معرفی کنم. حتی پسران دیگرم هم که بازجویی شدند نتوانستند کسی را به ماموران معرفی کنند. »

سپس قاضی از ولی‌دم مقتول پرسید اگر قاتل پیدا شود باز هم درخواست دیه ‌دارید؟ پیرمرد جواب داد: «من عمرم را کرده‌ام. ٨٣ سال دارم و پول دیه‌ پسرم نمی‌تواند تغییری در زندگی من ایجاد کند. معلوم نیست چند سال یا چند روز دیگر زنده باشم. اگر قرار نبود پرونده پسرم میان پرونده‌های راکد قرار بگیرد، درخواست دیه از بیت‌المال نمی‌کردم. من درخواست دارم تحقیقات بیشتر در مورد قاتل فرزندم انجام شود و او را دستگیر کنند. اگر این اتفاق بیفتد من دیه نمی‌خواهم و درخواست قصاص قاتل را دارم. »

در پایان هیات قضات شعبه ٢ دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.