اوکراین و سوریه موجب جدایی چین از روسیه میشود
شکاف درمحورشرق
چین و روسیه خود را شریک استراتژیک یکدیگر مینامند و میکوشند آرای خود را در سازمان ملل تا حد امکان به یکدیگر نزدیک کنند تا به این وسیله مانعی در گسترش قدرت آمریکا بتراشند. اما وقتی روسیه به شکلی قاطعانه منافع پکن در خاورمیانه تا اوکراین را تهدید میکند حفظ آن شراکت هزینهای دیپلماتیک بر چین تحمیل میکند. به گزارش فایننشال تایمز، از زمانی که روسیه، شبهجزیره کریمه را به خود منضم کرده است، چین پیوندهای تجاری خود با اوکراین را توسعه داده بهگونهای که سال جاری چین پس از آمریکا دومین واردکننده غلات اوکراینی بود. اوکراین 177 رای از مجموع 193 رای را برای کسب کرسی شورای امنیت بهدست آورد. بر خلاف قدرتهای مهمی مانند روسیه و آمریکا، کییف از قدرت وتوی قطعنامههای شورای امنیت برخوردار نیست.
یک دیپلمات ارشد در شورای امنیت به فارنپالیسی میگوید: مسکو و پکن هنوز در مورد طیفی از مسائل از ایران تا کره شمالی با هم اشتراکنظر دارند اما این دیپلمات میافزاید اتحاد مذکور در حال ضعیفتر شدن است چراکه این دو کشور اولویتهایشان با یکدیگر متفاوت است. به تعبیر دیگر، منافعشان در تعیین اولویتها دچار «واگرایی» است و این واگرایی در طیفی از موضوعات مانند سودان جنوبی تا اوکراین و سوریه بسیار مشهود است؛ یعنی همان مناطقی که پکن خواستار اعمال فشار دیپلماتیک برای پایان دادن به مبارزه (مثلا میان بشار اسد و دشمنانش در سوریه) است. این دیپلمات میگوید: «این به نفع چین نیست که روسیه، کریمه را به خود منضم کند و بازهم به نفع پکن نخواهد بود که این کشور همراه با ایران به حمایت از اسد بپردازند. قطعا مسالهای در حال وقوع است. یک جدایی میان طرفین مشهود است.»
این دیپلمات میگوید: یک تغییر اساسی- یعنی مخالفت آشکار چین با طرحهای روسیه- بعید است که در آینده نزدیک شکل بگیرد. با این حال، آمریکا و متحدان غربیاش چین را تشویق میکنند که از روسیه فاصله بگیرد. آنها به این وسیله میخواهند روسیه را زیر فشار بگذارند تا سیاستهای تهاجمی پوتین را محدود کنند. اگر این تلاشها در تضعیف اتحاد مسکو و پکن کارگر افتد، واشنگتن و شرکایش امیدوارند بتوانند فشار بیشتری بر روسیه وارد آورند تا مسکو فعالیتهای نظامیاش در سوریه و اوکراین را محدودتر سازد. اتحاد مسکو- پکن در شورای امنیت همیشه بهعنوان ابزار کنترلی بر جاهطلبیهای آمریکا عمل میکرد و مانع از این میشد که واشنگتن در بسیاری از مسائل مهم بینالمللی روز راه خود را برود.
پکن و مسکو چهار قطعنامه را با هدف واداشتن اسد برای ترک قدرت و آغاز تحقیقات جنایی در مورد جنایتهای رخداده در سوریه وتو کردهاند. وقتی هم چینیها در قضیه حقوق بشر در کره شمالی با فشار شورای امنیت مواجه میشدند، باز هم روسها بودند که به پشتیبانی از آنها بر میخاستند. در دوران بوش، چین و روسیه نیروی خود را یکی کردند تا طرحهای آمریکا برای محکوم کردن سوءاستفادههای حقوق بشری در برمه در سال ۲۰۰۷ و زیمبابوه در سال ۲۰۰۸ را با مانع مواجه سازند. این دو کشور سالها شانه به شانه یکدیگر همکاری کردند تا تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را محدود کرده و مانع از تقابل شورای امنیت با سوءاستفادهکنندگان حقوق بشری در دنیا شده است. برای مثال، در دسامبر ۲۰۱۴، چین و روسیه در نشست جانبی شورای امنیت به میزبانی سامانتا پاور، سفیر آمریکا در سازمان ملل، برای بحث در مورد وضعیت اسفناک دارفور حضور نیافتند. آنها همچنین نشستی به میزبانی لیتوانی در مورد حقوق بشر و آزادی مطبوعات در اوکراین را بایکوت کردند.
با این حال، نشانههای روشنی از فشار در این رابطه وجود دارد. وقتی روسیه در 8 مهرماه حمله هوایی خود به سوریه را آغاز کرد، چین واکنشی محتاطانه اتخاذ کرد. بر اساس بیانیه وزارت خارجه چین «ما خاطرنشان کردهایم که اقدام نظامی مربوطه، همان طور که روسیه میگوید، به درخواست دولت سوریه با هدف مبارزه با تروریستها و جریانهای افراطی در درون سوریه اتخاذ شده است.» اوایل این ماه، چین همراه با غرب به اجرای تحریم علیه طرفهای جنگی در سودان جنوبی رای داد و به تشکیل دادگاه جرائم جنگی برای پیگیری این جرائم در سودان کمک کرد. روسیه رای ممتنع داد و اعلام کرد که این تحریمها تنها باعث سختتر کردن حل بحران و سختتر کردن مواضع طرفهای جنگی برای تداوم جنگ خواهد شد. روسیه هم، به نوبه خود، در وتو کردن دو قطعنامه تنها ماند از آن جمله قطعنامهای که دادگاه جرائم جنگی برای پیگیری مرتکبان سقوط هواپیمایی مالزیایی بر فراز اوکراین را شامل میشد.
از سوی دیگر، روسیه هم قطعنامه دیگری را در ماه جولای بیاثر گذاشت؛ قطعنامهای که کشتار هزاران مسلمان بوسنیایی در سال ۱۹۹۵ در سربرنیتسا از سوی سربازان صرب بوسنی تحت عنوان «نسلکشی» را رد کرد. روسیه که روابطی تاریخی با صربستان دارد، استدلال کرده است که این اقدامات، صربهای بوسنی را برای جرائم رخ داده طی جدایی خونین از یوگسلاوی سابق به شکل ناعادلانهای متمایز میکرد. چین در هر دو مورد رای ممتنع داد. حتی در مناطقی که نیرویشان را یکی کردند، این کار را به دلایل مختلف انجام دادند. وقتی اروپا بر شورای امنیت فشار آورد تا قطعنامهای تصویب کند که استفاده از زور در دریای مدیترانه را قانونی کند، پکن و مسکو در یک صف ایستادند تا این فشار دیپلماتیک را عقب بزنند. آنها دلیل مشترکی برای اقدام خود نداشتند: روسیه نگران بود که این قطعنامه استفاده از زور را به امری الزامآور تبدیل کند در حالی که چین نگران بود که چنین اقدامی میتواند تجارت چین را با اعطای قدرت به غرب و ضبط کشتیها در دریاهای آزاد محدود کند.
ریچارد گوان، تحلیلگر شورای روابط خارجی اروپا میگوید: «موارد بیشماری بوده که پکن میکوشد دریاهای آزاد میان خود و مسکو را پاکسازی کند.» گوان میگوید روشن نیست که آیا جدایی چین از مسکو محدود به مسائل پیرامونی است یا به شکاف استراتژیک بزرگی منجر میشود اما او «تصور نمیکند که پکن به این زودیها از مسکو فاصله بگیرد.» گوان میافزاید: روسیه و چین باید در مورد طیفی از مسائل در کنار یکدیگر و علیه غرب بایستند. با این حال، روسیه از زمانی که کریمه را به خود منضم کرد با تحریمهای غرب مواجه شده و میکوشد تا روابط خود را با چین تقویت کند. پوتین تلاش دارد تا روابط خود با همتای چینیاش را تقویت کند و به همین دلیل، بارها با یکدیگر دیدار کردهاند.
اوایل سال جاری، «شی جین پینگ»، رئیسجمهوری چین، در مراسم یادبود جنگ جهانی دوم در روسیه شرکت کرد. این در حالی بود که رهبران کشورهای غربی و قدرتهای بزرگ از حضور در این کشور سر باز زدند. در جولای ۲۰۱۳، چین و روسیه بزرگترین عملیات دریایی تاریخ خود را در دریای ژاپن برگزار کردند. در ماه می هم اولین مانور دریایی مشترک خود را در دریای مدیترانه برگزار کردند.ویتالی چورکین، سفیر روسیه در سازمان ملل، به نیوزویک میگوید: «ما شراکتی استراتژیک با چین از جمله در شورای امنیت داریم. رای ما همیشه مشترک و نزدیک نیست اما میکوشیم چنین شود.»
در واقع، کشف استراتژی دیپلماتیک چین در سازمان ملل سخت است. دیپلماتهای چینی در بیانیههای عمومی شان، گاهی مواضعی نرم دارند و جانب محافظه کاری را پیش میگیرند اما روسها با شجاعت بیشتری وارد میشوند و تمایل به استفاده از زور در آنها بیشتر از چینیها است. در سازمان ملل گویی چینیها پس از روسها حرکت میکنند اما مقامها میگویند در دنیای واقعیت این روسها هستند که پس از چینیها گام بر میدارند. چینیها بهعنوان دومین قدرت بزرگ دنیا از قدرتی بیش از پوتین برخوردارند.
«شی» در اولین سفر خود به سازمان ملل بهعنوان رئیسجمهوری متعهد شد که ۲ میلیارد دلار در کمکهای توسعهای به کشورهای فقیر جهان ارائه میدهد و متعهد شده که ۱۰۰ میلیون دلار هم طی ۵ سال به اتحادیه آفریقا کمک کند تا از پس بحرانها برآید. «فیلیپ لو کور»، متخصص چین در موسسه بروکینگز میگوید شراکت روسیه و چین آنگونه که مردم تصور میکنند خیلی هم ساده نیست. آنها در مواجهه با غرب دوستان نزدیکی هستند. شاید اینگونه نباشد و در مواجهه با غرب هم با یکدیگر فاصله دارند.
ارسال نظر