آینده بورس؛ روند مثبت تا کجا ادامه دارد؟
شاخص کل همچنان در حال رشد است و سوخت جدید بهصورت تداوم یافته برای این بازار از راه میرسد. اگرچه اهداف تکنیکالیِ کوتاهمدت شاخص در محدوده ۴/ ۱ تا ۶/ ۱ میلیون واحد قرار دارد اما واقعیتهای اقتصادی هم پشت سر بورس در حرکت هستند. هجوم نقدینگی سرگردان همچنان قیمتها را بالا میبرد و در این بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس باید با ارائه برنامه افزایش سرمایه، نقدینگی بورس را بدین طریق به سمت بازار سهام هدایت کرده تا در نهایت رشد پایدارتری را رقم بزنند.
به نظر میرسد در شرایط فعلی عمق بازار سرمایه در حال افزایش بوده و تا پایان سال عواملی وجود دارد که بورس را با نوساناتی رو به بالا، همراه خواهد کرد. مهمترین عامل تقویتکننده بورس در حال حاضر رشد قیمت دلار است که این مهم نیز به علت سیاستهای تورمزای دولت در سال جدید رخ داده است. چراغ سبز دولت به آزادسازی نرخها در صنایع مختلف به زودی در آمار فروش و گزارشهای ماهانه و صورتهای میاندورهای شرکتها جای خواهد گرفت و عمده نمادهای بنیادی را ارزنده تر خواهد کرد.
اگر بخواهیم مسیر بورس را دقیق تر ترسیم کنیم باید بگویم که ما در حال آمادهسازی مقدمات حذف ۴ صفر از پول ملی هستیم و امسال تورم بالایی را تجربه خواهیم کرد. زمانی که دولت اجازه افزایش قیمت ۲۰ تا ۳۰ درصدی را به صنایع میدهد تورم افزایش مییابد و در واقع بازار حداقل تورم را ۳۰ درصد در نظر خواهد گرفت.
در حال حاضر صنایع مادر نظیر سیمان، فلزات و فولاد عمدتا مجوز افزایش نرخ را دریافت کردهاند یا با رشد قیمت محصولات خود در بازار مواجه شده اند؛ رشد این قیمتها فعلا مانع ایجاد رکود فروش برای شرکتهای بزرگ میشود. اما طی چند ماه دیگر به تدریج که افزایش نرخها به محصولات پایین دستی برسد قدرت خرید مردم کاهش یافته و در نهایت وارد رکود خواهیم شد.
بورس فعلا بر مبنای چرخش نقدینگی و عدم جذابیت بازارهای موازی و رشد قیمت دلار، در مسیر صعودی قرار دارد. بسیاری از صنایع هنوز دلار ۱۶ هزار تومانی را هم در صورتهای مالی خود اعمال نکردهاند، بنابراین رشد دلار به نوعی پیش قراول رشد بورس در ماههای آتی است.
به نظر میرسد بورس تا پایان دولت فعلی با افت و خیزهای طبیعی و به شرط ورود شرکتهای جدید و تغییر نکردن معنادار سود بانکی همچنان رشد خواهد کرد. این بازار تا این لحظه بهعنوان سپر تورمی عمل میکند اما باید توجه داشت که در صورت عرضه نشدن شرکتهای جدید و رشد بی رویه قیمتها، ممکن است P/ E بازار بیش از اندازه افزایش یافته و توجیه سرمایهگذاری به قصد دریافت سود نقدی کاهش یابد و این به معنای حضور تعداد بیشتری از نوسان گیران و سرمایهگذاران کوتاهمدت است، ضمن اینکه در صورت اصلاح یا ریزش بازار به دلیل نداشتن توجیه سرمایهگذاری برای دریافت سود نقدی و شرکت در مجامع، بسیاری از سرمایهگذاران نهادی در اصلاحات قیمتی خریدار نبوده و از سهام حمایت نخواهند کرد.
از همین رو به نظر میرسد در سال جاری با نزدیک شدن به فصل مجامع یکی دو هفته فشار فروش خواهیم داشت زیرا سرمایهگذاران ترجیح میدهند با قیمتهای بالا ریسک بسته شدن نمادها را نپذیرند یا حداقل فقط با سهمهای بزرگ و بنیادی به مجمع بروند.
درحال حاضر این ریسک به همراه ریسک ایجاد رکود عمومی در اقتصاد به دلیل کاهش قدرت خرید در آینده و حضور توده وار سرمایهگذاران ناآگاه و آموزش ندیده، بزرگترین ریسک پیشروی بازار سرمایه است و از طرفی رشد دلار و رشد اسمی قیمت کالاها در اثر تورم عمومی و نبود امکان سرمایهگذاری در سایر بازارهای رقیب مهمترین دلیل رشد بورس است. در این بین حمایتهای دولت و نگاه ویژه تامین مالی به بورس نیز بهعنوان یک عامل حمایتی عمل میکند. اما از موضوع آموزش و فرهنگسازی برای سرمایهگذاران عادی غفلت شده و این عامل زمانی پررنگ میشود که بازار با ریسکهای قویتر و نوسان روبه رو شود. در آن صورت رفتارهای هیجانی و غیر قابل کنترلی را شاهدخواهیم بود. در نگاه کلی دولت باید برخی منابع خود را در صندوقهای حمایتی و تثبیت بازار واریز کند و قدرت مانور این صنایع را بالاتر ببرد، کفایت سرمایه بازارگردانها افزایش یابد و قدرت بازیگران بازار را افزایش دهد تا در مواقع حساس، نقدینگی بازار حفظ شود تا شاهد رفتارهای هیجانی کمتری باشیم.