واکنش حجتالاسلام سروش به اظهارات دکتر سروش درباره زیارت عاشورا
انصاف نیوز نوشت: متن پاسخ آقای سروش که در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته است به صورت پاسخ جداگانه به بخش بخش اظهارات مدنظر در پی میآید:
دکتر سروش: هیچ سند معتبری وجود ندارد که هدف امام حسین قیام و انقلاب بوده است. این واژهها ترمولوژی زمانهی ما هستند و ابدا ارتباطی با انگیزهی امام حسین ندارند.
حجت الاسلام سروش: جناب دکتر سروش گذشته را که جامعه در خموشی و بی رمقی بوده برای داوری ملاک قرار داده، و انگیزهی امام حسین از قیام را تبدیل به یک «اعتراض» کرده است. درحالیکه حرکت امام حسین، قیام است و این کم کاری اهل زمانه در گذشته بوده که نیامدند و این استفادهی بهحق را، از عاشورا بنمایند.
دکتر سروش: واقعه عاشورا بزرگ شده است چرا که شیعیان حاجت داشتند از این واقعه یک اسطوره بسازند و با پیوند زدن خود به این اسطوره هم هویت کسب نمایند، هم ابراز مظلومیت کنند و هم از مخالفان خود هویت ستانی کنند. سخن این نیست که شیعیان سخن گزافی گفتهاند و یا از محدودهی مجاز خارج شدهاند. بلکه منظور من این است که آنها از عاشورا برای ساختن و احراز هویت استفاده کردند. به گمان من این راه را ائمهی اطهار ابداع کردند و به پیروانشان آموختند و آنها هم خوب این درس را یاد گرفتند.
حجت الاسلام سروش: کاملاً درست است. راه را ائمه آموختند و تازه شیعیان همهی بهره را نبردهاند. به امید روزی که بتوانیم با توجه به راهنمایی اهلبیت (ع) و ظهور شجاعت مسلمین، از همهی برکات عاشورا در قطع کردن دستهای ظالمان به مال و آبروی انسانیت بهرهمند شویم.
دکتر سروش: البته سرانجام این روش جواب داد و فقط در انقلاب اسلامی به نتیجه رسید. یعنی این آبها و گریهها پشت سد تاریخ جمع شد. آب فراوانی پدید آورد و وقتی سد گسسته شد، سیل آمد و سلسلهی پهلوی را برد. از ماجرای عاشورا فقط در انقلاب اسلامی استفاده شد. حتی صفویان وقتی در روی کار آمدند و قدرت سیاسی را تصرف کردند از عاشورا استفاده ننودند.
حجت الاسلام سروش: کاملاً درست است، شاید اگر الگوگیری در تئوری، و استفاده از عاشورا در رفتار مبارزاتی انقلابیون از سال ۴۲ تا ۵۷ نبود، این انقلاب نمیتوانست در اندیشهها و سرزمین ایران خانه کند.
دکتر سروش: امام حسین در بین ائمهی اطهار یک استثنا بود اما شریعتی این استثنا را به قاعده تبدیل کرد و با مخدر خواندن تفسیر سنت گرا از عاشورا، جنبهی خون و مبارزه در آن را پر رنگ کرد. او تصویری از امام حسین (ع) و زینب سلام الله علیها را بازسازی کرد که به معنای دقیق کلمه، آنها انقلابی قرن بیستم بودند و قیام کرده بودند تا با ریختن خونشان حکومت بی تدبیر یزید را رسوا کنند. روحانیت اگرچه با شریعتی میانهای نداشت اما به خوبی از این تحلیل او استفاده کرد.
حجت الاسلام سروش: اگر مقصود از استثناء این است که امام حسین حرکتی بیرون از چهارچوب تعریف شدهی دین در بخش شریعت داشته، باید عرض شود که مقبول نیست. امام حرکتش کاملاً باهمهی معیارهای مدون دینی منطبق است. بله زمان چون یک واحد تغییرپذیر است، در غیر سال ۶۰ هجری، برنامهی دیگر ائمه طوری دیگر بوده است.
با توجه این تفکر، امام حسین یک قاعده بود نه استثناء تا مرحوم شریعتی بیاید و تحولی ایجاد کند. بله ایشان این قاعده را عینی نمود و به نسل جوان تحویل داد. شاید در همراهی با دکتر سروش بتوان گفت: این شریعتی نبود که امام حسین را از استثناء به قاعده آورد، بلکه تفسیر از این قاعده را عوض کرد.
دکتر سروش: برخی از فقهای اهل سنت چون ابوبکر ابن عربی که با ابن عربی معروف تفاوت دارد، گفته است «حسین به شمشیر جدش کشته شد». یعنی فقها یک فتوی دادند که مجازات قیام علیه حکومت اسلامی مرگ است. یزید دقیقاً به این فتوی متوسل شد و امام حسین را شهید کرد. البته حقیقت ماجرا این بود که امام حسین قیام نکرد بلکه یزید فرصت را غنیمت شمرد تا یک دشمن مسلم را از بین ببرد که با پای خودش به قتلگاه آمده بود.
حجت الاسلام سروش: بله استناد چنین نظریه به اهل سنت که مدافع «تبعیت از حاکم» و «حرمت شق عصا المسلمین» هستند چنین برخوردی با شورش یا قیام را با اشد مجازات جلوگیری میکنند.
اما این تئوری اهل سنت، قیام امام حسین را از قیام بودن در نمیآورد. و آمدن امام حسین به تعبیر ایشان «قتلگاه» بجاترین تشخیص در شرایط آن روز جهان اسلام بود.
نه مکه و نه مدینه جای قیام حضرت نبود و قطعاً این اثر را نمیداشت و آسیب میدید.
دکتر سروش: حکومت بنا به مبانی و مواضع فقهیاش میگوید مجازات قیام علیه حکومت، مرگ است. حتی انتقاد نیز جایز نیست و مجازاتش زندان و حتی خیلی چیزهای بدتر از زندان است بنابراین منطقی است که عزاداریها پس برود و به منطق سنتی نزدیک شود.
لذا امام حسینی که اکنون باید ترویج شود، همان امام حسینی است که گریه بر او ثواب دارد و باعث شفاعت در روز جزا میشود. او همان امام حسینی است که تاریخ ما را ساخته است. با اتصال به او هویت تداوم مییابد. الان وضع به گونهای شده است در محرمی که در آن بسر میبریم دو طرف، هم حکومت و هم مخالفان در جنبش سبز هر یک دیگری را متهم به یزیدی بودن میکنند. یعنی یک اسطوره و قصه به دست دو گروه از شیعه افتاده است و این دو تا مجبورند بگویند ما حسینی هستیم و میبینید به طور کلی منطق واقعه گم شده است یعنی معلوم نیست که باید چه کار کرد.
حجت الاسلام سروش: گذشته از اینکه آیا با نظر ایشان در رابطه با حکومت موافقیم یا نه، اما با این نظر ایشان در آینده امام حسین و عزادرایش به روش گذشته که منطق سنت بوده برگردد موافق نیستیم، بله ممکن است عدهای از مبارزه با ظلم و تعدی خسته شوند و به گوشهای روند، یا به هر دلیلی به بهرمندی آرامی از حادثهی کربلا اکتفاء کنند کما اینکه همکنون هم چنین برداشت و مجالسی برای امام حسین (ع) دیده میشود.
اما شریان این خون که اثرش پویایی و حیات و حساسیت در برابر ظلم است، هر روز بیشتر و جدیتر خواهد شد. منطق واقعهی عاشورا در درگیریهای جناحی داخل نظام گم نشده و همواره دو تفسیر مشخص پیش روی عزاداران و ارادتمندان امام حسین بوده است.
دکتر سروش: سخن مرحوم آقای مطهری در خصوص امام حسین را بیشتر میپسندم که معتقد بود هدف امام حسین امر به معروف و نهی از منکر بود. به بدیها و زشتیها اعتراض میکرد و تن به تسلیم در برابر فرامین یزید نمیداد. اما یزید همین حداقل را هم تحمل نکرد و کار به درگیری کشیده شد که در واقع از بی تدبیری یزید سرچشمه میگرفت.
حجت الاسلام سروش: استناد چنین تفکری به استاد مطهری درست است و حمایت ایشان از این تفکر ستودنی. اما مرحلهای از امر به معروف و نهی از منکر «قیام» است که مورد تصریح استاد مطهری است، و فکر نمیکنم جناب دکتر سروش همراه باشد.
دکتر سروش: ماجرای امام حسین یک دور عاقلانه داشت. اما وقتی درها بسته شد و تنها راه گریز تن دادن به ذلت و به زانو در آمدن بود، ایشان مقاومت کرد و عاشقی را برگزید.
حجت الاسلام سروش: ظاهراً ایشان این را از مفسرین عارف مسلک از عاشورا نقل و نتیجه گیری میکنند. و این نظریه مورد دفاع نمیتواند باشد، چراکه قیام امام حسین نه تنها یک دورهای بلکه در همهی دوران تولد تا شهادت؛ بر محور «عقلانیت» و توان و انرژی زائدالوصف «عشق» حرکت نمود.
دکتر سروش: فقه یا شرع برای امام حسین معین نکرده بود وقتی در آن وضعیت سخت قرار میگیرند، ایستادگی بورزند و به استقبال شهادت بروند. امام حسین میتوانست راه سازش را برگزیند و حتی بیعت هم بکند، مگر از امام علی برای ابوبکر بیعت نگرفتند. لذا پاکبازی ایشان یک حرکت عاشقانه بود.
حجت الاسلام سروش: فقهی که بنده دانش آموختهی آن هستم از چنین فرعی که در آن باشد بی اطلاعم. فقهیان ما چه آنان که حرکت امام را خصوصی تفسیر کردند و چه آنانکه برنامهی امام را قیام و عمومی (یعنی قابل تاسی) تفسیر نمودهاند، بر این باورند که تا پایان راه وظیفهی امام حسین چنین بوده است.
مقایسهی زمان امام علی (ع) و امام حسین (ع) بهشدت مورد نقد ما است. نه حاکمیت در دو زمان یک جور در اِعمال سیاستها اقدام نموده، و نه مردم زمانه یک نواخت بودهاند.
دکتر سروش: در جامعهای که پیامبر ساخته بود کسانی به نام خلافت نبوی، به نام حکومت اسلامی، به نام جانشینی پیامبر بر مسند نشستند که سر فرزندان پیامبر را بریدند و آب از آب هم تکانی نخورد. سلسلهی بنی امیه پس از یزید دههها ادامه یافت.
حجت الاسلام سروش: بخش اول سخن ایشان کاملاً درست است. اما اینکه آب از آب تکان نخورد را نمیپذیریم. چنان اقدام زشت و غیر اخلاقی و نیز سیاست غلط انتخابی بنی امیه تأثیر منفی از روز یازدهم بر پیکرهی آنان گذاشت که با تحریف و کتمان و... خواستند پوششی بر اقدامات غیر انسانی و اسلامی خود بنهند و نتوانستند.
گرچه سلسلهی مروانیان در ادامهی امویان آمدند و دههها حکومت کردند، اما خاندان بنی امیه را با چالش روبرو کرد و آنان را از همهی آنچیزی که معاویه برای اسلام برنامه ریزی نموده بود، جدا کرد. و البته این واقعهی عاشورا بی ارتباط با پیدایش بنی عباس هم نمیتواند باشد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر