گروه جهان: برگزاری نشست بین‌المللی وین 2 کمترین فایده‌اش اجماع نظر طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در کنار اجماع نظر گروه‌ها و جناح‌های درگیر داخلی در سوریه برای اجتناب از فروپاشی این کشور است. با مرور مواضع بازیگران داخلی و خارجی در سوریه می‌توان به این نتیجه‌ رسید که همگان می‌کوشند نه‌تنها وحدت سرزمینی سوریه حفظ شود، بلکه مانع از فروپاشی نیروهای امنیتی در این کشور شوند. در واقع، تجربه لیبی و عراق و فروپاشی نهادهای «مدنی» و «امنیتی» این درس را به بازیگران خارجی و داخلی داده تا اگرچه از دولت خود بیزارند اما نگذارند نهادهای امنیتی- بالاخص- دچار فروپاشی شوند.

به گزارش فارن پالیسی، با عنایت به این رویکرد بود که بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در گام اول از کناره‌گیری «فوری» اسد عقب‌نشینی کرده و می‌گویند«اسد می‌تواند در دوره گذار در قدرت باقی بماند.» کنار رفتن اسد به این معنی است که بخشی از ارتش و نیروهای امنیتی هم با او خواهند رفت و عملا با کشوری مواجه می‌شویم که احتمال تبدیل شدن آن به عراق یا لیبی دیگر کابوس بسیاری از کشورهاست. بر همین اساس، خطر یک کشور فروپاشیده دیگر در خاورمیانه بزرگ‌تر از آن است که بتوان نادیده‌اش گرفت. دیپلمات‌های غربی می‌گویند: «کنار رفتن بشار اسد قبل از شروع فرآیند گذار، بی‌معنی است. اگر او به‌طور ناگهانی کنار گذاشته شود، دوسوم فرماندهانش نیز با او خواهند رفت و سوریه از هم خواهد پاشید.»


واقعیت این است که «اسد، سوریه نیست.» متحدان اسد هم «ظاهرا» به این نتیجه رسیده‌اند که کل سوریه، اسد نیست و اسد هم کل سوریه نیست. بنابراین، باید میان «نجات اسد» و «نجات سوریه» تفاوت گذاشت. با افزایش فشار داعش و گروه‌های شورشی دیگر این باور در میان مقام‌ها و کارشناسان خارجی مطرح شده بود که «سوریه از دست رفته است.» در واقع، افزایش حملات داعش در سوریه زنگ خطر را برای خاورمیانه به‌صدا در آورد که کشور دیگری در قلب جهان عرب «از کنترل خارج شده است.» این تلقی به‌وجود آمده بود که کشوری که نیمی از آن برابر با ۹۵ هزار کیلومتر مربع یا ۱۴ استان از ۲۴ استانش به دست داعش و جریان‌های افراطی دیگر افتاده است، دیگر امیدی به آن نیست. چیزی نمانده بود که داعش به راستی بتواند «دولت» خود را در شامات برقرار کند.


به گزارش نیویورک‌تایمز، اما در 8 مهرماه سال جاری اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ داد که معادله قدرت را تا حدود زیادی به نفع اسد دگرگون کردو آن مشاهده هواپیماهای جنگی روسیه بر فراز سوریه بود که سبب شد تلاش برای حل مناقشه سوریه، به گسترده‌ترین شکل دیپلماتیک خود شروع شود که نمونه بارز آن «وین 2» بود. با این حال، طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی هریک پیشنهادهای مختلفی برای حل بحران ارائه دادند؛ از آتش‌بس گرفته تا بخشودگی نیروهای هر دو طرف و تا تشکیل یک دولت انتقالی برای تضمین شروع یک روند منظم که به پیش‌نویس تدوین یک قانون اساسی جدید و متعاقبا برگزاری انتخابات ختم شود.


گزینه‌های روی میز چیست؟

با این حال، برخی اخبار خارجی و کارشناسان از احتمالاتی سخن به میان می‌آورند که در یک نظر ممکن است بعید به نظر برسد اما طرح آن بی‌فایده نیست. بر همین اساس، یک دیدگاه معتقد است که باید چندین نیروی مسلح متفاوت را در هم ادغام کرد. این اگرچه کار مشکلی است (و البته خطرناک) اما این امیدواری وجود دارد که از روند فروپاشی سریع ارتش جلوگیری شود. به تعبیر دیگر، اگر اسد از قدرت خارج شد و به دنبال او برخی فرماندهان و نیروهای نظامی هم با او رفتند امکان خلأ در ساختار امنیتی یا پیش نیاید یا احتمال آن کمتر شود. احتمال دیگری که بی‌بی‌سی مطرح کرده این است که حدود ۱۰، ۱۵ نفر از اعضای ارشد تیم بشار اسد باید بروند. با رفتن آنها می‌توان درباره روند مذاکرات سخن گفت. احتمال سومی که مطرح است اینکه طی این دوره رهبران «جدید و با اعتبارتری» از میان مخالفان پیدا شود که جای شخصیت‌هایی که احتمالا در آینده از ساختار قدرت کنار گذاشته خواهند شد را پر کنند.


بحث بر سر این است که اگر متحدان اسد - ایران و روسیه- «گزینه متقاعد‌کننده‌ای» به جای اسد بیابند یا به آنها پیشنهاد شود می‌توانند در روند گذار نقش موثرتری بازی کنند. اما گذشت 5 سال از جنگ داخلی هنوز نتوانسته آلترناتیوی واقعی به جای اسد نشان دهد و همین دلیل است که ایران و روسیه را نگران کرده و باعث تقویت اتحادشان شده است. مقام‌های ایرانی و روسی بارها به صراحت و گاهی تلویحا گفته‌اند که هدف آنان «نجات سوریه و نه اسد» است. با این حال، پر بیراه نیست اگر به مقاله «جرمی شاپیرو» در گاردین اشاره کنیم که می‌گفت بهتر است پیش از برگزاری «وین 2» ابتدا کنفرانس آتش‌بسی میان طرف‌های منطقه‌ای برگزار شود تا به اختلافات خود در مورد سوریه پایان دهند. پس از آن می‌توان امید به آن داشت که بحران سوریه در مسیر حل و فصل قرار گیرد.


در همین راستا، اگر طرح ایران مسکوت گذاشته نمی‌شد و این کشور در روند تحولات سوریه مشارکت می‌یافت، بهتر می‌شد اوضاع را مدیریت کرد. در هر حال اگر این روند شکست بخورد و از دل کنفرانس‌های پی‌درپی چیزی در نیاید یا طرف‌های منطقه‌ای (ایران، عربستان، ترکیه، قطر، امارات و سایر طرف‌های خارجی) به توافق میان خود نرسند مسلما تمام جناح‌ها به گزینه‌های دیگری روی خواهند آورد که بر سرعت نظامی‌گری و تجزیه سوریه افزوده خواهد شد. یک دیپلمات ارشد عرب در منطقه در تشریح وضعیت موجود گفت: «این، کار آسانی نخواهد بود و هرچه بیشتر طول بکشد پیچیده‌تر خواهد شد. به همین دلیل یک روند با نظم، بهتر از یک راه حل نظامی است که باعث از هم پاشیدن نهادها می‌شود.» با این حال برگزاری وین ۲ اگرچه فی‌نفسه گام مهمی بود (چراکه ایران و عربستان را پای یک میز نشاند) اما نباید تحولات سوریه در مسیری پیش برود که یادآور تحولات لیبی باشد یا باعث «عراقیزه» شدن سوریه شود. سوریه متحد به نفع جهان عرب است. بنابراین، اعراب باید پیشگام حل بحران سوریه شوند چراکه اگر این کشور در مسیر تجزیه قرار بگیرد ترکش‌های آن دامان اعراب را خواهد گرفت.