مهدی حمیدی

پژوهشگر ارشد جامعه‌شناسی



البته این را هم باید گفت که این حزب، خاطره نه‌چندان خوش دوره‌های بی‌ثباتی سیاسی ترکیه، تشکیل دولت‌های ائتلافی ضعیف و ناکارآمد، تورم و رکودهای اقتصادی سرسام‌آور، فسادهای گسترده مالی و ضعف در دیپلماسی بین‌المللی را پشت‌سر گذاشته است، شاید برای طیف قبلی از روشنفکران که با عینک‌های مخصوص خود جامعه ترکیه را تجزیه و تحلیل می‌کنند، این مسائل چندان حائز اهمیت نباشد، اما برای بیشتر مردم عادی ثبات سیاسی، امنیت و رفاه مهم‌ترین مولفه در تصمیم‌گیری‌های سیاسی‌شان است. البته نباید از نظر دور داشت که آک پارتی طی چند سال اخیر روند نزولی داشته و از میزان موفقیت‌های اقتصادی و سیاسی دولت به میزان زیادی کاسته شده است. دولت در برخورد با مخالفان و منتقدان سیاست‌های آک پارتی اغماض به خرج نمی‌دهد و بسیار خشن عمل می‌کند و رفتار انحصارگرایانه و تمامیت خواهانه آن حتی باعث شد تا بسیاری همراهان و حامیان اصلی اردوغان در کسوت مخالفان وی دربیایند که مهم‌ترین آنها بی‌شک فتح‌الله گولن است. از این‌سو، گولن تلاش زیادی کرد تا شاهد شکست اردوغان در این انتخابات باشد و از آن‌سو اردوغان هم طرفداران گولن را زیر ضربه گرفته است.


در داخل حزب هم سرانجام زوج اردوغان- گل به جدایی رسید و حتی برخی دیگر از اعضای ارشد آک پارتی نظیر بولنت آرینج همصدا با گول در اعتراض به مشی اقتدارگرایانه اردوغان در اوج تبلیغات انتخاباتی اختلاف نظر با وی را علنی کردند و از لزوم تاسیس یک حزب جدید که از اتوریته اردوغان در امان باشد، سخن به‌میان آورد. این نارضایتی در چند انتخابات اخیر به‌صورت کاهش آرای آک پارتی خود را نشان داد تا اینکه در انتخابات قبلی به‌رغم تبلیغات وسیع دولت برای کسب آرای لازم برای رفراندم قانون اساسی و افزایش اختیارات ریاست جمهوری، آک پارتی برای اولین‌بار پس از سال 2002 حتی نتوانست اکثریت آرا را برای تشکیل دولت بدون ائتلاف کسب کند. این مساله باعث ایجاد بحران‌های عمیق سیاسی در ترکیه شد و پس از طی یک دوره طولانی ثبات سیاسی، سایه هولناک گذشته را به یاد مردم آورد. در این انتخابات زودرس هم اردوغان، داوود اوغلو و بیشتر اعضای ارشد حزب با استفاده از فضای ملتهب و آغاز دور جدید درگیری‌های نظامی، خشونت‌های خیابانی، بمب‌گذاری و ترور، اشتباهات سیاسی صلاح‌الدین دمیرتاش و ضعف‌های عمده دو حزب M.H.P و C.H.P با ادبیاتی هشداردهنده نسبت به تکرار تجربه دوران بی‌ثباتی سیاسی و ناامنی در صورت عدم پیروزی قاطع آک پارتی، آرای لازم را برای تشکیل دولت کسب کردند.


این پراکندگی جغرافیایی آرا، مجادله‌های انتخاباتی احزاب، درگیری‌های نظامی، خشونت‌های قومی و خیابانی و عدم تمایل هیچ‌کدام از احزاب برای حضور در دولت ائتلافی و همچنین حضور چشمگیر مردم در انتخابات- نزدیک به ۹۰ درصد- در کنار علایم مثبت نشان از قطبی شدن جامعه‌ای است که هنوز در پله‌های ابتدایی دموکراسی قرار دارد و دارای شکاف‌های اجتماعی بسیار فعال و ناهمگن است و کار اردوغان برای هدایت آن به سمت توسعه‌ای پایدار در این وضعیت شکننده بسیار سخت است، اگرچه این به معنای رد کامل راهبرد آک پارتی نیست. با این اوصاف اردوغان، باید به فکر اصلاح برخی از سیاست‌های کلی آک پارتی در حوزه سیاست داخلی و خارجی و همچنین بازسازی ساختار حزبی باشد. در این دوره از انتخابات، لشکری از مخالفان از همه سلایق در برابر اردوغان صف‌آرایی کردند، از دوستان سابق تا دشمنان همیشگی مجدانه و مصرانه به دنبال این بودند تا ترمز قطار سریع‌السیر اردوغان را بکشند، هرچند که در نهایت روانشناسی ترس به کمک اردوغان آمد و او این‌بار هم برنده شد. اما خود او بهتر از هرکسی می‌داند که این پیروزی انتخاباتی یک پیروزی شکننده است که از دل بحرانی بیرون آمده است و نباید زیاد به آن دلخوش کند.


اردوغان به‌عنوان سیاستمداری باهوش و کارکشته متوجه شده که دیگر روی زمین سفت و محکم نایستاده است و روی پوسته‌ای نازک در حال حرکت است که با هر اشتباه امکان سقوط وجود دارد. با این حال اردوغان خود را در حکم رهبر عصر جدید ترکیه می‌بیند؛ در قامت یک دیکتاتور مصلح که رسالت پیشرفت و توسعه جامعه ترکیه را بر دوش گرفته است. وی بی‌شک مقتدرترین شخصیت تاریخ سیاسی ترکیه پس از آتاتورک است و در این مسیر سنگلاخ و ناهموار با سختی‌های فراوانی روبه‌روست، هرچند خاورمیانه همیشه مستعد ظهور چنین رهبرانی است، آن هم در زمانه خون و گلوله که بیشتر مردم حاضرند آزادی‌شان را فدای امنیت کنند. آک پارتی از دل شکافی اجتماعی بیرون آمده است که آتاتورک با تمام قوا در پی آن بود که روی آن سرپوش بگذارد و با جراحی این غده سرطانی را برای همیشه از دل جامعه ترکیه بیرون بکشد. حالا نه‌تنها این مهندسی اجتماعی جواب نداده که قدرتمندترین نیروی سیاسی یک دهه اخیر ترکیه از دل این شکاف بیرون آمده و خط بطلانی کشیده است بر تمام الگوهای تحمیلی و اجباری از سکولاریزم در دوران هژمونی کمالیسم. آک پارتی اکنون مهم‌ترین ضلع از اضلاع چهارگانه قدرت در ترکیه است که با همه فراز و نشیب‌هایی که داشته هنوز با فاصله زیادی از دیگر احزاب بر مسند اقتدار نشسته است.


اگر در زمان آتاتورک انگشت اشاره وی به سمت غرب نشانه رفته بود و به غربی شدن تاکید داشت، حالا در رویاهای اردوغان برای ترکیه غربی شدن محلی از اعراب ندارد و به جای آن تاکید بر مدرنیته بومی و حفظ هویت اسلامی است. آک پارتی به دنبال تحقق جامعه‌ای مدرن، دموکراتیک، توسعه یافته و در عین حال مسلمان است که اگر این مهم محقق شود، می‌تواند به الگویی مناسب برای کشورهای مسلمان منطقه تبدیل شود که یا از این سمت بام افتاده‌اند و در دام غربی‌سازی افراطی- مدرنیزاسیون اجباری- افتاده‌اند و یا از آن‌سوی بام افتاده‌ و تن به رژیم‌های اقتدارگرا و مستبد داده‌اند و یا سر از بیراهه بنیادگرایی اسلامی در‌آورده‌اند. آک پارتی راهی را برای اصلاح فرآیند تجدد عقیم دوران آتاتورک آغاز کرده است، همچنان که رهبران این حزب در دل سنت روشنفکری دینی ترکیه راهی را برای سازش مدرنیته با اسلام پیدا کرده‌اند یا حداقل چنین ادعایی دارند و به اعتبار آمار و ارقام می‌توان این حزب را موفق‌ترین حزب مسلمان در سال‌های اخیر خواند و همه اینها در کنار توسعه و پیشرفت روزافزون ترکیه به خصوص در عرصه اقتصادی از جمله دلایلی است که باعث اقبال و توجه ویژه احزاب کشورهای اسلامی به گفتمان این حزب شده است.