دکترین هیلاری - ۲ آذر ۹۴

جیمز ترائوب

منبع: فارن پالیسی

کلینتون از عصر قهرمان‌پروری جنگ سرد می‌آید و به روشنی بر این باور است استفاده از زور برای آمریکا در دنیا خوب است. در همان زمان، از مکالمه‌ای که من در این تابستان با اعضای ارشد کارکنان هیلاری کلینتون، همچنین مقامات کاخ سفید و مشاوران بیرونی وی داشتم، معلوم شد که کلینتون یک فرد محتاط است؛ اما مایل است با آب و تاب با مسائل و واقعیت‌های سیاسی برخورد ‌کند، اما زمانی که کار به مرحله عمل می‌رسد، سعی می‌کند از قدم‌های کوتاه برای رسیدن به هدف استفاده کند تا قدم‌های بلند. به باور او قدرت آمریکا در حال حاضر کمتر از آن شده است که برای بشردوستی و احساسات حقوق بشری و همچنین بی‌عدالتی‌های موجود در دنیا وارد عمل شود. او اعتقاد دارد در صورت اضطرار باید با رهبران و ملت‌های مقاوم از سر اجبار و تهدید استفاده کرد.


این خوب است یا بد؟ البته بستگی به این دارد که بدانیم هر شخصی در مورد بهار عربی و بازگشت آن به نقطه صفر چگونه فکر می‌کند؟ کلینتون به نقشی که داشته افتخار می‌کند. او در هر جایی که به نقش خود اشاره می‌کند، می‌گوید تاریخ نشان می‌دهد که در آن زمان حرکت مناسبی داشته است. مصر به سرعت با هرج و مرج دست و پنجه نرم کرد و فضای سیاسی به شدت غیررقابتی و غیردموکراتیک شد و حالا نیز به یک دیکتاتوری سفت و سخت‌تر از دوران حسنی مبارک رسیده است. امیدی که اوباما قولش را داده بود، به غیر از سال اولی که وی تصدی امور را داشت، رنگ باخت و دنیا با واقعیت‌های تلخ خود در مسیر دیگری در حال حرکت است و اقدامات عجیب و غریب وی تاکنون نتیجه بخش نبوده است. هیلاری کلینتون هم همچون باراک اوباما نگاهی خوش‌بینانه دارد؛ اما این نگاه وی کمتر حالت تصاعدی دارد و کمتر آرمانگرایانه است. شاید این نگاه به نوبه خود با این مساله که آمریکا قدرتش در خارج از مرزها کمتر شده است و دیگر توانایی شکل دادن دنیا را ندارد، همخوانی بیشتری دارد.


پیش‌شرط‌های سیاست

یکی از نخستین سفرهای او در دوره تصدی‌اش در وزارت امور خارجه، سفری بوده که او با اوباما به منظور حضور در اجلاس گروه ۲۰ در لندن داشته است. اوباما قصد داشت که در آن اجلاس نخستین دیدارش با رئیس‌جمهوری چین، یعنی هوجین تائو باشد، او به کلینتون گفت که نزد هوجین تائو برود و به او بگوید که وی قصد دارد تا در پاییز آن سال به منظور حضور در اجلاس اقتصادی حوزه پاسیفیک به چین سفر کند. کلینتون به او گفت که از ارائه این پیشنهاد خودداری کند. رئیس‌جمهور سپس نظر جفری بادر، رئیس‌کارکنان امنیت ملی آمریکا در حوزه آسیا را جویا شد و او نیز گفت هر چه زودتر برنامه‌ای را که پرزیدنت در سر می‌پروراند، عملی کند. کاری که اوباما چندی بعد به پیش برد. بادر به من گفت: کلینتون در آن زمان مرا به کناری کشید و گفت هرگز در جهت عکس کارهای من حرکت نکن و سپس ادامه داد: «قصد داشتم تا بگویم چرا من این‌گونه به پرزیدنت پیشنهاد دادم که عمل کند. اگر بخواهید جوهره افکار وی را دریابید باید به این جمله توجه کنید. او به من گفت که دیدار پرزیدنت از کشوری امر بسیار مهم و سنگین است، نباید آن را به راحتی در اختیار همه کشورها قرار دهیم.» او سپس گفت: «سبکسرانه در این ارتباط پیشنهاد بذل و بخشش نده.»


بادر در طول کمپین انتخاباتی اوباما یکی از حامیان سرسخت وی بود؛ اما شایع شده بود که هیلاری کلینتون کمی خرده‌گیر و کینه‌جو است. او در پی این مساله بود که از رفتار هیلاری کلینتون سر دربیاورد، قصد داشت به‌طور خصوصی با او گفت‌وگو کند و زمانی که این فرصت فراهم شد، او را گرم و با ادب یافتم. من در زمانی که با او گفت‌وگو کردم متوجه شدم در سیاست به «رفتار متقابل» اعتقاد دارد. او در زمره افرادی است که می‌توان گفت یک عملگرا است.


بادر می‌گوید: «او یک شخص ایدئولوژیک نیست. او اهل قول و قرار است. او همواره به موضوعات این‌گونه نگاه می‌کند که ما چه زمانی می‌توانیم یک کاری را به پایان برسانیم.» از قضا با هر که در مورد هیلاری کلینتون صحبت کردم،این موضوع را تایید کردند که در مشی و مرام سعی می‌کند به شیوه‌ای که بادر توضیح داده رفتار کند. فیلیپ گوردون، معاون سابق هیلاری کلینتون در حوزه اروپا و اوراسیا که بعدها یکی از مشاوران امنیت ملی باراک اوباما شد، می‌گوید: اوباما به‌طور غریزی یک لیبرال نیست، او تقریبا یک انقلابی است. اما هیلاری کلینتون به‌طور غریزی یک محافظه‌کار است. گوردون در این خصوص از موضوع رابطه با روسیه مثال می‌آورد. کلینتون همواره در طیف بدبینان قضیه حضور داشته است و می‌گفت اگر گزینه«از نو تنظیم» را عملیاتی کنیم، چه چیزی به دست می‌آوریم، اگرچه او مشتاق به کشف فرصت‌ها هم بود. او این دوگانگی را در این می‌دانست که هیلاری کلینتون قصد نداشت تا متحدان خود را در حوزه دریای بالتیک و همچنین ناتو ناامید کند. اما در واقع از طرفداران به نتیجه رسیدن موضوع است.