گروه جهان: این روزها طالبان کمتر غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهد. اگر روزگاری طالبان افغانستان را ملک مطلق خود می‌دانست و رقیبی برای خود نمی‌دید، اما این روزها این گروه آنچنان دچار شکاف شده که بسیاری سخن از پایان طالبان به میان می‌آورند. اکنون طالبان در داخل با دو معضل مواجه است: یکی «ظهور داعش» و دیگری «درگیری میان اعضای طالبان.» به نظر می‌رسد شکافی که در طالبان پدید آمده جدی‌تر از خطر داعش است و این نشان می‌دهد که مرگ ملاعمر حلقه‌های وحدت طالبان را از هم گسست و دیگر امیدی به این گروه نیست. بیل روجیو، از The Long War Journal، معتقد است که یکی از دلایل شکاف در طالبان ظهور داعش در افغانستان است.


ظهور داعش در افغانستان چیز عجیبی نیست. نام این گروه پیش از خودش به افغانستان رسیده بود. در یک سال گذشته که جریان‌های تندرو در خاورمیانه و شمال آفریقا یکی پس از دیگری با البغدادی بیعت می‌کردند در افغانستان هم گروه‌هایی از طالبان که جذب خشونت داعش در عراق و سوریه شده بودند با این گروه اعلام بیعت کردند. همان روزها بخش‌هایی از اعضای طالبان مرکزی و القاعده مرکزی با این استدلال به داعش پیوستند که رهبری این گروه و اعضایش را عمدتا جوانانی از اقصی نقاط دنیا تشکیل می‌دهند و از قدرت و چابکی فراوانی برخوردارند؛ چرا که توانسته‌اند در بخش‌هایی از عراق و سوریه دولت خاص خود را تشکیل دهند. آنها معتقد بودند که نیروهای القاعده و طالبان متشکل از کهنسالان و پیرمردان است و دیگر جذابیتی برای جوانان طغیانگر افغان ندارد. با این حال، در یک سال گذشته بارها زنگ خطر برای طالبان افغانستان به صدا در آمده، چه پیوستن اعضای طالبان به داعش به معنای شکاف روزافزون در میان آنها بود. حتی صدور حکم تکفیر داعش از سوی رهبری طالبان باز هم نتوانست داعش را از نفوذ به افغانستان باز دارد.


با این حال، دو نظر در میان روزنامه‌های افغان دیده می‌شود. برخی معتقدند داعش سر و کار زیادی با افغانستان ندارد. این دسته معتقدند افغانستان برای داعش حکم «مسیر ترانزیتی» دارد. به دلیل حضور نظامی مسکو در سوریه داعش تهدید کرده که جمهوری‌های سابق این کشور را میدان تاخت و تاز خود قرار داده و امنیت را از روسیه سلب خواهد کرد. بنابراین داعش می‌کوشد از مسیر افغانستان برای حضور در آسیای مرکزی و قفقاز استفاده کند. گروه دیگری از افغان‌ها معتقدند داعش چشم به منابع زیرزمینی در افغانستان دارد. در واقع، این گروه منابع و درآمدهای افغانستان را هدف گرفته است. در واقع این دسته معتقدند داعش به دنبال درآمد است و منابع به دست آمده از مواد مخدر و منابع زیرزمینی مانند مس و روی را بهترین راه در افزودن به درآمدهای خود می‌داند.


بیل روجیو معتقد است که یکی از دلایل شکاف در طالبان فعال شدن داعش در این کشور است. شکاف در طالبان باعث شده این گروه به چند زیرشاخه تقسیم شود که هیچ کدام حاضر به پذیرش رهبری دیگری نیست. در این خلأ داعش توانسته وفاداری برخی از آنها را به خود تضمین کند. «The Long War Journal» می‌نویسد اکنون جنوب شرق افغانستان که خارج از کنترل دولت است به صحنه درگیری‌های «درون طالبانی» تبدیل شده است. گزارش 9 نوامبر این مجله معتقد است که دست کم 80 شبه‌نظامی طالبان از جناح‌های مختلف این گروه در دیگری با یکدیگر در استان زابل کشته شده‌اند. مقام‌های پلیس افغانستان می‌گویند: نیروهای وفادار به «ملا اختر منصور»، امیر طالبان که پس از ملا عمر خود را جانشین او معرفی کرده است، در برابر نیروهای «ملا محمد رسول» صف‌آرایی کرده و یکدیگر را از دم تیغ می‌گذرانند.


معاون رئیس پلیس در استان زابل به AFP می‌گوید: «این درگیری از روز شنبه آغاز شد... حدود ۶۰ شبه‌نظامی ملا منصور دادالله والی وُگل و ۲۰ شبه‌نظامی اختر منصور کشته شدند.» این مقام پلیس می‌گوید کشته‌ها عمدتا از گروه دادالله هستند که تنی چند از مبارزان خارجی از ازبکستان هم در گروه او حضور داشتند.» بیل روجیو می‌نویسد: ملا منصور دادالله رهبری یکی از گروه‌های طالبان در استان زابل را در دست دارد که به ملا محمد رسول (امیر «شورای عالی امارات اسلامی افغانستان») سوگند وفاداری خورده است. رسول، دادالله و سایر فرماندهان طالبان که از انتصاب ملا اختر محمد منصور به رهبری طالبان (به جای ملا عمر) شکایت دارند «شورای عالی امارت اسلامی افغانستان» را در ماه اکتبر تاسیس کردند. دادالله مذکور برادر «ملا دادالله لَنگ»، فرمانده معروف طالبان است که در سال ۲۰۰۶ به دست نیروهای ائتلاف غرب کشته شد. پس از مرگ او، برادرش به جای او نشست و فرمانده طالبان در جنوب افغانستان شد. اما چند ماه پس از به دست گرفتن فرماندهی طالبان در جنوب، ملاعمر، دادالله را از طالبان اخراج کرد.


دادالله در ماه سپتامبر با رهبری منصور مخالفت کرد و از آن زمان نیروها و هواداران منصور او را در زابل در محاصره خود گرفته‌اند. با وجود رقابت رسول و دادالله و خصومت آنها با طالبان مستقر، اما نیروی خود را ظاهرا در مسیر همراهی با داعش قرار داده‌اند؛ چرا که گروه خراسان داعش به دنبال ریشه کن کردن منصور و گروه اوست. با این حال، رسول در 7 نوامبر اعلام کرد که اگرچه حامی تلاش‌های القاعده و داعش در خارج از افغانستان است، اما حضور این گروه در داخل افغانستان را بر نمی‌تابد. او در جمع 6 هزار هوادار خود در منطقه «شیندند» گفت: «داعشی‌ها برادران ما هستند؛ اما به آنها اجازه حضور در افغانستان نمی‌دهیم و مخالف حضور آنها در کشور هستیم.» «شورای عالی امارت اسلامی افغانستان» اما رویکردی ضدشیعی دارد. «The Long War Journal» در این رابطه می‌نویسد، معاون این امارت به نام «ملا عبدالمنان نیازی» از سوی دیده‌بان حقوق بشر متهم به قتل هزاران افغان از جمله اقلیت شیعی هزاره است. او کسی است که به رهبران ارشد طالبان سرپناه داد، خیرالله سید ولی خیرخواه، یکی از زندانیان سابق گوآنتانامو را که با سرباز آمریکایی «بو برگدال» معاوضه شد، پناه داد. از او به‌عنوان «سرپناه طالبان» و «قاتل شیعیان» نام برده می‌شود.


از سال ۱۹۹۸ که طالبان بر افغانستان حکمرانی یافت نیازی بارها شیعیان افغان را هدف قرار گرفته و از دم تیغ گذرانده است. نیازی و گروهش که مخالف رهبری ملااختر محمد منصور هستند می‌کوشند تا خود را به‌عنوان «طالبان میانه‌رو» در افغانستان جا اندازند. آنها تلاش دارند تا این گروه به‌عنوان طالبان اصلی مورد شناسایی قرار بگیرد و کانال ارتباطی جهان با افغانستان و جهادگرایان افغانی از طریق این گروه باشد. او با پنهان کردن سوابق خود و به‌عنوان سخنگوی غیررسمی گروهش سعی دارد رنگ و لعابی بشردوستانه به طالبان بدهد. او به واشنگتن‌پست می‌گوید: «شورای عالی حامی حقوق زنان و مردان است، مخالف انتقام، کشتار، حملات انتحاری، هدف قرار دادن افغان‌ها است و در دوران حکومت ما سیستمی ۱۰۰ درصد اسلامی پیاده خواهد شد که این اصول در آن رعایت خواهد شد.» با این حال، رقابت‌های درونی طالبان و تقابل این گروه با فعالیت‌های داعش در افغانستان نشان می‌دهد که اصل وحدت از میان طالبان رخت بربسته و دیگر نمی‌توان به «یک طالبان واحد» در افغانستان امید داشت. برخی معتقدند افغانستان در آینده صحنه رقابت دوگانه طالبان- داعش خواهد بود. بر همین اساس، کشتار غیرنظامیان به دست داعش در همین راستا ارزیابی می‌شود.