قدرت زیادی در بتسازی دارید شما دلواپسان!
به گزارش خبرآنلاین علی کریمی چیزی نوشته و بعد بلوایی به پا شده است.مسیری که پایانش ساده است. دوستان ارزشی هی میتازند و او به سبک قماش ورزشی پاسخشان را میدهد. بعد اصولگراها ناراحت می شوند و باید احتمالا ممنوع التصویرش کنند!
کریمی دو عبارت را به اشتباه نقل کرده و البته این بهانه ای شده برای دوستان ارزشی تا چنین مطالبی بنویسند: «فضای مجازی در کنار همه محاسنی که دارد، معایبی را در دل خودش به همراه دارد. هرچند که رابطه مستقیم شخصیتها و به اصطلاح امروزی «سلبریتی»ها با مردم و کاربران میتواند در برخی موارد حسن باشد اما در بسیاری موارد باعث دردسر می شود. جایی که بعضی شخصیت ها خود را گاه و بیگاه و در کوچکترین بزنگاهی ملزم به انتشار مطالبی میکنند که در آن موضوع سررشته ندارند.
این عدم تخصص گاهی باعث میشود بازیگر خود را در مقام کارشناس دین قرار دهد. مثل آن دو بازیگر زنی که با اطلاعات ناکافی خود و صرفا به خاطر علاقهاش به یک حیوان زبان بسته، فتوا می دهند که «سگ» نجس نیست.
آن دیگر سلبریتی علاقه شوهرخواهرش به خواهرش باعث شده تا او دامادشان را که از قضا فوتبالیست قابلی هم هست را محرم خودش بداند.
در جدیدترین مورد، فوتبالیستی که از هنرمایی اش در مستطیل سبز نمی توان کوچکترین ایرادی گرفت، جملات منتسب به بزرگان را بدون اندکی تحقیق و جستجو به یک شخصیت دیگر نسبت میدهد.
علی کریمی روز گذشته مطلبی را در اینستاگرامش منتشر کرد که دو ایراد بزرگ داشت:
نخست آن جمله ای را که وی به صورت عکسنوشته منتشر کرده بود، نه تنها به کوروش اختصاص نداشت بلکه جمله ای منتسب به شکسپیر نویسنده فقید انگلیسی بود.
دوم متنی که او در اینستاگرامش منتشر کرد نیز جمله کوروش نبود بلکه جملات گرانبهای مولای متقیان در نامه31 نهج البلاغه بود.
این پست اشتباه بازیکن سابق فوتبال، در فضای مجازی بازتاب فراوانی پیدا کرد، به طوری که حتی هشتگ «#سلبریتی_بیسواد» نیز در توئیتر به راه افتاد و به سرعت یکی از ترندهای ایرانیان شد.»
واکنش هایی که سبب شد کریمی پست جدیدی بگذارد و این بار شعری تند تر بنویسد. جمله ای که با استقبال عجیب طیف اصلاح طلب در فضای مجازی روبرو شد.
بلوایی به پا شد . کریمی باز به ترند تبدیل شد. به یک قهرمان . دوباره مردم یادشان افتاد این قهرمان فوتبالی که در دوران فوتبالش اتفاقا تصمیمات اشتباه کم نگرفته که آخرینش اشتباه فریب مالک نفت را خوردن بوده است ، در نقش یک فعال اجتماعی ، چه جاهایی چه تصمیمات شجاعانه ای گرفته است.
این گیر یکباره دوستان اصولگرا دوباره کریمی را همان فعال اجتماعی کرد که طیف بزرگی از مردم دوستش داشتند. هم او که برای بازیکنان تیم دختران نوجوان به جای فدراسیون فوتبال کفش و لباس خریده بود. همان که با رشادت پشت موضوع دفاع از حقوق زنان برای ورود به ورزشگاه ها ایستاده . با پلیدی های حضور عیر فوتبالی های وابسته ، می جنگد. او که ترسی نداشت برای دفاع از آنچه در سیاست فکر می کرد درست است و قبل از همه در کنار جنبش اصلاحات ایستاد یا به جریان امید ، شخصی کمک کرد بی آنکه چشمداشتی داشته باشد.
به وقتش پیراهن اهدا کرد و در زمان مناسبش به ملاقات بزرگان یا خانواده هایی رفت که فکر می کرد مظلوم واقع شده اند. همه این ها اما او را از یک ایرانی مقید به اصول بودن وا نداشت. به وقتش برابر تصمیمات اشتباه محیط زیستی ایستاد. برای شهدای غواص یا سربازان شهید و یا رشادت های شهدای حرم هم همان قدر مسئولانه نقشش را در مقام یک سلبریتی انجام داده و می دهد.
روزگاری عباس ترابیان از مسئولان فدراسیون فوتبال در سالی که علی کریمی برای اخرین بار و در 34 سالگی کاندیدای توپ طلای آسیا شده بود ، در مسیر سفرمان می گفت: «علی کریمی با این محبوبیت اجتماعی پتانسیل تبدیل شدن به تختی زمانه اش را دارد. اگرچه کمی تندخو است اما ببین چطور بلد است دل مردمش را به طور ذاتی بدست بیاورد. برای تبدیل شدن به یک فعال اجتماعی ، خیلی سواد و این چیزها مهم نیست ، مهم این است همان باشی که عامه مردمت از تو می خواهند. کریمی با همه آنچه تندخویی می نامیمش ، کارهایی می کند که به دل طیف عظیمی از مردم می نشیند.»
او با این پتانسیل محبوبیت مردمی فراجناحی، درحالی که جدا از خط های سیاسی ایستاده و کار دلی اش را انجام می دهد حالا به بهانه یک مچ بند سبز در روز ۲۶ خرداد ماه ۸۸ ، بغضی در دل جریان تندروی اصولگرا گذاشته که انگار تا ابد باید دنبال بهانه باشند. همان ها که از مسعود شجاعی ، مهدی مهدوی کیا و جواد نکونام هم برای آن روز کینه دارند. بچه هایی که خودشان بارها گفتند در هتل تصاویری از ماهواره ها درباره تهران می دیدند که نگران شان کرده بوده و آن تصمیم را گرفته بودند. آن زمان ماجرا مثل همه اعتراضات درون کشور ، یک اعتراض هواداری به انتخابات بود .
دوستان اصولگرا اما تخصصی بی نظیر دارند در اپوزیسیون سازی. از قدیم تا امروز . آخرین این اتفاقات می شود بتی که از مسعود شجاعی ساخته اند. مسعودی که همه طیف خاکستری جامعه له له می زدند در ترکیب تیم نباشد و کم جاذبه ترین کاپیتان تاریخ ایران بود ، حالا دعوتش یک خواست ملی شده و این بار انگار در مسیری می روند تا از علی کریمی محبوب یک چنین شخصیتی بسازند. بروند به سمتی که بگویند باید حصر شود ، ممنوع التصویر باشد و دیده نشود. بی آنکه با خود لحظه ای درنگ کنند و بگویند اصلا این کار را هم کردند، چه عایدی برای شان دارد این همه اپوزیسیون سازی؟ مثلا علی کریمی بدل شود به کسی که با یک «تکرار می کنم » خیزشی به پا کند ، چه عایدی برای اصولگراها خواهد داشت؟
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر