به گزارش ایسنا، پایتخت آمریکا به مدت بیش از ۷۰ سال قلب سیستم اقتصادی بین‌المللی لیبرال بوده است. با این‌همه  دولت ترامپ این موفقیت بزرگ را توطئه‌ای علیه آمریکا می‌بیند. در حال حاضر ابرهای سیاسی، سایه تاریکی را بر یک اقتصاد روشن افکنده‌اند.

اقتصاد جهانی در یک دهه اخیر از سه شوک پیاپی شامل بحران مالی ۲۰۰۹-۲۰۰۷، بحران منطقه یورو در فاصله سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ و ریزش قیمت کالاها در سال ۲۰۱۵-۲۰۱۴ آسیب دیده است. اما اکنون همه چیز آرام به نظر می‌رسد. گزارش دورنمای اقتصادی جهان صندوق بین‌المللی پول انتظار دارد تنها شش اقتصاد از میان ۱۹۲ اقتصادی که این نهاد پوشش می‌دهد، در سال ۲۰۱۸ از رشد باز بمانند. در حال حاضر پیش‌بینی می‌شود رشد جهانی امسال به ۳.۶ درصد و سال ۲۰۱۸ به ۳.۷ درصد برسد که بالاتر از نرخ ۳.۲ درصد در سال ۲۰۱۶ خواهد بود.

در میان اقتصادهای پردرآمد مهم، دورنمای رشد اقتصادی نسبت به گزارش آوریل صندوق بین‌المللی پول، اکنون برای همه به جز آمریکا و انگلیس که از بریگزیت لطمه دیده است، بهتر به نظر می‌ رسد. پیش‌بینی می‌شود اقتصاد منطقه یورو امسال ۲.۱ درصد و سال آینده ۱.۹ درصد رشد کند که نزدیک به نرخ رشد ۲.۲ درصد و ۲.۳ درصد آمریکا خواهد بود. البته اقتصاد انگلیس نیز قابل اطمینان بوده و پیش‌بینی می‌شود ۱.۷ درصد در سال ۲۰۱۷ و ۱.۵  درصد در سال ۲۰۱۸ رشد کند.

با این‌همه دلایلی برای نگرانی وجود دارند چرا که رونق و شکوفایی اقتصادی همواره پیشروی بحران‌ها بوده است. ریسک‌های مالی در بسیاری از کشورهای پردرآمد و همچنین در چین مشهود هستند. سطح بدهی از نظر استانداردهای تاریخی در مجموع بالا بوده و در برخی از موارد، رو به رشد است. ارزش دارایی‌ها نیز از نظر استانداردهای تاریخی در سطح خوبی قرار دارد. ارزش سهام آمریکا با رکوردی که در سال‌های ۱۹۲۹ و ۲۰۰۰ به آن صعود کرده بود، فاصله چندانی ندارد.

رشد اقتصادی در کشورهای پردرآمد که از نظر اقتصادی و سیاسی حائز اهمیت هستند، به لحاظ ساختاری ضعیف مانده است. رشد بهره‌وری سست بوده و بازارهای کار به طور دور از انتظاری رشد ضعیفی در دستمزدها و درآمدهای قابل تصرف ایجاد کرده‌اند. در برخی از موارد به خصوص آمریکا، نسبت اشتغال از نظر استانداردهای تاریخی پایین مانده است.

بعلاوه در حالی که اقتصادهای پردرآمد از رکود بزرگ احیا می‌شوند، پیامدهای آن همچنان همراه آنها مانده است. تولید ناخالص داخلی واقعی کشورهای پردرآمد یک ششم نرخی است که در صورت ادامه روند رشد پیش از بحران می‌توانستند داشته باشند.

با این‌همه اثرات سیاسی رکود ممکن است اهمیت بسیار بیشتری داشته باشند. این بحران و پیامدهای مستمر پس از آن، به اعتماد به نخبگان لطمه زده است. این شوک علاوه بر مجموعه‌ای از تغییرات اقتصادی و اجتماعی نامطلوب آمده است.

این تحولات همان‌طور که سابق بر این دیده شده بود، به اتفاق یکدیگر راه را به سوی عوام‌فریبی گشودند که راه‌کارهای ساده‌ای را برای مشکلات پیچیده وعده می‌دهد. این امر در کمپین بریگزیت در انگلیس روی داد که طی آن اکثریت قلیلی برای حرکت به سوی به یک مقصد نامعلوم تحریک شدند. همچنین این امر در کاتالونیا روی داد که یک حرکت احتمالا نابودکننده را به سوی استقلال آغاز کرده است. فرای همه، این اتفاق در آمریکا روی داد که پیامدهای انتخاب دونالد ترامپ همانند روز تحلیف وی تیره مانده‌اند.

تغییر سیاست آمریکا، به شکل اجتناب ناپذیری عمیق‌ترین نگرانی موجود است. به نظر می‌رسد دولت آمریکا درصدد کاهش گسترده مالیات در زمانی است که اشتغال به ظرفیت کامل نزدیک شده است. ظاهرا چنین اقدامی باعث جهش چشمگیر اقتصادی خواهد شد که اگرچه غیرقابل تصور نیست، اما تا حد بسیار زیادی بعید به نظر می‌رسد.   احتمالا تورم افزایش پیدا می‌کند، نرخ‌های بهره رشد چشمگیری خواهد داشت، دلار قوی‌تر شده و رشد چشمگیری در کسری حساب جاری روی می‌دهد.

در این بین، دولت آمریکا اهداف دیگری را برای کاهش کسری خارجی از طریق انجام مجموعه‌ای از مذاکرات دنبال می‌کند که با مذاکرات پیمان تجاری آمریکای شمالی (نفتا) آغاز می‌شود. هدف ترمیم کسری حساب جاری از طریق مذاکرات تجاری دوجانبه، با سیاست‌های مالی مستقیما برخورد پیدا می‌کند و در سیستم تجارت جهانی تاثیر نامطلوبی برجای می‌گذارد.

همچنین موضوع حائز اهمیت دیگر انتخاب رئیس بعدی بانک مرکزی آمریکا است. اهمیت فوق‌العاده زیاد این انتخاب بر وضعیت اقتصاد آمریکا و همچنین اقتصاد جهان به کرات شنیده شده است. این موقعیتی است که انتخاب یک شخص نامناسب برای آن ممکن است صدمات عظیمی را به بار بیاورد.

فراتر از این موارد، نگرانی نسبت به منازعات جهانی است. یکی از قابل توجه‌ترین این منازعات تصمیم رئیس جمهور آمریکا برای عدم تایید پایبندی ایران به برجام بدون داشتن مدرک است. این به معنای آن است که قرارداد با آمریکا هیچ اعتباری ندارد.

همچنین اتفاق خطرناک دیگر حمله به کره شمالی خواهد بود که مطمئنا کره جنوبی که متحد مهم آمریکا به شمار می‌رود را ویران خواهد کرد. چنین اتفاقی به سایر متحدان آمریکا ثابت می‌کند که آنها نیز ممکن است کنار گذاشته شوند.

بر اساس گزارش فایننشیال تایمز، شاید با بهبود اقتصادها خشمی که به ظهور عوامگرایی منجر شده، از میان برود. پرسش مطرح این است که آیا ممکن است برای چنین احیای سیاسی خیلی دیر شده باشد. اکنون زمانی است که ابهامات بالایی وجود دارد. این عوام‌فریبی ممکن است در پایان به جایی نرسد، اما ریسک‌های غیرقابل اجتناب بر گفت‌وگوهای اقتصادی در واشنگتن سایه افکنده‌اند و بازارها با خوشحالی آنها را نادیده می‌گیرند. شاید بازارها در اشتباه هستند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.