بخش سیزدهم
امتناع کلمبیا از چپگرایی - ۹ دی ۹۴
۳- حلوفصل مساله مواد مخدر به قوانین و سازوکارهایی فراتر از فشار نظامی و پلیسی نیاز دارد. ۶ سال اجرای برنامه کلمبیا مشخص کرد که حمایت نظامی در این موضوع خاص ناکارآمد و لازم است سایر مؤلفهها نیز در نظر گرفته شود از جمله تقویت قانونگرایی و نهادسازی، ارائه خدماتی مانند آموزش، بهداشت و اصلاح امور ساختاری.
۳- حلوفصل مساله مواد مخدر به قوانین و سازوکارهایی فراتر از فشار نظامی و پلیسی نیاز دارد. ۶ سال اجرای برنامه کلمبیا مشخص کرد که حمایت نظامی در این موضوع خاص ناکارآمد و لازم است سایر مؤلفهها نیز در نظر گرفته شود از جمله تقویت قانونگرایی و نهادسازی، ارائه خدماتی مانند آموزش، بهداشت و اصلاح امور ساختاری. به علاوه برنامه کلمبیا آشکار کرد تفاوتهای ساختاری فرهنگی بین ایالاتمتحده و کلمبیا به ویژه در زمینه کشت کوکائین وجود دارد. برنامه کلمبیا هنوز موفق نشده فرهنگ استفاده از کوکائین را در منطقه آند از میان بردارد، زیرا این کار در منطقه آند پسندیده است در حالی که در ایالاتمتحده کاری قبیح محسوب میشود.
۴- در بحث مواد مخدر فساد و خشونت بر همه همسایگان کلمبیا تسری یافته است و ترانزیت مواد مخدر به هرحال بر اقتصاد کشورهای منطقه بهویژه کشورهای دارای اقتصاد کوچکتر تاثیر گذاشته است. اکنون برزیل بهعنوان دومین کشور مصرفکننده کوکایین پس از ایالاتمتحده شاهد قدرتمند شدن گانگسترهایی است که امنیت دولت برزیل را به چالش کشیدهاند. به علاوه همسایگان کلمبیا نگرشی کاملا بدبینانه به برنامه کلمبیا دارند. بهعنوان مثال ونزوئلا آن را حرکتی ضدچاوز، ضدسوسیالیستی و ضدمردمی ارزیابی میکند. برزیل بهدلیل رقابت سیاسی با ایالاتمتحده و حتی سیاست خارجی جاهطلبانه از هر گونه مشارکت در ترتیبات امنیتی با حضور ایالاتمتحده خودداری میکند و اروپا نیز در نگرش به کلمبیا معتقد است مذاکره با شورشیان بینتیجه است. بنابراین همسایگان و جامعه بینالمللی نیز از چالشهای عمده برنامه کلمبیا هستند.
۵- در مسائل داخلی نگرش مردم کلمبیا به روابط دوجانبه با ایالاتمتحده جالب توجه است.بسیاری از مردم و حتی نخبگان ایالاتمتحده را بهعنوان یک مبارزه کننده ریاکار و دورو در امر مبارزه با مواد مخدر فرض میکنند که این امر ناشی از وضعیت ایدئولوژیک این کشور است. آنها معتقدند ایالاتمتحده از کلمبیا فراتر از خودش انتظار کار دارد. گرچه بسیاری از کلمبیاییها به مواد مخدر (کوکائین) بهعنوان کالایی بسیار عادی مینگرند اما با وجود این معتقدند استراتژی مبارزه با مواد مخدر در کشورهایشان شکست خورده است. حتی رسانهها در نتایج حاصله تشکیک میکنند و معتقدند ایالاتمتحده باید در نگرش خود در ارتباط با این موضوع تجدیدنظر کند.
بسیاری از کلمبیاییها باوجود تمایل در مورد دریافت کمکها از اعمال فشار به همراه این کمکها ناراحتند و آن را غیرعادلانه میدانند. باوجود نگرش مردمی از خارج کلمبیا نیز فشارهای زیادی بر دولت کلمبیا برای ایجاد تغییرات صورت میگیرد. بخشی از تحلیلگران معتقدند که رهبران کلمبیا خسارت اقتصادی ناشی از تجارت موادمخدر را درک نمیکنند. با وجود این رئیسجمهور پاسترانا اولین رئیسجمهوری بود که ضرورت همکاری با ایالاتمتحده را برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر بهعنوان راهی برای کمک به اقتصاد در حال رشد درک کرد و اوریبه دومین فرد است. اما با این حال کمکهای ایالاتمتحده چند بار در دهه ۱۹۹۰ قطع شد. هرچند در نتیجه همزمان با برنامه کلمبیا خشونتهای حقوق بشری کاهش یافت. البته انتقادهای مطروحه از سوی قوه مجریه و مقننه ایالاتمتحده، سازمان غیردولتی حقوق بشر و جامعه بینالمللی درباره فقدان یا ضعف گسترده عدالت اکثر کلمبیاییها را رنجانده است.
در بحث قانون کلمبیایی صلح و عدالت (Law of Peace and Justice)، هرچند هدف این قانون بسیجزدایی و خلع سلاح از گروههای شبهنظامی و شورشی است،اما مردم کلمبیا همواره نگران روندهای پس از خلع سلاح هستند که ممکن است کمکهای جامعه قطع شود و آنها مجددا شاهد آشوب و منازعات سیاسی در کشور شوند. در مجموع در حال حاضر نیز کمکهای دولت اوباما در چهار سرفصل مالی، نظامی و پلیسی، آموزشی و نظامی انجام میشود. آمریکا در سال ۲۰۰۸ مجموعا بالغ بر ۵۴۰ هزار دلار و در سال ۲۰۰۹، ۵۴۰ هزار دلار و در سال ۲۰۱۰، حدود ۵۰۹ هزار دلار برآورد شد که این میزان در سال ۲۰۱۰ افت حدود ۶ درصدی را نشان میدهد. بنابراین با اتکا به اجرای برنامه کلمبیا ایالاتمتحده حمایت گستردهای انجام میدهد تا کلمبیا مسیر خود را طی میکند. استفانی میلر مشاور روابط امریکا -آمریکای لاتین واز موافقان برنامه، با وجود تمام انتقادهای مذکور معتقد است: اکنون دستاوردهای موفق در توسعه اقتصادی -اجتماعی موجب تقویت نهادهای مدنی شده است و کلمبیاسازی (clombianization) مرهون اجرای موفق برنامه کلمبیا است.
قانون صلح و آشتی
باوجود مشکلات امنیتی متعدد ناشی از تقسیم کشور به حوزههای نفوذ هر یک از شورشیان و دولت مرکزی، مذاکراتی پراکنده نیز در جهت حلوفصل مناقشات از سوی دولت مرکزی با شورشیان صورت گرفته است. بهعنوان مثال گفتوگوی مقامات کلمبیا با ارتش آزادیبخش ملی از 1999 آغاز شد. همچنین پروسه مذاکرات صلح با فارک از 2002 آغاز شد، اما همواره به دلایل متعددی این مذاکرات ناکام بوده است. در جهت حل مشکلات داخلی کشور در 21 ژوئن 2005 قانون آشتی برای خلع سلح را تصویب کرد. طبق این قانون، مصونیت قضایی به رهبران شبهنظامیان اجازه میدهد اموالی که از طریق غصب و قاچاق بهدست آمده، حفظ کنند. هدف طرح، آشتی با نیروهای شبهنظامی دست راست افراطی و خلع سلاح آنها است. البته همواره شبهنظامیان در کلمبیا را نیروهای وابسته به دولت و ارتش این کشور میدانند، به عبارتی اقداماتی که دولت و ارتش در بخشهای موسوم به جنگ کثیف قادر به انجام آن نیستند، توسط این شبهنظامیان انجام میشود.
هادی اعلمی فریمان
پژوهشگرآمریکای جنوبی
ارسال نظر