اکونومیست: ستونهای مشروعیت آلسعود فرسوده شده است
قمار بزرگ پسر سلمان
در طرف دیگر یک تلویزیون بزرگ قرار دارد که اتفاقات ترسناک خاورمیانه و انعکاس اقدامات محمدبن سلمان را در اخبار نشان میدهد؛ از جمله اعدام روحانی برجسته شیعه شیخ نمر النمر که منجر به هجوم مردم به سفارت عربستان در تهران و درنتیجه آن قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران شد.
در طرف دیگر یک تلویزیون بزرگ قرار دارد که اتفاقات ترسناک خاورمیانه و انعکاس اقدامات محمدبن سلمان را در اخبار نشان میدهد؛ از جمله اعدام روحانی برجسته شیعه شیخ نمر النمر که منجر به هجوم مردم به سفارت عربستان در تهران و درنتیجه آن قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران شد. محمدبن سلمان که تا اواخر شب درباره این اخبار صحبت میکرد، از سیاست خارجی مداخلهجویانه کشورش و واکنشهای قاطع به تروریسم و اغتشاش گفت. وقتی از او پرسیده شد آیا اقدامات این پادشاهی به تنشهای منطقهای دامن خواهد زد یا خیر، او گفت درحال حاضر شرایط آنقدر بد است که به دشواری بدتر خواهد شد. او میگوید: «ما به شدت تلاش میکنیم که چیزی را تشدید نکنیم»، همچنین گفت مطمئنا انتظار وقوع جنگ را ندارد اما از نظر اطرافیانش عربستان چارهای ندارد مگر اینکه از گسترش نفوذ ایران جلوگیری کند. دفاع او از سیاست خارجی عربستان جسورانه است، اما او بلندپروازی قابلتوجهتری دارد و میخواهد با تحت کنترل درآوردن قدرت بازارها،عربستان را از نو بسازد. او به مقامات میگوید هیچیک از اصلاحات اقتصادی تابو نیستند. اصلاحاتی مانند کاهش کارکنان بخش دولتی، لغو یارانههایی که سعودیها آن را حقمسلم خود میدانند، خصوصیسازی بخشهای اساسی مانند آموزش و بهداشت و درمان. از نظر او حتی فروش گوهر سلطنتی یعنی آرامکو، شرکت ملی تولیدکننده نفت و گاز که بزرگترین شرکت جهان است، هم تابو محسوب نمیشود.
پادشاه سلمان ۸۰ ساله بخشی از همان حکومت سالخوردگانی است که دههها بر عربستان حکومت کردهاند. اما او بسیاری از اختیارات خود را به شاهزاده محمد سپرده است که برای بیدار کردن حکومت از رخوت عجله دارد. او میداند که کشور در همه زمینهها با مشکلات بزرگی روبهرو است؛ قیمت نفت کاهش یافته است، همه حکومتهای عربی اطراف عربستان سرنگون شدهاند و ایران نفوذش را در سراسر منطقه بهویژه در لبنان، عراق، سوریه و یمن گسترش داده است. یکی از نزدیکان شاهزاده محمد میگوید جهان عرب فقط با «هلال شیعی» مواجه نیست، بلکه «با یک ماه کامل شیعی» مواجه است. علاوه براین عربستان در جنوب کشورش با القاعده یمن ودر شمال با داعش در عراق و سوریه روبهرو است. به نظر میرسد این دو مساله جوانان سعودی را وسوسه میکند از همان وعظ و خطابه گروههای اسلامگرای افراطی استفاده کنند.
ستونهای خانه آلسعود
عربستان با در کنار هم قرار دادن سه ستون خود را حفظ کرده است: با وهابیونی که اعتبار اسلامی خود را از پردهداری حرمین شریفین در مکه و مدینه بهدست میآورند، با جمعیتی که در ازای بذل و بخشش به حکومت مطلقه تن میدهند و با آمریکایی که در ازای ثبات در بازارهای نفت، از عربستان دفاع میکند. اما هر سه این ستونها درحال فرسوده شدن هستند. آمریکا تقریبا درحال جدا شدن از خاورمیانه است. کاهش قیمت نفت که تقریبا کل درآمد ارزی دولت عربستان را تشکیل میدهد، به این معنی است که مدل اقتصادی قدیمی این کشور دیگر نمیتواند جمعیت رو به افزایش و ناکارآمد را تحمل کند.
همچنین اتحاد با مخالفان، تهدیداتی را به همراه دارد زیرا آنها خوراک فکری گروههای افراطی را فراهم میکنند و حتی مانع انجام اصلاحات معتدل اجتماعی میشوند. این اصلاحات برای قطع وابستگی این کشور به نفت و خلق اقتصادی مولدتر ضروری است. تعجبی ندارد که بسیاری از منتقدان عربستان سعودی فاتحه آلسعود را خواندهاند. اما برای شاهزاده محمدبن سلمان درسهای بهار عربی و درسهای تاریخی، این است که رژیمهایی که ریشه عمیقی ندارند محکوم به فنا هستند و مضمون این حرف این است که آلسعود پابرجاست. با وجود این، او میداند که تغییرات باید صورت گیرد و این کار باید سریع انجام شود. او انرژی جدیدی به دولت تزریق کرده است و با این کار قمار بزرگی میکند. او فقدان تجربه و سفرهای خارجی را با اطمینان، تمرکز و گزارشهای مشاوران جبران میکند. تنها یک هفته پس از اینکه پدرش او را بهعنوان وزیر دفاع منصوب کرد، جتهای جنگی از عربستان، ثروتمندترین کشور جهان عرب، به سمت یمن، فقیرترین کشور جهان عرب سرازیر شدند.
او همچنین قصد دارد برای مقابله با داعش نیروهای ویژه به سوریه اعزام کند. اما چشمگیرترین اقدامات شاهزاده محمد در عربستان خواهد بود. او مصمم است که از سقوط قیمت نفت استفاده و اصلاحات اقتصادی رادیکال را تصویب کند. این کار با مستحکمسازی مالی آغاز میشود. حتی پس از کاهش اولیه بودجه در سال 2015، این کشور کسری بودجه 15 درصد تولید ناخالص داخلی را ثبت کرده است. ذخایر ارزی این کشور نیز تا 100 میلیارد دلار کاهش یافته و به 650 میلیارد دلار رسیده است. حتی با بدهی اندک 5 درصد از تولید ناخالص داخلی، بودجه دولتی عربستان بیش از چند سال دوام نمیآورد. بودجه عربستان که در ماه دسامبر ارائه شد، یارانه آب، برق و سوخت کاهش یافت. این کاهش یارانه مصرفکنندگان بزرگ ازجمله شاهزاده سعودی را هدف قرار داده است. ظرف 5 سال مردم عربستان باید قیمت بازار را برای آب و برق و سوخت بپردازند و احتمالا به شهروندان فقیرتر به جای یارانه، پول مستقیم داده خواهد شد. براساس «برنامه تحول 2020» شاهزاده محمد قصد دارد جایگزینهای نفت را توسعه دهد و به شدت صورتحسابهای دولت را که به شکل مزایای بیکاری هستند، کاهش دهد. برای این منظور او قصد دارد برای نیروی کاری که تا سال 2030 دو برابر میشود، شغل ایجاد کند. او قصد دارد علاوه بر آرامکو، سهام دیگر شرکتهای دولتی از مخابرات گرفته تا نیروگاههای برق و ایرلاین ملی را بهفروش برساند.
در عربستان مدتها است که از اصلاحات سخن گفته میشود؛ اما هرگز اجرا نشده است. وزرای شاهزاده محمد زیرک هستند، از دانشگاههای غربی مدرک دکترا دارند و از معیارهای کلیدی کارآیی سخن میگویند؛ اما بیشتر بدنه دولت بیتحرک و سست است. حتی ارقام بیکاری هم در معرض 2 برابر شدن قرار دارند. یک دیپلمات غربی میگوید: «افراد کمی اعتقاد دارند بوروکراسی عربستان واقعا بتواند در سطح بالا عمل کند.» حتی مشاوران ارشد ظرفیت عربستان را در یافتن و جذب تریلیونها دلاری که این برنامه پیشبینی میکند، زیرسوال میبرند. در جده، پایتخت تجاری عربستان، برخی از کسبوکارها نسبت به انجام اصلاحات بدبین هستند و بهجای سرمایهگذاری در این کشور از خارج کردن ثروتشان صحبت میکنند. جسارتهای منطقهای عربستان نیز تهدیدی برای برنامه تحول به شمار میرود. هزینههای دفاعی و امنیتی از 7 درصد تولید ناخالص داخلی در سال 2012 به 10 درصد در سال 2015 افزایش یافته و قرار است بازهم در سال 2016 افزایش یابد. پیوستن به اتحادها، ازجمله ائتلاف 34 کشور علیه تروریسم که شاهزاده محمد در ماه دسامبر اعلام کرد، پرهزینه است. او به تازگی وعده داده است 8 میلیارد دلار به مصر کمک کند. عربستان همچنین هزینه جنگ نیابتی در سوریه و یک جنگ تمام عیار در یمن را تامین میکند.
به نظر نمیرسد برنامههای شاهزاده محمد از ایدئولوژی نشات گرفته باشد. بسیاری از ایدههایی که او دنبال میکند سالها در کشوی میز وزرا مخفی شده بودند. بقیه ایدهها را با الگوبرداری از کشورهای دیگر، مثل کاهش یارانه سوخت در مصر و ایران به دست آورده است. اما برای مدرنیزه کردن عربستان، همزمانی کاهش قیمت نفت، بحران ژئوپلیتیک و وجود شاهزادهای پرکار اتفاقی است که یکبار در هر نسل روی میدهد. بهار عربی بار دیگر ناکارآمدی کشورهای عربی پسا استعمار را نشان داد. این مساله تردیدهای زیادی را درباره توانایی عربستان در انجام اصلاحات بهوجود آورده است. اما این رژیم انتخاب کمی دارد؛ چون بقای آن به این مساله بستگی خواهد داشت.
ارسال نظر